مطالب خبری جدید  و  آموزنده
مطالب خبری جدید  و  آموزنده

مطالب خبری جدید و آموزنده

البته دور از جون شما!؛



تصور کنید که بعنوان نوزادی ناخواسته و حاصل یک رابطه جنسی بی سر و ته، در روستایی بسیار فقیرنشین و در دامن یک مادر بدبخت که کلفت خانه های مردم است، دیده به جهان بگشایید، بدون آنکه وجود پدر را دور و برتان احساس کنید…؛
تصور کنید که در بچگی مادرتان آنقدر فقیر است که حتی توان خرید یک لباس ساده را برایتان ندارد و مجبورید گونی سیب زمینی بپوشید، طوری که بچه های همسایه دائم شما را مسخره کنند و به شما بخندند…؛
تصور کنید که در سن کودکی، مادربزرگتان مجبورتان کند کارهای سخت انجام دهید و همیشه بخاطر ساده ترین اشتباهات شما را کتک بزند و شما هم هیچ پناهی نداشته باشید که در دامنش گریه کنید…؛
تصور کنید که از سن نه سالگی دائم مورد تجاوز اطرافیان قرار بگیرید، دایی ها، پسر دایی ها، دوستان خانوادگی و کلاً همه. طوری که اولین فرزندتان را در سن چهارده سالگی و پس از نه ماه مشقت بدنیا آورید، آن هم یک نوزاد مرده…؛
تصور کنید که خواهر و برادری دارید که سرگذشتی کمابیش مشابه شما دارند، خواهرتان از اعتیاد زیاد به کوکایین بمیرد، و برادرتان از ابتلا به ایدز…؛
تصور کنید که مادرتان آنقدر فقیر است که نمیتواند شما را بزرگ کند و از پس هزینه های اندک شما برآید، و مجبور شود شما را به یک مرد غریبه بسپارد تا بزرگتان کند…؛
تصور کنید که آن مرد غریبه، یک ارتشی بسیار سخت گیر باشد که تصمیم دارد از همان بچگی به شما نظم و ترتیب را یاد بدهد و دائم تنبیه کند و دستور دهد، ولی شما مجبورید او را بابا صدا کنید…؛
تصور کنید که در میان این همه بدبختی، سیاه پوست هم هستید، یک آمریکایی-آفریقایی، آن هم در حدود چهل پنجاه سال پیش که اوج نژادپرستی و نفرت از سیاه پوستان است…؛
تصور کنید که حدود چهار دهه از آن روزگار گذشته باشد…؛
الان چه کار می کنید؟ چه بر سرتان آمده است؟
http://s1.picofile.com/file/6728463778/image006.jpg
بله درست حدس زدید؛
الان قدرتمند ترین زن جهان هستید! محبوب ترین، پولدار ترین، با نفوذ ترین، و تنها میلیاردر سیاه پوست!؛
همه شما را بعنوان صاحب بزرگترین خیریه جهان، پر طرفدار ترین مجری تلویزیون، و برنده جوایز متعدد سینما و تلویزیون می شناسند…؛
سیاستمداران، هنرپیشگان، ثروتمندان و همه آدمهای بزرگ و معروف فقط دوست دارند با شما مصاحبه کنند…؛
در دانشگاه ایلینوی، زندگینامه شما تدریس می شود، در قالب یک درس با عنوان خودتان…؛
یک قصر در کالیفرنیا دارید به مساحت هفده هکتار که از یک طرف به اقیانوس ختم می شود و از طرف دیگر به کوهستان. همچنین ویلایی دارید در نیوجرسی، آپارتمانی در شیکاگو، کاخی در فلوریدا، خانه ای در جورجیا، یک پیست اسکی در کلورادو، پلاژهایی در هاوایی و …؛
با درآمد سالانه حدود سیصد میلیون دلار، و دارایی حدود سه میلیارد دلار، بعنوان ثروتمند ترین زن خودساخته جهان شهرت دارید…؛
آنچه خواندید خلاصه ای بود از سرگذشت مجری بزرگ تلویزیون، اپرا وینفری (Oprah Winfrey)…؛
http://s1.picofile.com/file/6728465790/image010.jpg

عطسه‌هایتان را دریابید!

