مطالب خبری جدید  و  آموزنده
مطالب خبری جدید  و  آموزنده

مطالب خبری جدید و آموزنده

ثروتمندترین ایرانی جهان را بشناسید (+عکس)

پیر امیدیار بنیانگذار و رییس ایرانی-آمریکایی سایت حراج ای‌بی است و با ثروت 2/5 میلیارد دلار صد و چهل و هشتمین میلیاردر جهان است.

http://mehrpress.com/images/1390/4/16/3/180341_94190416.jpg

وی این شرکت را در سال 1995 تاسیس کرد. پیر مراد امیدیار در 21 ژوئن سال 1967 در پاریس متولد شد. پدر و مادر او ایرانیانی بودند که برای تحصیل به خارج از کشور رفته بودند. مادر او الهه میرجلالی امیدیار مدرک دکترای زبانشناسی خود را از دانشگاه سوربن دریافت کرده بود و پدرش یک جراح بود. خانواده پیر زمانی که او 6 ساله بود به آمریکا مهاجرت کردند و پیر در واشنگتن بزرگ شد.

خاطره ای از علامه جعفری درباره زیباترین دختر دنیا



 از علامه جعفری می پرسند چی شد که به این کمالات رسیدی ؟! ایشان در جواب خاطره ای از دوران طلبگی تعریف میکنند و اظهار میکنند که هر چه دارند از کراماتی است که به دنبال این امتحان الهی نصیبشان شده :«ما در نجف در مدرسه صدر اقامت داشتیم . خیلی مقید بودیم که ، در جشن ها و ایام سرور ، مجالس جشن بگیریم ، و ایام سوگواری را هم ، سوگواری می گرفتیم ، یک شبی مصادف شده بود با ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) اول شب نماز مغرب و عشا می خواندیم و یک شربتی می خوردیم آنگاه با فکاهیاتی مجلس جشن و سرور ترتیب می دادیم . یک آقایی بود به نام آقا شیخ حیدر علی اصفهانی ، که نجف آبادی بود، معدن ذوق بود . او که ، می آمد من به الکفایه ، قطعا به وجود می آمد جلسه دست او قرار می گرفت . آن ایام مصادف شده بود با ایام قلب الاسد (۱۰ الی ۲۱ مرداد ) که ما خرما پزان می گوییم نجف با ۲۵ و یا ۳۵ درجه خیلی گرم می شد . آن سال در اطراف نجف باتلاقی درست شده بود و پشه های بوجود آمده بود که عربهای بومی را اذیت می کرد ما ایرانیها هم که ، اصلا خواب و استراحت نداشتیم . آن سال آنقدر گرما زیاد بود که ، اصلا قابل تحمل نبود نکته سوم اینکه حجره من رو به شرق بود . تقریبا هم مخروبه بود . من فروردین را در آنجا بطور طبیعی مطالعه می کردم و می خوابیدم . اردیبهشت هم مقداری قابل تحمل بود ولی دیگر از خرداد امکان استفاده از حجره نبود . گرما واقعا کشنده بود ، وقتی می خواستم بروم از حجره کتاب بردارم مثل این بود که با دست نان را از داخل تنور بر می دارم ، در اقل وقت و سریع ! با این تعاریف این جشن افتاده بود به این موقع ، در بغداد و بصره و نجف، گرما ، تلفات هم گرفته بود ، ما بعد از شب نشستیم ، شربت هم درست شد ، آقا شیخ حیدر علی اصفهانی که ، کتابی هم نوشته بنام « شناسنامه خر » آمد. مدیر مدرسه مان ، مرحوم آقا سید اسماعیل اصفهانی هم آنجا بود ، به آقا شیخ علی گفت : آقا شب نمی گذره ، حرفی داری بگو ، ایشان یک تکه کاغذ روزنامه در آورد . عکس یک دختر بود که ، زیرش نوشته بود « اجمل بنات عصرها » « زیباترین دختر روزگار » گفت : آقایان من درباره این عکس از شما سوالی می کنم . اگر شما را مخیر کنند بین اینکه با این دختر بطور مشروع و قانونی ازدواج کنید – از همان اولین لحظه ملاقات عقد جاری شود و حتی یک لحظه هم خلاف شرع نباشد – و هزار سال هم زندگی کنید، با کمال خوشرویی و بدون غصه ، یا اینکه جمال علی (ع) را مستحبا زیارت و ملاقات کنید . کدام را انتخاب می کنید . سوال خیلی حساب شده بود . طرف دختر حلال بود و زیارت علی (ع) هم مستحبی . گفت آقایان واقعیت را بگویید . جا نماز آب نکشید ، عجله نکنید ، درست جواب دهید. اول کاغذ را مدیر مدرسه گرفت و نگاه کرد و خطاب به پسرش که در کنارش نشسته بود با لهجه اصفهانی گفت : سید محمد! ما یک چیزی بگوئیم نری به مادرت بگوئی ها؟ معلوم شد نظر آقا چیست. شاگرد اول ما نمره اش را گرفت! همه زدند زیر خنده. کاغذ را به دومی دادند. نگاهی به عکس کرد و گفت: آقا شیخ علی، اختیار داری، وقتی آقا (مدیر مدرسه) اینطور فرمودند مگر ما قدرت داریم که خلافش را بگوئیم. آقا فرمودند دیگه! خوب در هر تکه خنده راه می افتاد. نفر سوم گفت : آقا شیخ حیدر این روایت از امام علی (ع) معروف است که فرموده اند « یا حارث حمدانی من یمت یرنی » (ای حارث حمدانی هر کی بمیرد مرا ملاقات می کند) پس ما انشاالله در موقعش جمال علی (ع) را ملاقات می کنیم! باز هم همه زدند زیر خنده، خوب اهل ذوق بودند. واقعا سوال مشکلی بود. یکی از آقایان گفت : آقا شیخ حیدر گفتی زیارت آقا مستحبی است؟ گفتی آن هم شرعی صد در صد؟ آقا شیخ حیدر گفت : بلی. گفت : والله چه عرض کنم (باز هم خنده حضار ) نفر پنجم من بودم. این کاغذ را دادند دست من. دیدم که نمی توانم نگاه کنم، کاغذ را رد کردم به نفر بعدی، گفتم : من یک لحظه دیدار علی (ع) را به هزاران سال زناشویی با این زن نمی دهم. یک وقت دیدم یک حالت خیلی عجیبی دست داد. تا آن وقت همچو حالتی ندیده بودم. شبیه به خواب و بیهوشی بلند شدم. اول شب قلب الاسد وارد حجره ام شدم، حالت غیر عادی، حجره رو به مشرق دیگر نفهمیدم، یکبار به حالتی دست یافتم. یک دفعه دیدم یک اتاق بزرگی است یک آقایی نشسته در صدر مجلس، تمام علامات و قیافه ای که شیعه و سنی درباره امام علی (ع) نوشته در این مرد موجود است. یک جوانی پیش من در سمت راستم نشسته بود. پرسیدم این آقا کیست؟ گفت : این آقا خود علی (ع) است، من سیر او را نگاه کردم. آمدم بیرون، رفتم همان جلسه، کاغذ رسیده دست نفر نهم یا دهم، رنگم پریده بود. نمی دانم شاید مرحوم شمس آبادی بود خطاب به من گفت : آقا شیخ محمد تقی شما کجا رفتید و آمدید؟ نمی خواستم ماجرا را بگویم، اگر بگم عیششون بهم می خوره، اصرار کردند و من بالاخره قضیه را گفتم و ماجرا را شرح دادم، خیلی منقلب شدند. خدا رحمت کند آقا سید اسماعیل ( مدیر ) را خطاب به آقا شیخ حیدر گفت : آقا دیگر از این شوخی ها نکن، ما را بد آزمایش کردی. این از خاطرات بزرگ زندگی من است».

