مطالب خبری جدید  و  آموزنده
مطالب خبری جدید  و  آموزنده

مطالب خبری جدید و آموزنده

ایرانی ها چه نوع صورتی را زیبا می دانند؟!

ایرانی ها چه نوع صورتی را زیبا می دانند؟!



http://up.iranblog.com/images/wkeo4fqbvtjyytyymy6r.jpg

معیارهای زیبایی در ایران و مقایسه آن با کشورهای دیگر جالب است که برخی از آنها در ادامه آمده است.

ایران
آمار جراحی بینی در کشور ما آنچنان بالا رفته است که می‌توان گفت در تهران سالانه ۳۰ هزار جراحی بینی انجام می‌شود بنابراین با کمی‌اغماض می‌توان گفت در ایران داشتن یک بینی زیبا معیار زیبایی است.

آسیای جنوبی
ساکنان جنوب شرقی آسیا داشتن پوست سفید را نشان دهنده زیبایی می‌دانند به همین دلیل استفاده از لوازم آرایشی وبهداشتی در این منطقه بسیار زیاد است.

غرب آفریقا
در این مناطق هر چه وزن بیشتر وخط های کششی بیشتری داشته باشید جذاب ترید به همین دلیل خانواده‌ها دختران دم بخت را به مراکز افزایش وزن می‌فرستند.

کره جنوبی
در کره آنهایی که دارای پلک‌های زیبا باشند جذاب ترند به همین دلیل جراحی پلک در این کشور دارای طرفداران بسیار زیادی است زیرا کره‌ای ها خواهان چشم‌های درشت و پلک های زیبا هستند.

فرانسه
فرانسوی‌ها علارغم اینکه در معدن لوازم آرایش به سر می‌برند معتقد هستند که همان چهره واقعی خودشان زیبااست و نباید تغییری بر روی ان ایجاد کنند.

نیوزلند
نیوزلندی‌ها برای زیبا کردن خود سعی می‌کنند سر وصورت خود را با لوازم خالکوبی خالکوبی کنند.

چین
چینی‌ها معتقد هستند بلند قدترین آنها خوشگل تر است اما متاسفانه نمی‌توانند کار زیادی برروی قد و قواره خود انجام دهند.