برخی از مکاتب و آئین‌ها از چنان ظرافت و عجایبی برخوردارند که انسان را به شگفتی وا می‌دارد. دینی کامل چون اسلام آن قدر کامل و جامع کلیه زوایای زندگی انسان را در نظر گرفته است که تو گویی هیچ امری از دید شارع مقدس پنهان نمانده است؛ جزئیاتی بسیار ظریف که در عین حال نشانگر عظمت یک دین الهی است. از جمله آنها آداب و احوال «عطسه کردن» است! تعجب نکنید، بله درست است در دین اسلام عطسه کردن هم دارای آداب و اعمالی است که آن را از یک پدیده طبیعی بدن به یک عبادت الهی و وسیله‌ای برای تقرب و کمال جویی تبدیل می‌کند!!



 

حق و حقوق عطسه کردن!

عطسه

دینی به عظمت اسلام در نهایت ظرافت، روابط مسلمین نسبت به یکدیگر را به نحوی کاملاً آرمانی ترسیم می‌نماید و آنان را برای زندگی ابدی تربیت می‌کند تا جایی که مودّت و دوستی میان اعضا این پیکره واحد سبب می‌شود نسبت به کوچکترین اعمال یکدیگر حساس بوده و واکنش نشان دهند. از این رو حتی اگر عطسه هم کردند برای یکدیگر دعا کنند و خیر و خوبی را از خداوند بطلبند.

از امام صادق(علیه‌السلام) نقل است که فرمودند فرد مسلمان نسبت به برادر مسلمان خود دارای حقوقی است که از جمله آنها آن است که هنگام عطسه کردن برایش دعا کند.

این مسئله‌ی در ظاهر کوچک و پیش پا افتاده که واکنش طبیعی بدن است در سیستم بین مسلمین عاملی برای رشد و ترقی معنوی شمرده شده و عدم توجه به آن از سوی بزرگان دین مذمت گردیده و به عنوان توجه به حقوق سایر مسلمانان از آن یاد شده است. حقی که در صورت توجه به آن در کنار سایر حقوق مسلمین نسبت به یکدیگر بیش از پیش سبب شگفتی خواهد شد:

اسحاق بن یزید و معمّر بن أبی زیاد و ابن رئاب گویند: در نزد امام صادق(علیه‌السلام) نشسته بودیم که مردی عطسه کرد. هیچ کس دعا نکرد. حضرت برایش دعا کرد و فرمود: سبحان الله، چرا دعا نکردید؟ از حقوق مسلمان بر برادرش این است که 1- وقتی مریض شد از او عیادت کند، 2- دعوت او را بپذیرد. 3- در تشییع جنازه‌اش حاضر شود. 4- موقع عطسه کردن برای او دعا کند.

این قبیل روایات نشانگر آن است که توجه به جزئیات دین اسلام از اهمیتی خاص برخوردار است بطوری که احقاق حقوق برادران مسلمان در گرو کلیه حقوق ایشان است حتی دعای عطسه شان!

مردی نزد امام باقر(علیه‌السلام) عطسه کرد و گفت: الحمدلله ربّ العالمین، امام به او دعا نکردند و فرمودند: از حق ما کاست. سپس فرمودند هرگاه کسی از شما عطسه کند، بگوید: الحمدلله ربّ العالمین و صلّی الله علی محمد و اَهل بیته؛ و آن مرد این را گفت و امام برایش دعا کرد.

دعای عطسه!

امام باقر(علیه‌السلام) فرمودند: هرگاه شخصی عطسه کند باید بگوید: «الحمدلله لا شریک له»؛ سپاس خدایی را که شریکی برای او نیست .

