چکیده مقاله :
در این مقاله ضمن برآورد خط فقر غذایی برای مناطق شهری و روستایی استان آذربایجان شرقی با استفاده از اطلاعات درآمد و هزینه خانوارهای شهری و روستایی در سال 1374 شاخصهای مهم فقر ارایه شده است. همچنین در این تحقیق با استفاده از سیستم تقاضای هزینه های خطی به برآورد کششهای قیمتی و درآمدی اقلام عمده هزینه خانوار پرداخته شده است. گر چه شاخص شکاف فقر به طور سنتی میزان اعتبارات لازم برای ریشه کنی فقر را مشخص می کند، لکن مطالعه تقاضای مصرفی خانوارها از طریق کششهای درآمدی و قیمتی بیانگر این واقعیت است که خانوارهای فقیر سهم کوچکی از افزایش درآمدشان را به خرید کالاهای خوراکی اختصاص می دهند و در نتیجه زدودن فقر غذایی به مراتب مشکل تر و پر هزینه تر از زدودن فقر مالی خواهد بود.
برای مشاهده کامل مقاله روی لینک زیر کلیک کنید.
http://s1.picofile.com/file/6807947682/530138118401_www_parsacloob_com_.pdf.html
توروکی های باستان آذربایجان عادل ارشادی فر ( چاپ شده در روزنامه نوید آذربایجان )
مهم ترین سند تاریخی ـ منهای داده های زبانشناسی تطبیقی ـ که تاکنون در اثبات بومی بودن ترک های آذربایجان ارائه شده است، وجود نام «تورکی» در اسناد آشوری و اورارتویی از آغاز سده چهاردهم تا اوایل هزاره اول قبل از میلاد است. (ز.یامپولسکی) بر اساس همین اسناد کوشیده است حضور طوایف ترک زبان آذربایجان را از سده چهاردهم قبل از میلاد به بعد در اطراف دریاچه ارومیه اثبات نماید (رک: رحیم رئیس نیا, آذربایجان در سیر تاریخ ایران، 876) تاریخی که یامپولسکی ارائه کرده متکی بر گزارش جنگی «آداد ـ نیراری اول» پادشاه آشور در اواخر سده چهاردهم قبل از میلاد می باشد. بسیار مسرورم که این مقاله برای نخستین بار این اطلاع خیلی مهم و ارزنده را به خوانندگان خود و همچنین پژوهشگران عرصه تاریخ آذربایجان می بخشد که «تورکی های» باستان آذربایجان حداقل از آغازه هزاره دوم قبل از میلاد در اطراف دریاچه ارومیه سکونت داشتهاند. بر اساس اطلاعاتی که دانشمندان غربی از روی الواح آشوری قدیم منتشر کردهاند و در سال 1376 شمسی از طرف آقای دکتر یوسف مجید زاده باستان شناس معروف ایرانی در ایران منتشر شده است،
آگاهی ما تا اندازه ای از توروکی های باستان آذربایجان تکمیلتر میشود. سرزمینی که «تورکی» ها در آنجا سکونت داشتند در الواح آشوری قدیم «تورکوم» (Turukum) نامیده شده است. این سرزمین در حد فاصل اربیل در شمال شرقی عراق تا دریاچه ارومیه در آذربایجان قرار داشت. سرزمین «تورکوم» با سرزمین «گوتیوم» (میهن گوتی ها) و هم چنین با ایالت هوری نشین «اشنونا»(1) در کرانه شرقی رود دیاله همسایگی داشت.