اینترنت و گرایش به سایتهای مبتذل

اینترنت و گرایش به سایتهای مبتذل
فیلتر اینترنت

“اینترنت”  نامی آشنا در همه جهان یک عضو لاینفک جامعه مدرن بشری کمتر کسی پیدا میشود که به آن نیازی نداشته باشد . انواع و اقسام خدمات با استفاده از آن عرضه میشود در زمینه اقتصادی نقش پر رنگ تری به خود میگیرد چه برای تبلیغات و چه برای فروش و بازاریابی. در دنیای علم و فرهنگ و سیاست و … نقش حیاتی دارد اما اینترنت علاوه بر خدمات مفید و کارایش خطری است بس بزرگ بر سر راه سعادت و تکامل بشر چرا که عرصه آن سالم نمانده و به آفت های بیشماری آلوده شده است . و از آن جا که بیشترین کاربران اینترنت جوانان و نسل جدید هستند این خطر برای آنان بزرگتر است پس وظیفه خود میدانیم که هشداری دهیم به عزیزانی که میخواهند از اینترنت بهره برند و مصون از آفت هایش بمانند .
آمار نشان داده است که سایت های مستهجن و مبتذل دارای بیشترین بازدید کنندگان در سراسر جهان و از جمله کشور خودمان هستند. و با جاذبه و کشش فراوانی جوانان را به سمت خود می کشانند و در دنیای تاریکشان غرق میکنند .
این همه بی حیایی و بی بند و باری قبح هر امر ناشایستی را در نظر افراد از بین میبرد و زمینه فساد و تباهی را مساعد می کند و از کودکانی معصوم و پاک جنایتکارانی حرفه ای میسازد .
پس باید مواظب بود خطرش را بخوبی درک کرد و خود را در مقابل ویروس های کشنده اش واکسینه کرد اما چگونه؟
در گام نخست بهتر است تصویر روشنی از آینده و اهداف خود در نظرتان مجسم کنید و ببینید به کجا می خواهید برسید ؟ اگر هدف شما انسان  شدن و کمال است راه کاملا مشخص است و خداوند صراط مستقیم را به شما معرفی کرده است و اگر نه این نیست پس موجودیت شما چندان ارزش نخواهد داشت چرا که خداوند متعال هدف غایی از آفرینش انسان را رسیدن به کمال و مقام قرب الهی قرار داده است «و ان الی ربک المنتهی» (نجم، آیه ۴۲) رسیدن به این مقام طی کردن مقدماتی را لازم است، خدای متعال با آگاهی از همه ابعاد مادی و معنوی انسان، او را در این راه به انجام اعمالی ترغیب کرده و از کارهای دیگری باز داشته است؛ از جمله آنها رفتارهایی است که زمینه را برای انحراف جامعه از مسیر صحیح و پاک فراهم می کند، زیرا این ویژگی و خصیصه انسان است که در هر وادی جلو رفت، حد نهایی برای خودش نمی شناسد، 
طبیعت آدمی این‌گونه است که می‌خواهد تا در آینده نیز، به کارهای ناشایست بپردازد. (قیامت، آیه ۵)
انسان اگر به وادی کمال قدم گذاشت تا بی نهایت پر می کشد و اگر به وادی فساد و انحطاط قدم نهاد در آن جا هم تا بی نهایت جلو می‌رود به گونه ای که نمی توان آن را در جایی متوقف کرد. به همین جهت است که می بینیم در بخشی از آیه ۳۱ سوره نور آمده است: «
زنان هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود» از این آیه برداشت می‌شود که اسلام به اندازه ای در مسایل مربوط به عفت عمومی سخت گیر و موشکاف است که هر گونه عملی که منجر به شعله‌ور شدن آتش شهوت جوانان گردد را ممنوع می کند.
دیدن عکس ها و فیلم های مبتذل انسان، به ویژه جوانان را، در یک حال تحریک دائم قرار می دهد تحریکی که سبب کوبیدن اعصاب آنان و ایجاد هیجان های بیمارگونه عصبی و گاه سرچشمه امراض روانی می گردد. مهم تر از آن اینکه گناهان، پیوند انسان با خدا را سست و در صورت استمرار این پیوند را قطع و ایمان او را زایل می‌گرداند و بدین وسیله انسانیت انسان که سرمایه وجودی انسان است را از او سلب می کنند.
 تحقیقات محققان نشان می‌دهد که دیدن فیلم ها و عکس های مبتذل و مشاهده رفتارهای ضداخلاقی، اعمال غیراخلاقی را در پی دارد.لذا در آیات و روایات گناهان ظلم به نفس شمرده شده است. عکس های مبتذل غریزه جنسی انسان را به طور افراطی تحریک کرده او را از فعالیت های مثبت انسانی بازداشته به سمت ارتکاب فحشا و منکرات سوق می دهد، به همین دلیل خدای متعال از باب لطف و رحمتی که دارد ما را از آن بر حذر داشته و به مسیر درست هدایت نموده است. تحقیقات محققان نشان می‌دهد که دیدن فیلم ها و عکس های مبتذل و مشاهده رفتارهای ضداخلاقی، اعمال غیراخلاقی را در پی دارد، به همین دلیل «رابرت مریوخ» مالک شبکه ماهواره ای تی،وی استار آمریکا در مصاحبه ای در هندوستان گفت: «من هرگز به بچه هایم اجازه تماشای این برنامه ها را نمی دهم (روزنامه اطلاعات، ۲۵/۵/۱۳۷۳)
افزون بر موارد یاد شده، دیدن عکس های مبتذل، پی آمدهای تأسف باری را به دنبال دارد از جمله:
۱
ـ محروم شدن از لذت انس با خدا ۲٫ مردن دل ها ۳٫ پاره شدن پرده های عصمت و رواج بی عفتی و بی حیایی ۴٫ سبک شدن عقل ۵٫ گسترش دامنه ی فحشا و افزایش فرزندان نامشروع در جامعه ۶٫ سقوط شخصیت زن و مرد و تبدیل شدن به وسیله ای برای اشباع هوس های سرکش ۷٫ شهوت پرستی و خوش گذرانی ۸٫ از هم گسیختگی زندگی زناشویی ۹- در کل بهم خوردن تعادل و نظم روحی و معنوی انسان و
خواندن این گونه داستانها ،خواه ناخواه ذهن وفکر انسان را مشغول خواهد کرد وسرانجام شومی را در ذهن واندیشه جوان به بار می آورد.این نکات لطیف را می توان از آیه های آسمانی قرآن کریم برداشت نمود.آنجا که خطاب به مومنین می فرماید:« «
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ وَ مَنْ یَتَّبِعْ خُطُواتِ الشَّیْطانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ» ؛ اى کسانى که ایمان آورده‏اید از گام‌هاى شیطان پیروى نکنید، و هر کس از گام‌هاى شیطان پیروى کند به انحراف و گمراهى و فحشاء و منکر کشیده مى‏شود چرا که شیطان دعوت به فحشاء و منکر مى‏کند. هرگز یک انسان پاکدامن و با ایمان را نمى‏شود یک مرتبه در آغوش فساد پرتاب کرد، بلکه گام به گام این راه را مى‏سپرد:
گام اول معاشرت و دوستى با آلودگان است.(سرگرمی با داستان‌های پورنو و امثال آن) گام دوم: شرکت در مجلس آنها. گام سوم : فکر گناه. گام چهارم :ارتکاب مصادیق مشکوک و شبهات. گام پنجم: انجام گناهان صغیره. و بالآخره در گام‌هاى بعد گرفتار بدترین کبائر مى‏شود.
اینترنتدرست به کسى مى‏ماند که زمام خویش به دست جنایتکارى سپرده او را گام به گام به سوى پرتگاه مى‏برد، تا سقوط کند و نابود گردد، «آرى این است خطوات شیطان‏ » (آیت الله مکارم،تفسیر نمونه، ج‏۱۴، ص: ۴۱۳)
چه باید کرد ؟
وقتی که وارد دنیای اینترنت میشوی اولین وسوسه این است که دیدن عکس چند هنر پیشه که مشکلی ایجاد نمی کند ؟ یا بگذار ببینم این آدم های فاسد  چگونه زندگی میکنند؟ از یادداشت های آن ها ناراحت میشوی و خدا را شکر میکنی که چون آنها نیستی اما در دیدن و خواندن دوباره و دوباره طمع میکنی و این اولین قدم شیطان بود
و این کم کم اعتیادت میشود و اگر به خود نیایی فردا روز نگاه میکنی و میبینی شده ای یکی از همان هایی که تا دیروز لعنشان میکردی! پس بهترین کار کنترل چشمان است .دیگر  اینکه منابع مطالعاتی و خواندنی ،چه خوب و چه بد ،به عنوان غذای روح انسان محسوب می شود. و روح انسان را متأثر می کند.
خدای متعال در قرآن کریم می فرماید:«
فلینظر الانسان الى طعامه» ( انسان باید به غذاى خویش بنگرد.)
در بعضى از روایات که از معصومین نقل شده آمده است که منظور از «طعام» در اینجا علم و دانشى است که غذاى روح انسان است، باید بنگرد که آن را از چه کسى گرفته؟
دیدن عکس ها و فیلم های مبتذل انسان، به ویژه جوانان را، در یک حال تحریک دائم قرار می دهد تحریکی که سبب کوبیدن اعصاب آنان و ایجاد هیجان های بیمارگونه عصبی و گاه سرچشمه امراض روانی می گردد.در حدیثى از امیر مؤمنان على (ع) مى‏خوانیم:
«
ما لى ارى الناس اذا قرب الیهم الطعام لیلا تکلفوا انارة المصابیح، لیبصروا ما یدخلون بطونهم، و لا یهتمون بغذاء النفس، بان ینیروا مصابیح البابهم بالعلم، لیسلموا من لواحق الجهالة و الذنوب، فى اعتقاداتهم و اعمالهم» ؛براى چیست که مى‏بینم مردم را هنگامى که در شب طعامى نزدشان حاضر کنند حتما چراغ مى‏افروزند تا ببینند چه غذایى در شکم خود وارد مى‏سازند؟ولى به غذاى روحشان اهمیت نمى‏دهند، و چراغ عقل را به وسیله علم روشن نمى‏سازند، تا از عوارض جهالت و گناهان در اعتقادات و اعمال سالم بمانند.
نتیجه آن که؛ خواندن داستانهای مبتذل خواه ناخواه روح وروان خواننده را تحت تأثیر قرار خواهد داد ،حداقل او را در اندیشیدن در افعال متعالی باز می دارد و پیوسته فکر و ذهن او را مشغول می دارد. 