براستی ما چگونه می‌توانیم ستایش الهی را به جا آوریم؛ خدایی که چنین دین دقیقی را به ما ارزانی داشته و ما را به شرف آن مزین گردانید. دینی که اگر دستوری دارد فلسفه و حکمتی عظیم در پس آن نهفته است. درباره عطسه نیز فلسفه گفتن این اذکار را ذکر فرموده‌اند: صالح بن ابی حمّاد گوید: از امام موسی کاظم(علیه‌السلام) درباره عطسه و علت «الحمدلله» گفتن پرسیدم فرمود:

الحمدلله
سلامتی بدن و اعضا و جوارح نعمتی است از جانب خدا برای بنده‌اش که ممکن است بنده این نعمت را فراموش کند لذا خداوند بادی را امر می‌کند که از بدنش به صورت عطسه از بینی او خارج شود و بنده در موقع عطسه خدا را ستایش کند، بنابراین گفتن «الحمدلله» در موقع عطسه شکر و سپاسی است برای نعمتی که فراموش کرده بود. در دین اسلام عطسه کردن هم دارای آداب و اعمالی است که آن را از یک پدیده طبیعی بدن به یک عبادت الهی و وسیله‌ای برای تقرب و کمال جویی تبدیل می‌کند!!

این سپاس و شکر الهی که ثمره معنوی عطسه کردن است با خود ثمرات دنیوی نیز همراه دارد. امیرالمؤمنین علی(علیه‌السلام) فرمودند: هر کس موقع عطسه زدن بگوید: الحمدلله رب العالمین علی کلّ حال؛ "در هر حال سپاس و ستایش خدای را که پروردگار جهانیان است" به درد گوش و دندان مبتلا نخواهد شد.

 

تقارن حمد با صلوات در عطسه

ابن ابی عمیر از یکی از دوستانش نقل کرده است: مردی نزد امام باقر (علیه‌السلام) عطسه کرد و گفت: الحمدلله ربّ العالمین، امام به او دعا نکردند و فرمودند: از حق ما کاست. سپس فرمودند هرگاه کسی از شما عطسه کند، بگوید: الحمدلله ربّ العالمین و صلّی الله علی محمد و اَهل بیته؛ و آن مرد این را گفت و امام برایش دعا کرد.

در مقابل عطسه کننده و حمد او، برادر مسلمانش برایش دعا می‌کند و از امام باقر (علیه‌السلام) منقول است که فرمودند: هرگاه شخصی عطسه می‌کند کسی که برای او دعا می‌کند باید بگوید: "یرحمک الله؛ خدا تو را رحمت کند. و اگر تا 3 مرتبه عطسه‌های پی در پی نیز کرد برای او دعا کند و البته اگر بیشتر از 3 مرتبه شد دعا لازم نیست.

دقت و توجه شارع مقدس و بزرگان دینی ما تا بدانجاست که در تعداد عطسه‌ها نیز دقیق‌اند و تعداد آنها را نشانه و علامت چیزی می‌دانند که اگر بیش از 3 تا شد نشانه بیماری در بدن است.

از امام صادق(علیه‌السلام) نقل است که فرمودند فرد مسلمان نسبت به برادر مسلمان خود دارای حقوقی است که از جمله آنها آن است که هنگام عطسه کردن برایش دعا کند.

اما جعفر صادق(علیه‌السلام) نقل کرده است که امیرالمؤمنین فرمودند: برای عطسه کننده تا 3 مرتبه «یرحمکم الله» بگو و اگر از سه مرتبه تجاوز کرد نیازی به دعا نیست و در ذیل حدیث دیگری فرمودند: اگر از سه عطسه تجاوز کرد به او بگوید «شفاک الله»؛ "خدا تو را شفا دهد" زیرا آن عطسه در اثر بیماری است.

امام صادق(علیه‌السلام) نیز درباره عطسه سوم فرموده‌اند: عطسه برای تمام بدن مفید است در صورتی که از سه مرتبه تجاوز نکند و اگر تجاوز کرد نشانه درد و بیماری است.