اشنونا (تل اسمر کنونی) به طور قطع در جنوب سرزمین «تورکوم» قرار داشت. نخستین اطلاعی که از توروکی های باستان آذربایجان داده شده مربوط به شمسی آداد اول (1813 – 1781 ق.م) پادشاه آشور در اواخر قرن نوزدهم قبل از میلاد می باشد ولی این موضوع که «توروکیها» قبل از این تاریخ با حمورابی پادشاه مشهور بابل (به توریخ دلاپورت 2003 – 1961 ق.م)(2) درگیریهایی داشته اند، مورد تصدیق دانشمندان بوده است. بر اساس نخستین اطلاع تاریخی که از «توروکی»های آذربایجان در اواخر قرن نوزدهم قبل از میلاد به دست ما رسیده است و آخرین اطلاعی که منابع اورارتویی در قرن نهم قبل از میلاد داده اند، توروکی ها حداقل به مدت یک هزاره (ده قرن) در اطراف دریاچه ارومیه و شمال شرقی عراق اقامت داشته اند. یوسف مجید زاده با استناد به یک منبع غربی (LaessØe, 1959e:31) و بر اساس مندرجات الواح آشوری مربوط به شمشی آداد اول می گوید: «شمشی آداد اول پادشاه آشور قدیم بر سر مالکیت «قابرا» در منطقه اربیل نه تنها با «دادوشا» پادشاه اشنونا درگیری داشت بلکه ساکنان گردنکش کوهپایه های زاگرس یعنی گوتی ها و توروکی ها نیز برای او همیشه مزاحمت هایی ایجاد می کردند و به ویژه توروکی ها که تصرق (شوشازا)(3) را برای وی غیر ممکن کرده بودند و دشمنان خطرناکی برای آشور به شمار می ر فتند (تاریخ و تمدن بین النهرین, جلد اول، 148) منبع مورد استناد یوسف مجید زاده می گوید: «یکی از جنگ های عمده شمشی آداد اول لشکر کشی به منطقه زاب سفلی (زاب کوچک) بود. در این جنگ چندین شهر ازجمله «قابرا» آراپخا (کرکوک) و «توروکوم» به تصرف سپاهیان آشوری درآمد. به نظر می رسد که تصرف سرزمین «توروکوم» (کشور توروکی ها) به دست شمشی آداد اول پایدار نبوده و نیروهای آشور مجبور به ترک این سرزمین شده اند، زیرا منابع آشور نشان می دهند که بعد از مرگ شمشی آداد اول «ایشمَ ـ داگان اول»(4) فرزند و جانشین او که مابین سال های 1780 – 1741 قبل از میلاد (به توریخ مجید زاده) سلطنت کرده است معاهده صلحی را با «توروکو» بسته و دختر رئیس قبیله توروکی (به تعبیر مجیدزاده) نیز با «موت – آشکور» فرزند «ایشم ـ داگان اول» ازدواج کرده است.(5) یک منبع مورد استناد مجیدزاده احتمال داده است که در زمان شمشی آداد اول شهر «شوشازا» زیر فشار توروکی ها متروک شده است. در نامه های «ماری» (6) نام دو فرمانروای توروکی ذکر شده ـ متاسفانه این نام ها در تالیف مجیدزاده نیامده ـ و نام یکی از رهبران توروکی نیز «زازیا» بوده است. منابع مورد استفاده دکتر مجیدزاده و همچنین خود ایشان بر این عقیده اند که نام هر سه فرمانروای توروکی «هوری» بوده است. یوسف مجیدزاده با توجه به این اسامی این استنتاج را کرده است که : «شاید بتوان گفت که تمام قوم جنگاور توروکی که در دامنه های زاگرس(به تحقیق زاگرس شمالی) زندگی می کردند و با خمورابی درگیری هایی داشتند از اقوام هوری بودهاند (ماخذ بالا ، 169) . از آنجایی که زبان قوم هوری شناخته شده است و هیچ دانشمندی در خصوص آسیانی (=التصاقی) بودن این زبان تردیدی نکرده است مخالفت با این استنتاج که توروکیها شاید از تبار هوری ها بودهاند موردی ندارد اما بر این استنتاج این مطلب را باید علاوه کرد که اتنونیم و توپونیم «توروکی» همانطوری که «ز.یامپولسکی» به درستی دریافته است همان واژه «توروکو» در سنگ نبشته های اورخون ویئنیسئی سده های میلادی و «تورک» امروزی است. بنابراین می توان زبان هوری را به عنوان زبانی «پروتو تورک» که از هزاره چهارم قبل از میلاد توسط عناصر هوری در کرانه غربی دریای خزر تکلم می شده و در هزاره های بعد به شمال بین النهرین تا سوریه رسیده است معرفی کرد.(7) من با استناد به وجود دهها واژه پایه ترکی در زبان های سومری, ایلامی, گوتی, کاشی و ... و همچنین مهاجرت سومری ها, ایلامی ها، هوری ها و شعبه هایی از کاسی ها از کرانه های غربی دریای خزر (آذربایجان و قفقاز) به سرزمین های جدید و ایضاً نفوذ نظامی گوتی ها و کاسی ها از شمال غرب و غرب ایران در بین النهرین, معتقدم که دانشوران امروزی تاریخ باید در این فرضیه که خاستگاه عناصر ترک، آسیای مرکزی بوده, تجدید نظر کنند و طبق شواهد موجود باید بپذیرند که حوزه دریای خزر خاستگاه اصلی عناصر قومی ترک بوده است. توروکی های مورد بحث ما که یگانه سند رسمی و غیر قابل تفسیر اثبات حضور طوایف ترک زبان از آغاز هزاره دوم ق.م تا آغاز هزاره اول ق.م در آذربایجان می باشند. پس از سپری شدن قرن های 17-16-15 دوباره در قرن چهاردهم قبل از میلاد در اسناد بین النهرین ظاهر میشوند. سکوت منابع آشوری در قرنهای در مورد همه اقوام ساکن در ایران غربی یک سکونت همه جانبه است و علاوه بر توروکیها, گوتی ها و لولوبی ها را نیز شامل می شود و علت اصلی آن را باید در ضعف آشور در این سه قرن جستجو کرد. اما در قرن چهاردهم قبل از میلاد این سکوت شکسته می شود و بار دیگر مدارک تاریخی بیشتری ارائه می شود.