چرا اروپائیان تبریز را برای سکونت انتخاب کرده بودند ؟

2010-01-31_01.33.38_Tab (21).jpg


ژان یونیر(فرانسوی)

چرا اروپائیان تبریز را برای سکونت انتخاب کرده بودند ؟


تبریز در آن موقع مرکز ستاد عباس میرزا بود و کرسی آذربایجان بشمار میاید و از حیث وسعت و کثرت جمعیت اولین شهر ایران محسوب میشد و سفرای دول اروپائی در تبریز بسر میبردند در صورتی که تهران پایتخت کشور بود .
علت این که سفرای دول اروپائی در تبریز بسر می بردند نه در تهران از این رار بود :
اولا تبریز نسبت به تهران یک شهر متجدد بشمار میامد و مردم تبریزپیش اروپائیان محشور بودند و با آنها داد و ستد میکردند و وقتی اروپائیان از معابر می گذشتند کسی روی خود را برنمیگردانید تا با کنجکاوی آنها را از نظر بگذراند و وقتی یک اروپائی به یک دکان نزدیک میشد و میخواست چیزی خریداری کند دکاندار، حیرت نمیکرد و دچار تردید نمیشد که آیا چیزی به او بفروشد یا نه، در صورتی که آن موقع در تهران، پایتخت کشور، دکاندار دچار حیرت و تردید میشد و شاید برای این که بین سوداگران وجهه خود را از دست ندهد، از فروختن کالا به آن اروپائی خودداری میکرد .
مردم تبریز از مدتی قبل از دوران صفویه عادت کرده بودند که اروپائیان را ببینند و با آنها معاشرت و معامله کنند و (دوکا)ی کشور (ونیز) و (لیور) کشور فرانسه، و (روبل) کشور روسیه در بازار تبریز مثل پول ایران، رایج بود و هنگامی که تبریزیها با اروپائیان معاشرت و معامله میکردند تهران، حتی بین خود ایرنیان شهرت نداشت و قریه ای بود نزدیک خرابه شهر قدیمی(ری) که بعضی از جغرافیا نویسان اسلامی، اسمی از آن در کتاب خود برده بودند .
در زمان فتعلی شاه تهران یک قصبه بود و از عماراتی که کریمخان زند در آن بوجود آورد گذشته، عمارتی دیگر در آن دیده نمی شد که متناسب با یک شهر باشد .
دکتر (بارنز) انگلیسی که در سال 1833 میلادی و پنج سال بعد از انعقاد عهدنامه ترکمان چای در ایران سیاحت کرد نوشته که جمعیت شهر تهران، بیست و پنج هزار نفر است 1 ولی تبریز در آن موقع بنا بر نوشته همان جهانگرد انگلیسی چهارصد هزار نفر جمعیت داشته است و اروپائیان در تبریز، تقریبا خود را در یک شهر اروپائی میدیدند و احساس ناراحتی نمیکردند و بهمین جهت ترجیح میدادند که در تبریز سکونت کنند .
علت سوم که سبب شده بود اروپائیان تبریز را برای سکونت انتخاب نمایند این بود که از آنجا زودتر با کشورهای خود تماس حاصل میکردند .
آنها میتوانستند از تبریز پیک های خود را به بندر طرابوزان بفرستند تا از آنجا با کشتی به اروپا بروند .
اما از تهران فرستارن پیک به طرابوزان دشوارتر بود یعنی مسافرت یک پیک از تهران تا طرابوزان بیشتر طول میکشید و سفرای دول خارجی در ایران علاقه داشتند که با کشورهای خود، رابطه سریع داشته باشند(البته نسبت به سرعت وسایل نقلیه آن زمان) .
سفیری که در تبریز بود میتوانست پیک خود را در نیمی از مدت که برای فرستادن یک پیک از تهران ضرورت داشت به طرابوزان بفرستد و صرفه جوئی در وقت هنگام کارهای فوری ضروری بود .
علت چهارم که سبب میشد اروپائیان، بجای تهران در تبریز بسر ببرند این بود که تبریز از حیث آب و هوا به اروپا شباهت داشت بدون اینکه رطوبت کشورهای ساحلی اروپا را داشته باشد .
دکتر بارنز انگلیسی مینویسد که هوای تبریز بقدری خوب است که هیچ اروپائی در آنجا بیمار نمیشود .
مگر این که بعمد خود را بیمار نماید یعنی بر اثر افراط در غذا خوردن و نوشیدن مشروبات الکلی خود را بیمار کند اما بقول او از هوای تابستان تهران، خیلی اروپائان را ناراحت میکند و آنها را بیمار مینماید .