توصیه‌های زیر را مورد توجه قرار دهید:

۱ . سعی کنید تفریحاتی سالم خارج از نت برای خود ترتیب بدهید و صرفا برای سرگرمی و تفریح به سراغ اینترنت و فضاهای محرک وارد نشوید.
۲٫ هر فضایی را مجاز برای ورود خود قرار ندهید.
۳٫ در پنجره‌ها و صفحات اینترنتی که باز می کنید حساسیت لازم را داشته باشید.
۴٫ فکر گناه را به ذهن خود راه ندهید و از تصور و تخیل امور جنسى و شهوانى پرهیز کنید.
۵٫ از خواندن، شنیدن، نگاه کردن به امور و تصاویر شهوت‏آفرین دورى کنید.
۶٫ بیکار نباشید و همیشه براى مشغول کردن خود به فعالیتى مطلوب و مثبت برنامه داشته باشید.
۷٫ به محض لغزش فوراً توبه کنید و سعى کنید که دیگر تکرار نشود.
۸٫ در مجالس مذهبى، دعا و توسل و موعظه زیاد شرکت کنید. و از خداوند مهربان در حل مسائل زندگی تان کمک بخواهید.
۹ . نسبت به نماز به خصوص نماز اول وقت (به ویژه به جماعت) اهمیت بیشتری دهید. همان طور که می دانید نماز انسان را از فحشاء و منکرات باز می دارد و این وعده حق الهی است.
۱۰٫ مطالعه کتب اخلاقی و تفکر در آیات قرآن نقش تعیین کننده ای در بازداری انسان از ارتکاب گناه دارد.
 