این پروسه هنوز هم تمام نمی‌شود، کسی عطسه می‌کند، برادر مسلمانش پاسخش را می‌گوید و برایش دعا می‌کند، حال عطسه کننده بایستی از این حسن توجه و دقت برادر مسلمانش سپاسگزار باشد پس در عوض دعا و طلب خیر او برایش دعای دیگری می‌کند!

امام باقر(علیه‌السلام) فرمودند: ... عطسه کننده در پاسخ بگوید: «یغفرالله لک و لنا»؛ "خدا تو و ما را بیامرزد." در کتاب خصال شیخ صدوق از امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) نقل است که فرمودند عطسه کننده در پاسخ بگوید: «یغفرالله لکم و یرحمکم»؛ "خدا شما را بیامرزد و رحمت کند." زیرا خداوند فرموده است: «إذا حُیّیتُم بِتَحیِّةٍ فَحَیّوا بأحسَنِ منها أو رُدّوها»؛ چون کسی به شما تحیّت گفت، پس تحیت دهید به خوبتر از آن یا ردّ کنید همان را. (نساء/86) و این چنین روابط حسنه، دوستی، صلح و خیرخواهی در میان مسلمانان آموزه‌ای الهی می‌شود و آنان را به سان پیکره واحدی معرفی می‌کند.

راه راست

هدایتگری با عطسه!

وقتی قرار باشد همه به سوی خدا حرکت کنند پس باید از هر فرصتی ولو عطسه کردن! برای هدایت خلق خدا بهره گرفت و این چنین جواز دعای عطسه برای غیر مسلمانان به خاطر هدایت آنها داده شده است.

ابن ابی نجران از بعضی از دوستانش نقل کرده است که مردی مسیحی نزد امام صادق(علیه‌السلام) عطسه کرد، مردم به او گفتند: هداک الله؛ خدا تو را هدایت کند. امام فرمودند: یرحمک الله؛ خدا تو را بیامرزد. اصحاب گفتند: او مسیحی است. امام پاسخ فرمودند: تا خدا او را نیامرزد هدایت نمی‌کند.

 

عطسه‌های زشت!

همین عطسه با همه آداب و اعمالش شاید زشت هم باشد! ابوبکر حضر گوید: درباره قول خدای عزّوجلّ که «إنّ انکر الأصوات لَصوتُ الحَمیر»؛ همانا بدترین آوازها صوت الاغ است. (لقمان/19) از امام صادق (علیه‌السلام) سؤال کردم، فرمودند: منظور عطسه زشت است. پس مراقب باشید و عطسه‌های بلند و وحشت زا نزنید! که زشتی عطسه همه دعاها و تقربّات را از بین نبرد.

عطسه معیار سنجش راستی!

اصلاً هم دور از انتظار نیست که عطسه‌ای که به فرموده امام رضا(علیه‌السلام) از خدای عزّوجل است پیامی هم داشته باشد و غیر از یادآوری نعمت‌های فراموش شده الهی به فرموده امام کاظم (علیه‌السلام) دلیلی بر راستی و صدق گفتاری باشد! امام صادق(علیه‌السلام) از پیامبر نقل فرمودند که اگر کسی سخن بگوید و در همان حال فردی عطسه بزند گواه بر درستی گفتار اوست.

پس عطسه با همه مختصر بودن و سادگی‌اش دنیایی از عجایب و حرف‌ها را در دل خود دارد که می‌تواند یکی از پله‌های ترقی و رشد معنوی ما باشد.

 

پس عطسه‌هایتان را دریابید!

 

 



منابع و مآخذ:

1- وسائل الشیعه إلی تحصیل مسائل الشریعه- شیخ حرّ عاملی

2- آداب معاشرت از دیدگاه معصومین (ع)- محمد علی فارابی

3- سنن رسول اعظم- پژوهشگاه باقرالعلوم (ع)

4- 15 گفتار- شهید مطهری

5- 10 گفتار- شهید مطهری

6- انسان بر آستان دین- خلاصه آثار شهید مطهری

7- علم و دین- مجموعه مقالات همایش بین المللی دانشگاه تهران

8- فضایل و سیره چهارده معصوم در آثار علامه حسن زاده آملی- عباس عزیزی

در خواستگاری ، دوچشم دارید دو چشم دیگر هم قرض کنید !