بطور کلی تمام جهانگردانی که در ایران مسافرت کرده اند از هوای تابستان تهران که ابرآلود هم میشود اظهار عدم رضایت کرده اند و نوشته اند که در فصل تابستان کسی در تهران نمی ماند و همه مردم به مناطق ییلاقی میروند تا اینکه از گرمای تهران و آسمان ابرآلود آن آسوده باشند .
وقتی مردم بومی تهران نمی توانستند در فصل تابستان در آن شهر زندگی کنند، بطریق اولی اروپائیان که در کشورهای سردسیر زندگی میکردند از گرمای تابستان تهران بیشتر ناراحت بودند .
علت پنجم سکونت اروپائیان در تبریز مرکزیت بازرگانی آن بود .
مرکزیت بازرگانی تبریز سابقه ای طولانی دارد و تاریخ حاکی از این است که تبریز حتی در قرون اولیه میلادی دارای مرکزیت بازرگانی بوده است و در آن موقع آن شهر را (توروز) میخوانده اند .
بازرگانان صادر کننده و وارد کننده سکونت در تبریز را بسکونت در تهران ترجیح میدادند چون وسائل کار آنها در تبریز خیلی بیش از تهران موجود بود .
تبریز علاوه بر داشتن تجارتخانه های بزرگ، صرافی های بزرگ داشت که کار بانک های امروزی را میکردند و هنگامی که بازرگانان احتیاج به وام داشتند به آنها وام می دادند در صورتی که آن زمان از آن گونه صرافی های معتبر در تهران نبود .
نه فقط بازرگانان اروپائی سکونت در تبریز را بر سکونت در تهران ترجیح می دادند بلکه بازرگانان داخلی هم بهتر میدانستند که در تبریز سکونت نمایند تا از تسهیلات بازرگانی آنجا استفاده کنند .
آخرین و ششمین علت که شاید در سکونت اروپائیان در تبریز بدون مداخله نبوده این است که سفرا و بازرگانان اروپائی، تقریبا تمام مواد خواربار را که در اروپا بدست میاورند، غیر از ماهی ها و پرندگان اختصاصی اروپا در تبریز خریداری میکردند در صورتی که همان موقع تهران فاقد بعضی از مواد خواربار بود که اروپائیان به خوردن آن عادت داشتند و انواع مواد خواربار در تبریز ببهای ارزان فروخته میشد و از نوشته جهانگردان اروپائی که در نیمه اول قرن نوزدهم میلادی در ایران مسافرت کرده اند معلوم می شود که تهران نسبت به تبریز یک شهر گران قیمت محسوب میشده است و خواربار در تبریز، ارزان تر از تهران بود و هم از نوع بهتر .
با این توضیحات دیگر حیرت نمی کنیم چرا پسکویچ نقشه اشغال تبریز را کشید .
چون اهمیت تبریز در آن دوره بیش از تهران پایتخت کشور بود و هرگاه پسکویچ تبریز را اشغال می کرد لطمه ای بزرگ به فتعلیشاه می زد .
شگفت آن که ایرانیان تصور نمیکردند که قشون تزاری قصد اشغال تبریز را داشته باشد و آن مانور جنگی را مافوق قدرت قشون تزاری می دانستند و با این که دیدند که ایخ سوف از رود ارس گذشت گمان داشتند که قشون تزاری از رود ارس عبور نخواهد کرد و خود را دچار خطری بزرگ نخواهد نمود .
چون بگمان ایرانیان اگر قشون تزاری از رود ارس بگذرد و قصد تبریز را بکند تمام مردم آذربایجان بمیدان جنگ خواهند رفت .
فتعلیشاه بعد از دو دسته از داوطلبان جهاد که بسوی آذربایجان به راه افتادند بایستی تجربه به دست آورده باشد و بداند که از افرادی عادی که دارای تربیت نظامی و جنگی نبوده اند و یک کادر افسری آنها را اداره نمیکند در جنگ کاری ساخته نیست و از آن گونه افراد در جنگ های قدیم که فقط اسلحه سرد به کار میرفت نتیجه ای مثبت در جنگ گرفته نمیشد تا چه رسد بدوران اسلح آتشین .
معهذا این فکر وجود داشت که هرگاه قشون تزاری قصد داشته باشد تبریز را اشغال نماید در آذربایجان مردی که به جنگ آن قشون نرود وجود نخواهد داشت .
پسکویچ بعد از این که آبله، در قشون آریستوف از بین رفت اجرای نقشه سابق خود را به آریستوف واگذاشت و او را مأمور کرد که در درجه اول تبریز و درجه دوم تمام آذربایجان را اشغال کند و بعد از اشغال آذربایجان اگر توانائی دارد ولایات واقع در شمال ایران را که در ساحل دریای خزر است اشغال نماید .
پسکویچ به آریستوف گفت که در تمام کارهای جنگی که در آذربایجان میکند باید خط سیر قشون خود و میدان جنگ را طوری انتخاب نماید که دچار عشایر آذربایجان نشود .