به کوشش:سید مصطفی علم خواه
فرآوری:بصیرت_گروه دین و اندیشه تبیان





فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی

فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی فیلم سکسی عکس سکسی

عکس های جالب از هتل صخره ای گون دوغان

هتل لاله کندوان 4 ستاره و با امکانات 5 ستاره بوده و در دل صخره ها ، مثل خود روستای شگفت انگیز کندوان به وجود آمده.  روستای کندوان از روستاهای شگفت انگیز جهان به شمار می آید شبیه این روستا در ترکیه و آمریکا هم وجود دارد که البته آن روستا ها خالی از سکنه می باشند در حالی که در روستای کندوان همچنان مردمانی زندگی می کنند. 

چند سال پیش در این روستا هتلی ساخته شد که قبل از تجهیز تمام اتاق هایش توسط بنگاه های گردشگری خارجی رزرف شده بود.              


                                          ka5.jpg    


                                          ka11.jpg


                                          ka9.jpg


                                          ka6.jpg  



                                          ka12.jpg


                                          ka10.jpg


                                          ka13.jpg


                                          ka14.jpg


                                          ka15.jpg


                                          ka7.jpg


                                          ka8.jpg


                                          ka1.jpg


                                          ka2.jpg


                                          ka3.jpg


                                          ka4.jpg


عکسها برگرفته از سایت : http://www.iranianuk.com


جعل تاریخ هخامنشی توسط دانشگاههای غرب و صهیونیسم.(کوروش دروغین)

جعل تاریخ هخامنشی توسط دانشگاههای غرب و صهیونیسم.(کوروش دروغین)



در مطلب پیش روی، تلاش می‌کنیم با ارایه یک مثال با استدلال‌های کافی، نشان دهیم که چگونه متخصصان تاریخی فرستاده شده از طرف دانشگاه‌های غرب (در اینجا دانشگاه شیکاگو) با جعل و دروغ درباره تاریخ پیش از اسلام ایران و دستکاری و فریب در ابنیه تخت جمشید و ساختن داستان‌های خیالی درباره آن، زمینه‌های فریب بخشی از جامعه را فراهم آورده‌اند تا با بهره از آن، زمینه‌های تفرقه افکنی بین مردم مسلمان ایران و دیگر مسلمین منطقه را فراهم کنند.

برای اثبات بهتر بحث، آرایه‌های دیداری که از طرف مهندسان معماری کشور ـ در پاسخ به درخواست دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران تحت مدیریت آقای عباس سلیمی نمین ـ نیز در گزارشی رسمی پذیرفته شده، مبنا قرار گرفته و از ورود به حوزه‌هایی که در مورد آنها اتفاق نظر نیست، پرهیز شده است.


 
ما در اینجا نمی خواهیم به کل تاریخ هخامنشیان و بحث‌هایی که درباره آنها هست، بپردازیم، بلکه می‏خواهیم به یک نکته اساسی و مغفول مانده اشاره کنیم که می‌تواند مانند نقطه عطفی رفتار کند.

مورخان غربی فعال در حوزه تاریخ ایران ـ که همگی یهودی هستند ـ دلیل برتری هخامنشیان بر تمدن‌های قدیمی این سرزمین را بنای تخت جمشید معرفی می‌کنند. این بنا از دوران پهلوی به سمبل ناسیونالیسم در ایران تبدیل شده است که جشن‌های 2500 ساله اوج این نمایش بود. نکته مهم غافل مانده این که آیا این محوطه (تخت جمشید) یک بنای ایرانی است که بهانه ترویج ناسیونالیسم ایرانی قرار گرفته است؟ آیا در آنجا شاهان بزرگ هخامنشی جشن‌ها برگزار می‌کرده‌اند و بر جهان فرمان می‌رانده‌اند؟ آیا اساساً این بنا مورد بهره‌برداری بوده است؟

اطلاعات کنونی ما محدود به دیدگاه های اساتید یهودی دانشگاه‌های غرب به ویژه دانشگاه «شیکاگو» است که امروزه ارزش و اعتبار علمی آنها کاملاً زیر سؤال است و ثابت شده که به جای تحقیقات علمی آزاد، به جعل تاریخ و دروغ نویسی مشغولند و با سمبل سازی‌های بی بنیان تلاش می‌کنند زمینه‌های تفرقه بین مسلمین را فراهم آورند.
 
محوطه تخت جمشید دارای هفت بخش گوناگون است که نزدیک 2480 سال پیش، کار ساختمانی آن قسمت‌ها با هم آغاز شد و هیچ یک قسمتی، بیش از 30 درصد از آن ساخته نشد و چیزی که هم اکنون هست، همانی است که 2480 سال پیش بوده است.

جاعلان ارسالی از طرف دانشگاه‌های غرب با فریبکاری این‌گونه القا کرده‌اند که این محوطه هخامنشی، تکمیل شده و محل اقتدار سلسله هخامنشی بوده است. محوطه باستانی و نیمه کاره تخت جمشید ـ که در واقع یک محوطه بابلی است ـ به همت دانشگاه‌های غرب به صورت یک مرکز برای معرفی اقتدار سلسله موسوم به هخامنشیان درآمده است.