در خواستگاری ، دوچشم دارید دو چشم دیگر هم قرض کنید !                                       






در خواستگاری ، دوچشم دارید دو چشم دیگر هم قرض کنید !



گرچه شروع یک زندگی می تواند از طریق خواستگاری باشد، ولی لازم است که طالبین ازدواج، پس از خواستگاری سنتی ،حداقل از نقطه نظرها، عقاید و تفکرات یکدیگر باخبر شوند.
 
 

اگر دختر یا پسر به اصطلاح دم بخت هستید که تا کنون به خواستگاری نرفته اید ، یا به تازگی میخواهد برای شما خواستگاری بیاید لطفا" به چند توصیه ای که در این خصوص نوشته شده دقت کنید....

 
 
چگونه خواستگاری شروع می شود
در گذشته، ازدواج های سنتی براساس صلاح دید بزرگان فامیل صورت می گرفت. ولی امروزه جوانان در چنان مرحله ای از بینش قرار گرفته اند که دیگر در مقابل تصمیمات یک طرفه والدین شان ساکت نمیشینند. اینان خواسته هایی  دارند که گاهی با خواستگاری سنتی، هم خوانی ندارد. از آن گذشته، تغییرات اجتماعی، مثل ادامه تحصیلات، تفاوت های فکری، رشد فرهنگی و امثالهم، امکان خواستگاری سنتی را لااقل در شهرها کم تر کرده است.
 
 بنابر این گرچه شروع یک زندگی می تواند از طریق خواستگاری باشد، ولی لازم است که طالبین ازدواج، پس از خواستگاری سنتی و آشنایی با یکدیگر، حداقل از نقطه نظرها، عقاید و تفکرات یکدیگر باخبر شوند. نشست و برخاست، گفتگو و تامل در رفتار و کردار یکدیگر، جوانان را قادر می سازد که در صورت عدم تفاهم، از ادامه معاشرت، پیش از آنکه عوامل عاطفی به وجود آید، جلوگیری نمایند.
 
 
در سال های اخیر بیشترین ازدواج ها به صورتی است که دختر و پسر قبلاً با هم آشنا شده اند و یکدیگر را دیده اند و سپس به خواستگاری رفته اند و احتمالاً پس از مذاکره اولیه نامزد شده اند؛ یعنی از این به بعد، شناسایی بیشتر و دقیق تر از یکدیگر را شروع کرده اند.
 
 
توصیه هایی که به زوج های جوانی که در شروع اشنایی هستند  می توانم بکنم، این است که سعی کنید به جای اینکه به امور تشریفاتی و ظاهری این دوران، مثل: گل آوردن، هدیه خریدن، حرف های شیرین و با محبت زدن، شیک پوشی یا خوش لباسی و خلاصه، آراستگی های ظاهری طرف، که سهم کمتری در پایه ریزی ازدواج و زناشویی تان دارند توجه کنید، بیشتر به طرز تفکر، هدف ها، آرا و عقاید طرف مقابل توجه نمایید که پایه و اساس، و تفاهم زندگی آینده شما را این عوامل تعیین می کنند.
 
 
همان طور که همیشه  بزرگترها توصیه میکنند،در خواستگاری اگر دو چشم دارید، دو چشم دیگر هم قرض کنید و همه چیز را در زیر «ذره بین شناخت» بگذارید تا بتوانید « خود واقعی اش» را بشناسید. چون بعد از ازدواج، شما با این «خود واقعی» زندگی می کنید؛ نه با گل آوردن و هدیه خریدن و... آراستگی دوره نامزدی!
 