با روی کار آمدن آداد ـ نیراری اول (1275 ـ 1307 ق.م به توریخ مجیدزاده و 1281 و 1310 به توریخ دلاپورت) وی شرح پیروزی های پدر پادشاه خود «اریک ـ دن ـ ایلو» علیه مناطق «توروکو»، «نیگیمتی» و رؤسای همه گوتی های کوه نشین را به دست می دهد. مجیدزاده از این لحن لوحه آشوری استنباط می کند که این توصیف آشکار می کند که مخالفان ساکن در کوه های زاگرس را در مجموع «گوتی» می نامیدند. قطع نظر از درستی و یا نادرستی این استنباط این نکته که نام «توروکو» در کنار گوتی ها برده شده حائز اهمیت است به این سبب که این دو قوم کوهستانی در عرض پانصد سال در کنار هم زندگی می کرده اند و تغییر عمده ای در مواضع و پایگاه های سکونتی آن ها حاصل نشده است. ولی ظهور منطقه جدیدی به نام «نیگیمتی» (به قرائت دیاکونوف: نیگیمخی) که به گفته جورج کامرون در رشته کوههای شرق اربیل قرار داشت، در جوار حوزه های سنتی گوتی ها و توروکی ها حائز اهمیت بیشتری است زیرا این توپونیم گواه تفوق عنصر قومی «هوری» در جنوب دریاچه ارومیه است «نیگیمتی» (= نیگیمخی) به گفته دیاکونوف نامی هوری است (تاریخ ماده، 474) و وی به جای منطقه توروکی «کشور توروکی» نوشته است که صحیح تر می نماید. زیرا این توصیف وجود پادشاهی (امارت) را در کشور مذکور تایید می نماید. همانطوری که نیگیمتی نیز کشور نامیده شده است.
(8) آدادنیرای اول خویشتن را نابود کننده قبایل نیرومند کاسی (کاسی های حاکم بر بابل) و گوتیان و لولومیان (=لولوبیان) و شوباریان (سوبارتوها = میتانیان و فی الواقع هوریان) می داند (تاریخ ماد، 474) آنچه از این ادعاهای گزاف بر می آید این است که دولت دوباره قدرت یافتة آشور با چهار عنصر قومی هوری, توروکو و گوتی و لولوبی در منطقه عمومی شمال شرق عراق و شمال غرب و غرب ایر ان درگیر بوده است. دشمن دیگر وی کاسی ها در این زمان در مرکز عراق (بابل) فرمانروایی و سلطنت داشتند «اریک ـ دن ـ ایلی» پدر پادشاه «آداد نیراری اول» نیز در متنی که بیشتر آن از میان رفته است شرح بیشتری از لشکر کشی خود به سرزمین «نیگیمتی» که پادشاه آن در این موقع (قرن چهاردهم ق.م) شخصی به نام «اسینو» بوده است به دست می دهد. همانطوری که نیگیمتی نامی هوری است «اسینو» نیز نامی هوری و شهری از شهرهای نیگیمتی به نام «ارنونا» که اسینو در آنجا به محاصره نیروهای آشوری در آمده بود نیز به احتمال قوی هوری است.