در عکس‌هایی که در زیر آمده، نیمه کاره بودن آن و بابلی بودن آن با بهره بردن از آرایه‌های دیداری اثبات می‌شود تا شاید سازمان میراث فرهنگی به وظیفه ذاتی خود عمل کرده و با یک گفت‌وگوی ملی به کشف حقیقت کمک نماید تا راه تفرقه با استفاده از بحث‌های ناسیونالیستی، بسته شود.
 
تصاویری که در زیر ارایه می‌شود، به آسیب‌هایی که کارشناسان دانشگاه شیکاگو در حفاری‌های انجام شده در جهت تغییر هویت و کامل نشان دادن بنا انجام دادند، پرداخته و تلاش می‌کند پرده از یک جعل روشن که نشان دهنده ماهیت واقعی دانشگاه‌های پرادعای غرب است، بردارد.

امید که این سند محکم، باعث شود نظام دانشگاه ما، اعم از مسئولان و دانشجویان، با درک لزوم بومی کردن علوم انسانی را نه تنها در حوزه تاریخ، بلکه در همه حوزه‌ها احساس کرده و گام‌هایی بلند در این باره بردارند.
 
تصویر شماره 1:
 
 
 
چنان‌که به روشنی مشخص است، در حفاری‌های دانشگاه شیکاگو، یک بنای عظیم خشت و گلی نمایان شده و نشان می‌دهد این محوطه یک بنای عیلامی است که پیش از آغاز به کار ساخت بخش‌های سنگی، قرن‌ها فعال بوده و در زیگورات آن فعالیت‌های مذهبی انجام می‌شده است.
 
 تصویر شماره 2:
 
 
 
در این تصویر، شاهد یکی از بخش‌های عیلامی بیرون آمده از دل خاک هستیم که توسط دانشگاه غربی تخریب و از صحنه روزگار محو شده است. چنین صحنه‌ای هم اکنون در تخت جمشید، نیست.
 
مجموعه تصاویر شماره 3:
 
 
 
مجموعه تصاویر شماره 3، بخش های گوناگون خشت و گلی را نشان می‌دهد که چنان‌که در تصویر سمت چپ مشخص است، به اصطلاح دانشمندان یهودی از دانشگاه شیکاگو با بیل و کلنگ نه مشغول خاکبرداری از یک محوطه باستانی که منطقاً باید با فرچه و ظرافت انجام ‌شود که مشغول تخریب و نابودی آن هستند. این قسمت‌ها هم اکنون وجود خارجی نداشته و به کل نابود شده‌اند تا تخت جمشید را یک بنای سنگی معرفی کنند.
 
تصویر شماره 4:
 
 
تصویر شماره 4، گورستان‌های عیلامی نزدیک تخت جمشید را نشان می‌دهد که به همت جاعلین دانشگاه شیکاگو برای از بین بردن آثاری که به هخامنشی سازی آنها و مبنا قرار دادن کورش و داریوش برای تاریخ ایران لطمه می‌رساند، محو شده است.
 
تصویر شماره 5:
 
 
 
تصویر شماره 5 زیگورات عظیم چغازنبیل را نشان می‌دهد که نمونه یک زیگورات واقعی است و به مدت‌ها پیش از هخامنشیان تعلق دارد. این اثر و بسیاری از آثار دیگر که از دوران‌های کهن در منطقه یافت شده، به هیچ وجه مورد نظر دانشمندان دانشگاه‌های غربی قرار نگرفته است؛ زیگورات تخت جمشید نیز نمونه‌ای از چنین بنایی بوده است.
 
تصاویر بالا اثبات این نکته بود که این بنا، یک بنای چنان‌که می‌گویند، هخامنشی نیست. حجاری‌های آن نیز به تمدن عظیم بابل که در قرآن نیز به آن اشاره شده، تعلق دارد و اساساً سلسله موسوم به هخامنشی در تاریخ، یادگار مادی فیزیکی و باستان شناسانه ندارد و حضور آن در تاریخ محدود به نوشته‌های تورات است. بنای تخت جمشید، یک بنای بابلی است که آرایه‌های فراوان بابلی آن تردیدی در این باره باقی نگذاشته است. با وجود این، همین بنای بابلی نیز ناقص بوده و هرگز مورد بهره‌برداری قرار نگرفته است و چنان‌که دانشمندان یهودی دانشگاه‌های غربی ادعا می‌کنند، هرگز در آن جشن‌های بزرگ و غیره برگزار نمی‌شده است.
 
تصاویر زیر ناقص بودن بنا را اثبات می‌کند که در آن به نظر کارشناسی نظام مهندسی ایران نیز در کنار تصاویر دیداری استناد شده است.
 