پسکویچ به آریستوف گفت که تمام عشایر آذربایجان مقیم حاشیه غربی آن منطقه هستند و در خط سیر او از نخجوان به تبریز، عشایر وجود ندارد و بعد از اشغال تبریز اگر احساس کند که اشغال شهرهای مغرب آذربایجان سبب میشود که عشایر وارد جنگ شوند از اشغال آن شهرها خودداری نماید اما اگر خطر ورود عشایر به جنگ وجود نداشته باشد اشغال شهرهای مغرب آذربایجان ضروری است .
اشغال کامل آذربایجان باید طوری صورت بگیرد که خطوط ارتباط آذربایجان با عراق عجم (ولایات مرکزی ایران) در دست او باشد تا این که فرماندهی جنگی ایران نتواند از عراق عجم، نیرو وارد آذربایجان نماید .
در موقع اجرای نقشه اشغال تبریز و آنگاه سایر شهرهای آذربایجان باید توجه بشود که آسیبی به مال و جان مردم محلی وارد نیاید تا این که خشم آنها برانگیخته نشود و مبادرت به شورش علیه نیروی تزاری نکنند .
آریستوف باید در نظر داشته باشد که مردم آذربایجان نسبت به نوامیس خیلی تعصب دارند و افسران و سربازان باید طوری رفتار کنند که احساسات مردم محلی جریحه دار نشود و آنها را وادار به شورش علیه نیروی تزاری ننماید.
یک قسمت از شهرهای آذربایجان دارای اهمیت استراتزیکی نیست و اگر آن شهرها مقابل نیروی تزاری مقاومت کردند آریستوف وقت خود را برای محاصره آن شهرها و گشودن آنها تلف ننماید .
تبریز، قبل از دوره اول جنگ تزار با فتعلی شاه دارای حصار و برج نبود.
بعد از این که جنگ شروع شد، عده ای از خود تبریزی ها به عباس میرزا پیشنهاد کردند که اطراف شهر حصار بسازند که اگر روزی تبریز مورد حمله قرار گرفت بتوان از آن دفاع کرد .
عباس میرزا پیشنهاد وجوه مردم شهر را پذیرفت و اطراف شهر یک حصار ساخت .
اما تبریز فاقد خندق بود و آن عده از وجوه شهر که خود را در مسائل جنگی بصیر میدانستند به عباس میرزا فرمانفرمای کل آذربایجان میگفتند که حصار بدون خندق، یک وسیله دفاعی ضعیف است و باید یک خندق نیز اطراف شهر حفر شود تا این که وسیله دفاع تبریز تکمیل گردد .
عباس میرزا در سال 1235 هجری قمری دستور حفر خندق را صادر کرد و شروع به حفاری و خاکبرداری کردند .
اما کار حفر خندق بطور مرتب پیش نمیرفت و علتش هم نبودن اعتبار کافی بود .
عاقبت بعد از هشت سال در سال 1241 هجری قمری کار حفر حندق تبریز بپایان رسید و شهر دارای خندق هم شد .
بنابراین در تاریخی که ژنرال پسکویچ قصد داشت که بدست ژنرال آریستوف شهر تبریز را اشغال کند آن شهر علاوه بر حصار ، خندق هم داشت .
حاکم تبریز در آن موقع مردی بود به اسم اللهیارخان قاجار دولو ملقب به آصف الدوله .
عباس میرزا فرمانفرمای کل آذربایجان میل نداشت که آصف الدوله حاکم تبریز شود . اما پدرش فتعلیشاه به او گفت که وی باید حاکم تبریز شود و باس میرزا دستور پدرش را پذیرفت .
و براثر بی لیاقتی حاکم تبریز و خیانت چند نفر از سکنه شهر در سال 1243 مطابق با 1827 / میلادی اول (آریستوف) تبریز را اشغال کرد و بعد از آن (پسکویچ) وارد تبریز گردید و آنگاه عهدنامه ترکمان چای در قریه ترکمان چای در شب پنج شنبه پنجم ماه شعبان 1243 هجری قمری بامضای نایب السلطنه عباس میرزا و میرزا ابوالحسن خان شیرازی وزیر امور خارجه رسید و بر اثر این پیمان دو ولایت ایروان و نخجوان که هنوز جزو خاک ایران بود منضم بروسیه گردید .
یادداشت
1 _ شهر تهران فقط از آغاز قرن اخیر _ سال 1300 شمسی ببعد _ وسعت بهم رسانید و مترجم بخاطر دارد که در دوره طفولیت او تهران بیش از یکصد و پنجاه هزار نفر جمعیت نداشت و در آن موقع سازمان آمار نبود تا این که جمعیت پایتخت را تعیین کند و میزان جمعیت را مثل میزان جمعیت سایر شهرهای ایران از روی میزان طبخ نان ، تخمین میزدند . (مترجم)