با توجه به این نام های کثیر هوری در منطقه عمومی کردستان و آذربایجان و وجود یک ایالت هوری نشین مشهور به نام «اشنونا» در ناحیه دیاله، شکی در این نیست که هوریان نزدیک ترین متحدان توروکی ها, گوتی ها و لولوبی ها در مقابله با آشوری ها بوده اند. ستایش خدای «تیشپاک» در میان اشنونایی ها، که همان خدای «تشوپ» مشهور هوری ها و هیتی ها و تئشپا (=توشپا)ی اورارتوهاست این احتمال را تقویت می کند که خدای مورد احترام توروکی ها نیز «تیشپاک» بوده است زیرا اسامی فرماند هان توروکی نیز چنانچه گذشت منشا هوری داشته است.
من توپونیم باستانی «اشنونا» را در نام «اشنو» ضبطی که جغرافیدانان عرب از اشنویه آذربایجان داشته اند باز می جویم و معتقدم که این نام (= اشنو) بازمانده توپونیم باستانی اشنوناست. یوسف مجید زاده می نویسد: «یکی از پادشاهان «اشنونا» به نام «بیلالاما» بر پایه مدارکی که به دست آمده قانونی به زبان اکدی تدوین کرده است که در حدود دو قرن مقدم بر قانون حمورابی است. امروزه می دانیم که در حدود سه چهارم از قانون اشنونا عیناً در قانون حمورابی آمده است و موضوع بقیه آن شباهت فراوان به مواد مشابه در آن قانون دارد (ماخذ فوق 157 ـ156) . منابع آشوری در قرن سیزدهم قبل از میلاد مجددا در مورد توروکی ها سکوت کرده اند و به نظر می رسد که توروکی ها در این قرن در اتحادیه پادشاهان نائیری داخل شده اند. این اتحادیه که چهل پادشاه در آن عضویت داشت سرزمین های واقع در بین دریاچه های ارومیه ـ وان و احتمالا سیوان گؤی گؤل را شامل می شد. توکولتی نینورتای اول در اواسط قرن سیزدهم ق.م خود را شاه دریای بالا و پائین و شاه سوباریان و گوتیان و سراسر کشور نائیری میخواند و محتمل است ما در این بیانیه توروکیها را تحت نام « نائیری» باز جوئیم هر چند که اصطلاح گوتیان و سوباریان (=هوریان) نیز می توانند این معنی را کامل کنند. در هر صورت بعد از سپری شدن سه قرن دیگر و در اوایل هزاره اول قبل از میلاد (قرن نهم قبل از میلاد) در سنگ نوشته های میخی اورارتو (کشور نائیری ) سخن از ایالاتی در اراضی آذربایجان رفته است که قومی به نام توریخی در آنها زندگی می کرده ا ند. نام «توریخی» بدون شک صورت اورارتویی «توروکی» آشوری است. یامپولسکی بر اساس منابع یونانی سخن از مسکون بودن آذربایجان در سده 5 قبل از میلاد توسط «ایرکی ها» رانده است. وی از طریق تحلیل فقه اللغه ای به این نتیجه رسیده است که منظور از توروک ها و توریخی ها و ایرکی ها همان ترکان هستند. یامپولسکی در موردی دیگر با استناد به پومپونیوس (جغرافی نگار و تاریخ نگار نیمه اول سده اول میلادی) می نویسد که ترکان در اوایل سده اول میلادی و حتی پیش از آن در چراگاه های شروان و دشت میل زندگی می کردند (رک. رئیس نیا, 876-877) با در نظر گرفتن مراتب فوق و با تاکید بر این موضوع بسیار اساسی که «جاحظ» در اواخر قرن دوم هجری در رساله معروف خود «مناقب الترک» درباره ترکانی سخن می گوید که در آسیای صغیر سکنی داشته اند و عرب ها با آن ها در ازمنه قدیم آشنا بودند(9) موضوع بومی بودن ترکان