تصویر شماره 6:
 
 
یکی از دیواره‌های بیرونی سکوی تخت جمشید را می‌بینید که کارگران در حال تراش آن بوده‌اند. سنگ‌های تراش نخورده نشان می‌دهد که این کار در حال انجام بوده است.
 
تصویر شماره 7:
 
 
تصویر شماره 7، یکی دیگر از دیواره‌های بیرونی تخت جمشید را نشان می‌دهد که دارای قوزهای سنگی متعددی است و به روشنی مشخص است که کسی نمی‌تواند ادعا کند این قوزهای سنگی به دلیل تخریب ناشی از گذر زمان است، زیرا اثر تخریب و اثر کار ناقص از اساس با یکدیگر تفاوت دارند.
 
تصویر شماره 8:
 
 
در تصویر شماره 8، باز هم شاهد بخش‌های تراش نخورده در بنا هستیم که نشان می‌دهد، کارگران روی این بنا مشغول کار بوده‌اند.
 
تصویر شماره 9:
 
 
در تصویر شماره 9، نیز قوزهای سنگی است که نشان می‌دهد کارگران در حال تراش دادن سنگ‌ها بوده‌اند.
 
تصویر شماره 10:
 

این تصویر نشان می‌دهد، این دیواره حتی مراحل آغازین تراش را نیز پشت سر نگذاشته و تنها بلوک چینی آن انجام شده است. آیا در این بنا جشن‌های بزرگ برگزار می‌کرده‌اند؟
 
تصویر شماره 11:
 
 
این سرستون در حال تراش برای نصب در محل مشخص شده است که تنها بخش هایی از آن انجام تراش خورده است.
 
تصویر شماره 12:
 
 
نبود نشانه‌های دیوار در این دروازه و دیگر بخش‌های تخت جمشید با نشانه‌های آشکار بابلی اسفنکس‌ها، به خوبی مشخص کننده ناقص بودن و هویت بنا بوده و ناقص بودن و بابلی بودن هویت آن قطعی است. 

 تصویر شماره 13:

 
 
تصویر شماره 13، یک پایه ستون و شالستون تراش نخورده را نشان می‌دهد.

تصویر شماره 14:
 
 
شالستون سالم! و احتمالاً نوساز با ستون تراش نخورده و یک پایه ستون با آسیب‌های زمانه ترکیبی جعلی و خنده دار را نشان می‌دهند.
 
تصویر شماره 15:
 
 
این درگاه که در تصویر شماره 15، نشان داده شده است، به خوبی نیمه کاره بودن خود را به بیننده اعلام می‌کند و بی نیاز از هر گونه توضیحی است.
 
تصویر شماره 16:
 
 
در تصویر شماره 16، باز هم یک دیواره تراش نخورده را می بینیم.
 
تصویر شماره 17:
 
 
تصویر شماره 17، تراش ناقص نیزه سربازان در انتها را نشان می‌دهد. به انتهای نیزه سرباز توجه فرمایید.
 
مجموعه تصاویر شماره 18:
 
 

 
این دو خنجر، یکی کامل و دیگری در حال تراش بوده که دومی ناتمام به حال خود رها شده است.
 
مجموعه تصاویر شماره 19:
 



 
در تصاویر شماره 19، سرباز بالایی دارای سرکمانی تراش خورده است اما سرکمان سرباز پایینی به درستی تراش نخورده و کار بر آن در حال انجام بوده است.
 
تصویر شماره 20:
 
 
تصویر شماره 20، گل‌های تراش نخورده را در کنار گل‌های تراش خورده نشان می‌دهد.
 
تصویر شماره 21:
 
 
 در قسمت پایین تصویر شماره 21، باز هم شاهد گل‌های نیم تراش هستیم.
 
تصویر شماره 22:
 
 
مجموعه کاملی از سربازان تراش خورده و نیم تراش در تصویر شماره 22، به خوبی ناقص بودن بنا را برای هر بیننده بی طرفی اثبات می‌کند.
 
تصویر شماره 23:
 
 
تصویر شماره 23، دو سرباز را نشان می‌دهد که یکی کامل و دیگری ناقص است.
 
تصویر شماره 24:
 
 
تصویر شماره 24، پله‌های ورودی را نشان می‌دهد که فاقد هرگونه آرایه دیداری بوده و محال است که در یک بنای اشرافی درگاه ورودی آن هیچ گونه تصویر سنگی حک شده، نداشته باشد. این نشان می‌دهد که ایجاد آن باید در مراحل بعدی انجام می‌شده که به دلیل رها شدن بنا ناقص مانده است.
 