 
اجازه ندهید « خواستن » و مورد « تأیید » قرار گرفتن، فرصت اندیشه و آینده نگری را از شما بگیرد. رویایی فکر نکنید؛ زندگی زناشویی سخت و پیچیده است. تا زمانی که زوج مورد اطمنیان خود را پیدا نکرده اید، ازدواج نکنید. ازدواج نکردن و یک عمر تنها ماندن، هزاران بار آسان تر از ازدواج ناموفق، و به وجود آوردن چند بچه ناخوشبخت است. دقت و تامل را با « وسواس » در انتخاب خواستگار یا دختر مورد علاقه خود اشتباه نگیرید؛ اولی لازم، ولی دومی غیرضروری است.
 
 
 
ملاک انتخاب را تماماً روی ظاهر افراد نگذارید که نتایج خوبی در بر ندارد. سیرت زیبا، تفکر صحیح و... بر آراستگی ظاهری ترجیح دارد. هرگز دختری را فقط به خاطر « زیبایی » اش انتخاب نکنید. هرگز مردی را فقط به خاطر قد و بالا و زلف آشفته اش انتخاب نکنید. صدور فرمان این گونه انتخاب ها از ناحیه ستاد فرماندهی عقل و اندیشه نیست! وقتی تو صندلی راحت اتومبیل شیک خواستگارتان لم داده اید! به جای این که با کبر و افاده، به اطراف چشم بیندازید، از خود بپرسید: «پول این اتومبیل را چه کسی پرداخته است؟ پدر پولدار خواستگارتان، یا خود خواستگارتان با دسترنج خود؟ »
 
 
اگر خوب به این نکات مهم و برجسته توجه کردید، آن گاه است که سر عقل آمده اید و خواستگار بدون ماشین اما هدفمند خود را ندیده نمی گیرید و در گزینش او، قادرید تا دست به انتخاب اصلح بزنید.
داشتن شغل ثابت و مناسب، اولین امتیاز یک خواستگار است. اگر مسکن هم داشت، چه بهتر! ولی نداشتن مسکن و اتومبیل، به شرط داشتن شغل ثابت و آتیه دار، از ارزش و اعتبار یک خواستگار نمی کاهد. جوانی که هدف دارد به همه چیز از جمله، مسکن خوب و اتومبیل و سایر مایحتاج می رسد. به ثروت پدر زن آینده تان فکر نکنید که اگر همسر آینده شما قابلیت های لازم را داشته باشد شما را به همه جا می رساند.
 
تکرار می کنم، تا زمانی که به قابلیت های طرف مقابل تان از هر جهت اطمینان پیدا نکرده اید، تا زمانی که به توانایی های او واقف نشده اید، جلوی احساس خود را بگیرید و اجازه ندهید عواطف و هیجانات قبل از ازدواج، مانع دیدن واقعیت ها شوند. پس از این که از هر نظر اطمینان شما کاملاً جلب شد، آن گاه عنان احساس را با احتیاط و نه افسار گسیخته رها سازید تا خود سیر طبیعی خویش را طی کند. اگر پس از مدتی معاشرت، متوجه شدید که از نظر عاطفی هم به طرف مقابل تمایل دارید، آن گاه می توانید قرار و مدار ازدواج را با خیال راحت بگذارید.
 
 
در هر صورت یادتان باشد که عجله نکنید و به توصیه دیگران و مخصوصاً پافشاری آن ها وقعی ننهید. اگر تردیدهایی دارید، اشکالی ندارد که با محرم رازی که حتماً باید از شما تجربه بیشتری داشته باشد، ضمیر دل و ندای باطن تان را در میان بگذارید؛ یا با مشاوری کارکشته و با تجربه، به شور و مشورت بنشینید؛ ولی مشاوره با افراد با تجربه، با وسواسی فکر کردن و بیش از حد «کمال گرا» بودن فرق دارد. کمال مطلق و وجود بی عیب و نقص، در هیچ جایی پیدا نمی شود. مگر نشنیده اید که می گویند: «گل بی خار، خداست»! پس بیشتر به واقعیت ها بیندیشید که زندگی هیچ کس کامل نیست.
 
پس از اینکه این مرحله را پشت سر گذاشتید، حال میتوانید به خواستگاریتان رسمیت بیشتری بدهید.
 