آذربایجان بصورت تسلسل تاریخی مستمر احراز می شود. زیرنوشتهها : 1ـ پادشاهی اشنونا در قسمت سفلای دره, رود دیاله قرار داشت. این پادشاهای با ایلام و سومر – اکد و کشورهای شمالی خود در کردستان و آذربایجان تماسی تنگاتنگ و پیوندی ناگسستنی داشت. 2ـ درباره تاریخ جلوس حمورابی بر سلطنت بابل در میان دانشمندان اختلاف نظر وجود دارد. 3- شوشازّا یا ششروم و شمشرّ قرائت های مختلف از نام یک شهر عمدتا هوری نشین می باشد. این محل در حال حاضر «تلّ شمشاره» خوانده می شود و در شمال شرقی عراق در نزدیکی های رواندوز در حوزه علیای زاب کوچک در جنوب غربی دریاچه ارومیه قرار دارد (رک: یوسف زاده, تاریخ و تمدن بین النهرین 46-168) 4- جزء اول این نام یعنی «ایشمَ» به معنی شنیده است می باشد. داگان خدای حامی شهر ترقا «تل عشاره» در جنوب ملتقای رود خابور و فرات و خدای مورد احترام آموری ها است ایشمَ داگان یعنی داگان شنیده است و یشمک آداد نام پسر دیگر شمشی آداد اول که به سلطنت «ماری» رسید به معنی آداد می شنود می باشد واژه ایشمَ یا واژه ائشیتمک (شنیدن) و واژه عربی (سمع) و مشتقات آن قابل مقایسه است. 5ـ مجید زاده معتقد است که این ازدواج سیاسی بوده و ایشمَ داگان پادشاه آشور به منظور دست یابی به صلح پایدار با توروکوها دست به این اقدام زده است. (ماخذ مذکور 190) 6 ـ «ماری» (تل حریری امروزی) است واقع در جنوب ملتقای رود خابور به فرات در سوریه این شهر در آغاز منطقه ای سومری نشین بود اما بعد ها عنصر سامی غربی در آن تفوق یافت. 7ـ خاستگاه نخستین هوری ها قفقاز و آذربایجان بوده است. 8 ـ در آن زمان آشوریها سرزمین های بسیار کوچک را کشور می نامیدند. مثلا در فلات ارمنستان 80 کشور برمی شمردند (رکن تاریخ ماد، 475) 9- رک: بر تولد اشپولر، تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی, جلد اول، 453.
دیلچیلیگین اساس بؤلمهلریندن بیری اوْلان فوْنئتیکادا دانیشیق سسلری اؤیرهنیلیر. آهنگ قانونو، هئجا و وۇرغو دا فوْنئتیکانین مؤوزولارینا داخیلدیر.
دانیشارکن تلفّوظ ائتدیگیمیز سسلر دانیشیق سسلری آدلانیر. بۇ سسلر دانیشیق عضولرینین کؤمیی ایله یارانیر. دوْداقلار، دیل و سس تئللری دانیشیق سسلرینین یارانماسیندا داها فعال ایشتیراک ائدیر. دانیشیق سسلرینی تلفّوظ ائدیر و ائشیدیریک. یازیدا اوْنلار حرفلرله ایشاره اوْلونور. حرفلری ایسه گؤرور و یازیریق. سسلری حرفلردن فرقلندیرمک اۆچون درسلیک کیتابلاریندا اوْنلار بؤیوک مؤتریزه ایچریسینده وئریلیر. مثلا: [آ]
دانیشیق سسلری فرقلی خۆصوصیتلرینه گؤره ایکی نؤوه بؤلونور: سایتلر، سامیتل
سایتلر آغیز بوْشلوغوندا سربست و مانعهسیزتلفُوز اوْلونور. بۇنا گؤره ده اوْنلار آیدین شکیلده و آوازلاسسلهنیر. سایتلرین داها بیر خۆصوصیتی هئجا عمله گتیرمهسیدیر.
سامیتلرین تلفّوظونده ایسه آغیز بوْشلوغوندا مۆختلیف مانعهلر اوْلور.
سایتلرین بؤلگوسو
دیلیمیزده 9 سایت سس وار: [آ a]، [ائ e]، [ه ə]، [ای i]، [اێ ı]، [اوْ o]، [اؤ ö]، [اۇ u]، [اۆ ü]. یارانما وضعیتینه گؤره سایتلرین آشاغیداکی اۆچ بؤلگوسو وار.