تصویر شماره 25:
 
 
این تصویر وجود قوزهای سنگی را در پله‌های ورودی تخت جمشید نشان می‌دهد. آیا در کاخی که دویست سال محل جشن‌های بزرگ بوده، مهمانان از روی این پله‌های ناقص رفت و آمد می‌کرده‌اند؟
 
تصویر شماره 26:
 
 
گوشه‌های این قطعه سنگی صاف نشده است. در آن دوران برای جلوگیری از لب پر شدن قطعه در هنگام جابه‌جایی، پس از نصب کامل، گوشه‌های آنها را صاف می‌کرده‌اند. این قطعه و ده‌ها مورد دیگر در تخت جمشید، نشان می‌دهد که این بنا در حال ساخت بوده است.
 
تصویر شماره 27:
 
 
در این تصویر که به نقش‌های بنا مربوط می‌شود، شاهد ناتمام ماندن نقش اندازی گل‌ها هستیم که در سرتاسر تخت جمشید، قابل رؤیت است.
 
تصویر شماره 28:
 
 
در این تصویر، سربازی را می بینیم که تراش موها و ریش آن تنها در قسمتی انجام شده است. آیا این بنا با نواقصی این چنینی به مدت دویست سال محل برگزاری جشن‌ها، بوده است؟
 
تصویر شماره 29:

 



 
برای جلوگیری از اطاله کلام به این تصویر که مجموعه‌ای از سربازان را که هر یک تا مرحله متفاوتی با دیگری نقش اندازی شده‌اند، بسنده می‌کنیم.
 
چنان‌که مشاهده کردید این تصاویر دیداری که ذره‌ای تردید در آنها وجود ندارد، نشان دهنده ناقص بودن بنای موسوم به تخت جمشید است. از طرف دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران از نظام مهندسی استان تهران درخواست می‌شود نظر کارشناسی خود را درباره ناقص بودن و یا کامل بودن بنا به طور رسمی اعلام کند که تصویر مکاتبات انجام شده که نتیجه آن دیدار مهندسان معماری کشور و گزارش رسمی آنها درباره تخت جمشید است در زیر نشان داده می‌شود.
 
تصویر شماره 30:
 

 
تصویر شماره 30، نمونه‌هایی از تمدن آشور (مورخان آن را با بابل دنباله یک‌دیگر می‌دانند) را نشان می‌دهد که قرینه‌هایی آشکار در تخت جمشید دارد. این مهم نشان می‌دهد که بنای تخت جمشید هویتی بابلی دارد و ارتباطی با داستان‌های یهود ساخته مربوط به هخامنشان ندارد.
 
در تخت جمشید، به جز دروغ نویسی و خلق داستان‌های بدون سند، جعل‌هایی آشکار نیز انجام شده است که تصاویر زیر یکی از آنها را نشان می‌دهد.
 
تصویر شماره 31:
 
 
 
این تصویر را دانشگاه شیکاگو از مدخل و ورودی سمت شمال محوطه صد ستون برداشته است. تصویری که به خوبی آغاز کار جمع آوری آوار داخلی صد ستون را نشان می‌دهد. در سمت چپ و در کادرقرمز رنگ، اسفنکس نیمه ساختی با سم‌های گاو در مدخل ورودی شمال صد ستون وجود دارد. اسفنکسی که بر عرف بین النهرین، مانند ورودی‌های اصلی، روبه‌رویی نیزداشته است. دانشگاهشیکاگو در تفسیرات صد ستون، اشاره‌ای به این اسفنکسنکرده و مجموعه مضحک و سرهم بندی شده زیر را در جای آن قرار داده‌اند.
 
تصویر شماره 32:
 
 
این کوبیسم! عجیب الخلقه به جای گاو مزبور کاشته شده است تا هویت بابلی آن مخفی شود و جاعلان بتوانند برای کوروش و داریوش که هرگز در تخت جمشید نبوده‌اند، قصه‌های هزار و یک شب بسازند. چگونه ممکن است در یک بنای نیمه کاره جشن‌ها برپا شده باشد و اسکندر یک بنای سنگی را آتش زده باشد؟
 
تصویر شماره 33:
 
 
به اصطلاح متخصصین یهودی دانشگاه شیکاگو، برای سنگی معرفی کردن بخش خزانه تخت جمشید، پایه ستون‌هایی از قسمت‌های گوناگون تخت جمشید و همچنین معبد یونانی جنوب آن را به این قسمت منتقل کردند. به دلیل ناکافی بودن این پایه ستون‌ها، اقدام به تراش پایه ستون‌هایی کرده و آنها را پایه ستون‌های 2500 ساله معرفی نمودند که تصاویر فوق تعدادی از این پایه ستون‌های صاف و بدون اثر صدمات زمان را نشان می‌دهد. قضاوت با شما.
 