برگرفته از کتاب دلاوران گمنام ایران در جنگ با روسیه تزاری
چاپ هشتم سال 1376ص.681
نوشته: ژان یونیر

مردی که با گوش‌هایش می‌بیند +عکس

دانیل کیش Daniel Kish، در شیرخوارگی بینایی خود را از دست داد، او در نتیجه ابتلا به یک تومور مغزی به نام رتینوبلاستوما در سه ماهگی از دید یک چشم و در ۱۳ ماهگی از دید چشم دیگر محروم شد...



دانیل کیش Daniel Kish، در شیرخوارگی بینایی خود را از دست داد، او در نتیجه ابتلا به یک تومور مغزی به نام رتینوبلاستوما در سه ماهگی از دید یک چشم و در ۱۳ ماهگی از دید چشم دیگر محروم شد و به گفته خودش هیچ حافظه بینایی ندارد. اما او بیشتر اوقات بدون نیاز به عصای ویژه نابینایان، حرکت می‌کند و کارهایش را انجام می‌دهد. او حتی می‌تواند با دوچرخه‌اش به تنهایی و بدون راهنمایی، حرکت کند و به تنهایی در کوهستان اردو بزند.

به گزارش رجا ، دانیل همه اینها را به یاری توانایی و استعدادی ویژه‌ای به نام موقعیت‌یابی از طریق بازتاب صدا یا اکولوکیشن انجام می‌دهد. اکولوکیشن استعداد ویژه‌ای است که برخی از نابیناها دارند.