1. دیلین آرخا و اؤن حیصهسینده دئییلمهسینه (دیلین اۆفوقو وضعیتینه) گؤره:
قالین سایتلر: [آ a]، [اێ ı]، [اوْ o]، [اۇ u]
اینجه سایتلر: [ائ e]، [ای i]، [ه ə]، [اؤ ö]، [اۆ ü]
2. دیلین اۆست داماغا دوْغرو یۇخاری قالخماسی و نیسبتا آشاغی ائنمهسی وضعیتینه (دیلین شاقولی وضعیتینه) گؤره:
قاپالی سایتلر: [اێ]، [ای]، [اۇ]، [اۆ]
آچیق سایتلر: [آ]، [ائ]، [ه-]، [اوْ]، [اؤ]
قاپالی سایتلرین تلفّوظونده آلت چنه یۇخارییا دوْغرو قالخیر و آغیز بوْشلوغو دارالیر. (بۇنا گؤره ده اوْنلارا دار سایتلر ده دئییلیر). بۇ سایتلری آسان یاددا ساخلاماق اۆچون دیلیمیزدهکی دؤرد جۆر یازیلان شکیلچیلری (-چی، -چی، -چۇ، چۆ،-لێق،-لیک،-لۇق، -لۆک و س) یاددا ساخلاماق لازیمدیر. بئله شکیلچیلرین ترکیبینده قاپالی سایتلر ایشتیراک ائدیر. آچیق سایتلرین تلفّوظونده ایسه آلت چنه آشاغی دۆشور و آغیز بوْشلوغو گئنهلیر. (بۇنا گؤره ده اوْنلارا گئن سایتلر ده دئییلیر).
3. دوْداقلارین وضعیتینه گؤره:
دوْداقلانان سایتلر [اوْ]، [اؤ]، [اۇ]، [اۆ]
دوْداقلانمایانسایتلر: [آ]، [ائ]، [ه]، [اێ]، [ای].
دوْداقلانان سایتلرین تلفّوظونده دوْداقلار بیر قدر ایرهلییه گلیر و دایروی شکیل آلیر. دوْداقلانمایان سایتلرین تلفّوظونده ایسه بۇ حال باش وئرمیر.
سایت سسلرین نؤولرینی آشاغیداکی جدولده داها آیدین شکیلده گؤرمک اوْلار:
|
آچیق |
|
قاپالی |
|
|
قالین |
اینجه |
قالین |
اینجه |
دوْداقلانمایان |
آ |
ائ،ه |
اێ |
ای |
دوْداقلانان |
اوْ |
اؤ |
اۇ |
اۆ |
جدولدن گؤروندویو کیمی، هر بیر سایتین اۆچ نؤوع وار. مثلا: [آ] سایتی قالین، آچیق، دوْداقلانمایان؛ [اۆ] سایتی اینجه، قاپالی، دوْداقلاناندیر.
بعضی سایتلرین اۇزون تلفّوظو
دیلیمیزده، اساساً، عرب منشألی بیر سێرا سؤزلر وار کی، اوْنلاردا بعضی سایتلر بیر قدر اۇزون تلفّوظ اوْلونور.
مثلا: عاریف، عالیم، صابیر، شیکایت، افسانه سؤزلریندهکی [آ:] سسی؛ اعتبار، اعلان، نعمت سؤزلریندهکی [ائ:] سسی؛ مٶعجزه،، شؤله، معتبر سؤزلریندهکی [اؤ:] سسی؛ معنا، بعضی، تتیل سؤزلریندهکی [ه:] سسی اۇزون تلفّوظ اوْلونور. گوْروندویو کیمی، [ائ]، [ائ]، [اؤ] سایتلرینین اۇزون تلفّوظ ائدیلدیگینی بیلدیرمک اۆچون یازیدا چوْخ واخت بۇ سایتلردن سوْنرا آپوْستروْف(چیخاریلیب) عیسیرهسی قوْیولور.
بئزی سؤزلرده [ای]، [اۇ] و [اوْ] سایتلری ده اۇزون تلفّوظ اوْلونور. مثلا: وثیقه، حقیقت، زینت سؤزلرینده [ای] سایتی؛ فۆضولی، مۇسیقی، خۆصوصی سؤزلرینده [اۇ] سایتی اۇزون تلفّوظ اوْلونور. دوْوشان، سوْنرا، دوْوغا، لوْوغا و س. کیمی سؤزلرده [اوْ] سایتی اۇزون تلفّوظ اوْلونور. بئله سؤزلرده اوْ حرفیندن سوْنرا گلن و سامیتی (بضا ده ن سامیتی) تلفّوظده دۆشور [دوْ:وشان]، [سوْ:را]، [لوْ:غا] عینی حال تؤوبه، لؤوبر، بنؤوشه و س. کیمی سؤزلرین تلفّوظونده ده باش وئریر: [تؤ:به]، [ل:.بر]، [به:نؤوشه].