 
 

منبع : tebyan.net

داستان شیعه شدن دو مرتاض هندی

خوب در داستان استاد محمد تقی جعفری آمده که 10 شاگرد از دو استاد مرتاض هندی

 

برای مسابقه با استا جعفری آمده بودند شاگردان نتوانستند بر بندی خدا همان استاد جعفری

 

غلبه  کنند استاد جعفری گفت بروید به استادتون بگویید که چرا به دین ما اهانت میکنید

 

بعد از رفتن شاگردان آن دو مرتاض  دو هفته گذشت آن دو استاد آمدند به تبریز محلهای که الان به نام آن عارف

 

است همان استاد جعفری  وارد خانه ی استاد جعفری شدند دیدند وی نماز می خواند منتظر مانندند نمازش تمام شد

 

خوب استاد جعفری گفت شما چه قدرتی دارید گفتند ما قدرتی داریم که برای خود خدایی میکنیم

 

استاد گفت چور خدایی میکنید گفتند به هر چی امر کنیم تحت فرمان ما میشه  استاد گفت صحیح پس مقداری از این قدرتتان را نشان میدهید

 

گفتند چرا که نه هردوی آنها به پنجره ی خانه استاد نگاه کردند شیشه شکست خندیدند استاد گفت حالا میتونید درستش کنین

 

گفتند نه نمیتوانیم  ولی استاد گفت خدا میتواند آنها گفتند چگونه استاد گفت میبینید استاد گفت الهم صل الا محمد وآل محمد

 

خورده شیشه ها به اذن خداوند متعال بهم چسبیدند شیشه شکسته شده شد یک شیشه تازه وسر جای خود قرار گرفت

 

استاد فرمود شما فقط میتوانید انرژی منفی را دارا باشید ولی خداوند متعال از همه ما قادر وتوانا است

 

آن دو مرتاض گفتند خدای تو چگونه است استاد گفت مهربون تر از پدرو مادر وبه ما خیلی نزدیک است اگر از او دور نشویم

 

آن دو مرتاض هم دین شیعه راگزیدند وشیعه شدند خوب حال خانه ی وی هنوز در آن محله قرار دارد

 

منبع: این نوشته برگرفته از کتاب استاد محمد تقی جعفری در داستانهای وی قرار دارد

ده نکته یادگرفتنی از ژاپن

ده نکته یادگرفتنی از ژاپن




ده نکته یادگرفتنی از ژاپن


۱) آرامش
حتی یک مورد سوگواری شدید یا زدن به سروصورت دیده نشد. میزان تاثر واندوه بطور خود بخود بالا رفته بود.


۲) وقار
صفوف منظم برای آب و غذا. بدون هیچ حرف زننده یا رفتار خشن.


۳) توانمندی
بعنوان نمونه معماری باورنکردنی بطوریکه ساختمانها به طرفین پیچ و تاب میخوردند ولی فرو نمی ریختند.



۴) رحم و شفقت
مردم فقط اقلام مورد نیاز روزانه خود را تهیه کردند و این باعث شد همه بتوانندمقداری آذوقه تهیه کنند.


۵) نظم
غارتگری دیده نشد. زورگویی یا ازدست دیگران ربودن دیده نشد. فقط تفاهم بود.


۶) ایثار
پنجاه نفر از کارگران نیروگاه های اتمی ماندند تا به خنک کردن دستگاهها ادامه دهند.


۷) مهربانی
رستورانها قیمتها را کاهش دادند. یک خودپرداز بدون محافظ دست نخورده ماند.دستگیری فراوان از افراد ناتوان.



۸) آموزش
از بچه تا پیر همه دقیقا میدانستند باید چکار کنند و دقیقا همان کار را کردند.


۹) وسایل ارتباط جمعی
در انتشار اخبار بسیار خوددار بودند. از گزارشات مغرضانه خبری نبود. فقط گزارشات آرامبخش.


۱۰) وجدان
هنگامی که در یک فروشگاه برق رفت، مردم اجناس را برگرداندند سرجایشان و به آرامی فروشگاه را ترک کردند