دانیل می‌تواند با دهانش صدای کلیک خاصی تولید کند و مثل دولفین‌ها بازتاب این صدا را بشنود و ردیابی کند. دانیل زمانی که دو ساله بود، شروع به این کار کرد. البته خیلی از کودکان نابینای دیگر هم این کار را می‌کنند، اما به خاطر منع شدن و تصور اینکه ممکن است از آنها جلوه بدی در اجتماع به عنوان یک آدم ناتوان ایجاد شود، توسط اطرافیان از این کار منع می‌شوند.

کیش برای درآوردن صدای کلیک، زبانش را سریع و محکم به سقف دهانش می‌زند، با این کار یک خلأ موقتی ایجاد می‌کند و همین خلأ صدای کلیک ویژه را تولید می‌کند. انسان‌ها به خاطر داشتن دو گوش، توانایی ردیابی محل صدا را دارند. از آنجا که امواج صوتی به یکی از گوش‌های زودتر از گوش دیگر می‌رسد، مغز از روی همین تفاوت زمانی متوجه جهت زمانی می‌شود. در حقیقت همان طور که ما به یاری دو چشم خود، دید سه بعدی داریم، یک شنوایی سه‌بعدی هم داریم.

کیش، البته، به صورت مؤثر و به جا و بر حسب نیاز از کلیک‌هایش استفاده می‌کند. وقتی او بیرون است، صدای کلیک‌های بلندتری درمی‌آورد. به این ترتیب می‌تواند یک ساختمان را از ۳۰۰ متری، یک درخت را از ده متری و یک آدم را از از دو متری تشخیص بدهد. او می‌تواند اشیایی با اندازه ۱۴ سانتیمتر را تمیز بدهد و حتی بین وسایل نقلیه مختلف، تفاوت قائل شود.

یک پژوهشگر با MRI تحقیقاتی روی مغز دانیل انجام داده است و متوجه شده است که هنگامی که مغز او مشغول موقعیت‌یابی از طریق بازتاب صدا است، قشر پس پسری مغز او فعال می‌شود. جالب است که همین قسمت مغز، وظیفه پردازش داده‌های بینایی را دارد. مغز عملکرد عجیبی دارد، وقتی این قسمت مغز از داده‌هایش محروم شود، یک عملکرد ثانویه پیدا می‌کند و می‌تواند داده‌های شنوایی را پردازش کند و یک تصویر ذهنی از موقعیت اشیای اطراف ایجاد کند.

آیا در سال 2182 دنیا به پایان خواهد رسید؟

آیا در سال 2182 دنیا به پایان خواهد رسید؟

بنا به سناریویی متعلق به 170 سال قبل، دانشمندان علوم فضایی بر این عقیده اند که احتمال برخورد یک سیاره کوچک به کره زمین وجود دارد


آیا در سال 2182 دنیا به پایان خواهد رسید؟

بنا به سناریویی متعلق به 170 سال قبل، دانشمندان علوم فضایی بر این عقیده اند که احتمال برخورد یک سیاره کوچک به کره زمین وجود دارد.

در سال 2182 سیاره کوچکی به احتمال یک در هزار و هشتصد به زمین برخورد خواهد کرد.

قطر سیاره ای که احتمال می رود به کره زمین برخورد کند، 575 متر است.

گرچه این سیاره در برابر کره زمین که قطر ان 12 هزار و 750 کیلومتر است، بسیار کوچک به نظر می رسد، ولی به نظر فضاشناسان در صورت برخورد این سیاره به کره زمین، ویرانی بزرگی به بار آمده و شاید هم زندگی جانداران پایان خواهد یافت.

ناسا اعلام کرد که برای جلوگیری از این تهدید بایستی حداقل صد سال قبل اقدام شود. و به همین دلیل نیز به فضا سفینه فضایی بدون سرنشین خواهد فرستاد.

این سفینه که در سال 2016 به فضا فرستاده خواهد شد، با تجهیزات ویژه اش از خاک و سنگ های این سیاره کوچک نمونه های جمع آوری کرده و ظرف پنج سال به زمین بازخواهد گشت.

انتظار می رود این پروژه که بخشی از اهداف باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در زمینه تحقیقات فضایی می باشد، هزینه ای به میزان 800 میلیون دلار داشته باشد.