دیلیمیزدهکی [1] و [اۆ] سایتلری ایسه اۇزون تلفّوظ اوْلونمور.
قوْشا سایتلی سؤزلرین یازیلیشی و تلفّوظو
دیلیمیزده بعضی سؤزلر وار کی، اوْنلاردا ایکی سایت سسی ایفاده ائدن حرفلر یاناشی گلیر. بئله سؤزلر قوْشاسایتلی سؤزلر آدلانیر. قوْشاسایتلی سؤزلرین چوْخونون یازیلیشی و تلفّوظو فرقلهنیر. بۇ آشاغیداکی قایدادا اوْلور
1. عینی جینسلی قوْشا سایتلری ایفاده ائدن ایکی حرف بیر اۇزون سایت کیمی تلفّوظ اوْلونور. مثلا: ساعت — [سا:ت]، معاش- [ما:ش]، جاماعت — [جاما:ت]، تأسف — [ته:سسوف]، متبه — [متبه:]، بدیی- [بدی:]، طبیعی — [تبی:] و س.
2. ترکیبینده آ ای ai، ائ ای ei، ای ائ ie، (بضا ده ای اوْ io، ای ا ia، ائ ه eə، ائ ا ea) حرف بیرلشمهلری اوْلان سؤزلر بۇ سایتلر آراسینا ی سامیتی علاوه اوْلونماقلا تلفّوظ ائدیلیر. مثلا: عائله [آییله]، دایما — [داییما]، ضعیف — [ضییف]، سیده — [سییده]، طبیعت — [طبییت]، مۆدافعه — [مۆدافییه]، رادیوْ — [رادییوْ]، دیالوْق — [دییالوْق]، ایاشه — [اییاشه]، مانعه — [مانییه].
3. ترکیبینده ه ا، اۆ ا، اۆ ه حرف بیرلشمهلری اوْلان سؤزلرده بیرینجی سایت دیَیشیلیر، ایکینجیسی ایسه بیر قدر اۇزون تلفّوظ ائدیلیر. مثلا: سعادت — [ساادت]، فعالیات — [فا:لییت]، مۆاوین [ماوی]، مۆعالیجه — [مالیجه]، مۆعیین — [میین]، مۆعللیم — [مَللیم] و س.
قئید 1: الیاغا، عمی اوْغلو الیاچیق، باجی اوْغلو، دایی اوْغلو، خالا اوْغلو، باشیاچیق و س. کیمی قوْشاسایتلی مۆرککب سؤزلرین تلفّوظونده ده یاناشی گلن سایتلردن بیرینجیسی دئییلمیر، لاکین ایکینجیسی اۇزون تلفّوظ اوْلونمور:الیاغا — [الاغا، عمی اوْغلو — [عموْغلو]، الیاچیق — [الاچیخ]، باجی اوْغلو — [باجی اوْغلو]، خالا اوْغلو — [خال اوْغلو] و س.
قئید 2: شۆار، شجاعت، مجموعه، سۇال، مطبوعات، سئانس، براعت، شۆرا، ریایت و س. کیمی قوْشاسایتلی سؤزلرده بۇنلارین هئچ بیری باش وئرمیر.
آهنگ قانونو
آهنگ قانونو دیلیمیزین اساس فوْنئتیک قانونودور. سؤزده قالین و اینجه سایتلرین آهنگینه، بیر-بیرینی ایزلهمهسینه آهنگ قانونو دئییلیر.
آهنگ قانونونا گؤره سؤز قالین سایتلی هئجا ایله باشلاییرسا، سوْنراکی هئجالار دا قالین سایتلی اوْلور. مثلا: یا+زی+چی+لار. عینی حال اینجه سایتله باشلانان سؤزلره ده عایددیر. مثلا: ه-کین-چی-له-ری-میز. اصل آذربایجان سؤزلری آهنگ قانونونا تابع اوْلور(ایشیق، ایلان، ایلغیم، اینام، ایراق، ایلخی، ایلدیریم، ایلیق، ایشارتی و س. کیمی بیر نئچه سؤز استثنادیر). بیر چوْخ آلینما سؤزلرده ایسه آهنگ قانونو پوْزولور. مثلا: عالیم، وفا، کیتاب، دۆنیا، بۆروْ و س.
آهنگ قانونو کؤک و شکیلچی آراسیندا داها مؤحکم و ثابت (دیَیشمز) اوْلور. بئله کی، هر هانسی بیر سؤزه اؤز دیلیمیزه مخصوص شکیلچی آرتیرساق، اوْ، حؤکمن سؤزون سوْن هئجاسینین آهنگینه اۇیوشمالیدیر. مثلا: کی-تاب+دا، تی-یا-ر+چی+لر و س.
قئید: اصل آذربایجان سؤزلریندن عبارت اوْلان بعضی مۆرککب سؤزلرده ده آهنگ قانونو پوْزولور. مثلا:دوقوسو، قۇشوزومو، گۆنه باخان، گۆنای، آیبهنیز و س.
هئجا
تلفّوظ زامانی سؤزون آسانلیقلا بؤلونن حیصهلرینه هئجا دئییلیر.مثلا: و-طن، آ-زاد-لێق، دیل-چی-لیک و س. هئجانین اساسیندا سایتلر دایانیر. سؤزده نئچه سایت سس وارسا، اوْ قدر ده هئجا اوْلور. هئجا بیر سایتدن ده عبارت اوْلور. مثلا: آ-نا، اۆ-رک، ما-آ-ریف و س. سؤزو سطردن ستره کئچیررکن بیر حرفدن عبارت اوْلان هئجانی سترین سوْنوندا ساخلاماق و یا یئنی ستره کئچیرمک اوْلماز.
وۇرغو
سؤزده هئجالاردان بیرینین اوْ بیرینه نیسبتن داها قۆوتلی دئییلمهسی وۇرغو آدلانیر. اۆزرینه وۇرغو دۆشن هئجا وۇرغولو هئجا آدلانیر. دیلیمیزدهکی سؤزلرین چوْخوندا وۇرغو سوْن هئجاداکی سایت سسین اۆزرینه دۆشور. مثلا: آذربایجان، آزادلیق، ایستیقلالیت و س. بایاق، دۆنن، بیلدیر، نییه، نئجه، سا`نکی، آنجاق و س. کیمی اصل آذربایجان سؤزلرینده، ائلئجه ده اۆستونلوک درجهسینده اوْلان صیفتلرده: (گؤمگؤی، ساپساری، قۇپقورو و س.) وۇرغونون ایلک هئجانین اۆزرینه دۆشمهسی استثنادیر.
بعضی سؤزلرده وۇرغونون یئرینی دیَیشمهسی ایله معنا دا فرقلهنیر. مثلا: آلین (ایسیم — بدن عضوو) – آلین (فعل)، گۆلدور (چیچکدیر) –گولدور (فعل)، دیمدیک (ایسیم) — دیمدیک (صیفت) و س.
سؤزده وۇرغونون یئرینی مۆعیین ائتمک اۆچون سؤزو هئجایا آییرمادان وۇرغونو اول بیرینجی هئجانین، سوْنرا ایکینجی، داها سوْنرا ایسه اۆچونجو هئجانین اۆزرینده دئمک لازیمدیر. مثلا: ق`رنفیل، قر`نفیل، قرنفی`ل آیدیندیر کی، بۇ سؤزده وۇرغو سوْنونجو هئجانین اۆزرینه دۆشور.
قئید: یۇخاریدا قئید اوْلوندوغو کیمی دیلیمیزدهکی بعضی سؤزلرده اۇزون تلفّوظ اوْلونان سایتلر واردیر. مثلا: عادیل، صابیر، لاقئید،حکیم، مئمار، معنا، شؤله و س. بۇ سؤزلرین هامیسیندا وۇرغو سوْنونجو هئجایا دۆشور. دئمهلی، سایتین اۇزون تلفّوظ اوْلونماسی هئچ ده اوْ دئمک دئییل، همین هئجا وۇرغولو اوْلمالیدیر. نادیر حاللاردا ایسه اۇزون سایتلی هئجا ایله وۇرغولو هئجا اۆست-اۆسته دۆشور. مثلا:سوْنرا — [سوْ:را]، بعضی- [به:زی] و س.
سؤزلرین دۆزگون دئییلیش قایدالارینی اوْرفوْئپییا، دۆزگون یازیلیش قایدالارینی ایسه اوْرفوْقرافییا اؤیرهنیر. اوْرفوْئپییا لۆغتینده سؤزلرین دۆزگون تلفّوظ شکیللری، اوْرفوْقرافییا لۆغتینده ایسه دۆزگون یازیلیش فوْرمالاری وئریلیر.