آن معبد یونانی، واقع در جنوب تخت جمشید، هم اکنون نابود شده است، زیرا برای داستان‌های هخامنشی سازی مانعی جدی بود. یکی از همین مورخین یهودی درباره این معبد یونانی می‌نویسد: «در پای صفحه تخت جمشید، معبدی بنا شد. معبد یونانی نبود. در آن ایزدان کهن ایران پرستش می‌شد. با این همه، در کتیبه نذورات معبد که به زبان یونانی نوشته‌اند و نه فارسی باستان و یا فارسی میانه، به جای اهورامزدا نوشته‌اند، زئوس مجیتوس و به جای میترا نوشته‌اند، آپولون و هلیوس و به جای آناهیتا، آرتمیس و آتنه.» (هرتسفلد، ایران در شرق باستان، صفحه 281) لطفاً به پاورقی منتقل شود. همین یک جمله کافی است به ما نشان دهد با چه کسانی که در واژگون کردن حقیقت تردیدی به خود راه نمی‌دهند، روبه رو هستیم.
 
هر بیننده‌ای که وابستگی خاصی به تعصب نداشته باشد، این حقیقت مسلم را می‌پذیرد که یک جعل بزرگ در تخت جمشید انجام شده است. آیا جامعه دانشگاه و سازمان میراث فرهنگی کشور به عنوان متولیان امر، نباید با یک طرح گسترده ملی برای روشن شدن حقیقت دست به کار شوند تا جلوی سوءتعبیرها و سوءاستفاده‌های آینده بسته شود؟ آیا این بنای نیمه کاره جایی برای جشن نوروز است؟

این تنها نمونه‌ای از جعل‌های به اصطلاح دانشمندان غرب در حوزه تاریخ است. آیا این نباید هشداری برای نگاه دقیق به ادعاها و نظریات آنها در سایر حوزه‌های علوم انسانی باشد؟

منبع: برهان
گزارش از: فضل الله موحد

«بوی تند فاشیسم مرا آزار می دهد» - اینیشتن

«بوی تند فاشیسم مرا آزار می دهد» - اینیشتن




همانطور که می دانید قدرت رسانه های چاپی در ایران در دست نیروهای مرکز گرا قرار دارد. آن ها هستند که تعیین می کنند چه چیزی باید نوشته شود و چه چیزی در بایگانی باقی بماند. هیچ نشریه ی گسترده ای در ایران نیست که مطلبی یا نوشته و خبری در ارتباط با ملل تحت ستم به چاپ برساند.

 

منظور من روزنامه ها و نشریات وابسته به دولت یا اصول گرای تندرو نیست. حتی کسانی که ادعای روشنفکر و عدم تعصب دارند همین شیوه را پیشه کرده اند. روزنامه ی اطلاعات اکنون سال هاست که صفحات چهارشنبه خود را به مطالب ایران شناسی اختصاص می دهد. این صفحات گاهی به جای ایران شناسی رنگ و بوی ترک ستیزی یا عرب ستیزی هم دارد. ناسیونالیسم فارس به صورت فرهنگی از همین صفحات تغذیه می شود. آن ها سعی می کنند غرور ملی برای فارس ها ایجاد یا تقویت نمایند. ولی هیچ گاه حرفی از آذربایجان در این صفحات ایران شناسی نیست. مگر این که اشاره به زبان آذری باستان یا پهلوی باشد.

 

روزنامه شرق در هر دو دوره ی خود در این زمینه از همه فعال تر است. هفته نامه امرداد ارگان رسمی باستان گرایی در ایران است. مهرنامه برای اخوان ثالث باستان گرا، سیدجواد طباطبایی ایران گرا و کورش ذوالقرنین! پرونده ها و صفحات زیادی را سیاه می کند. حتی در مورد ارامنه نیز اظهار نظر دارد و ترکها را متهم به کشتار آنها می نماید. نشریه هایی مانند کتیبه، ملت و ... سرشار از روزنامه نگاران فارس گرا هستند. فاشیست ها همه جا حضور دارند. فاشیسم ایرانی رنگ و بوی خاص خود را دارد.  در آلمان نازی و ایتالیای موسولینی ، معلوم بود که چه کسانی فاشیست هستند. حتی رنگ  لباس ها و نوع آرایش مو مشخص می کرد. در ایران امروز صف بندی ها مشخص نیست. پان ایرانیسم و پان فاریسم پاردایم رایج است. حزب اللهی ها، سبز ها،میانه روهایی مانند محسن رضایی و رفسنجانی و سلطنت طلب و جمهوری خواه های اپوزیسیون و جبهه ملی، روشنفکران چپ و میانه. ممکن است هر کسی فاشیست از آب در بیاید و یا اشتراک نظری با ملی گراهای فارس داشته باشد.

 

چند صباحی است که نشریه ای به نام ترکی ولی به کام فارسی در تهران و شهرهای آذربایجان منتشر و توزیع می شود. "وطن یولی" نام نشریه ای دانشجویی است که به صورت تمام رنگی از سوی به اصطلاح دانشجویان آذربایجانی دانشگاه تهران منتشر می شود. بنده با تحقیقاتی که در مورد سردمداران این نشریه و نویسندگان آن انجام دادم متوجه شدم که واقعا آن ها دانشجویان آذرباجانی هستند، یا درست تر بگوییم "دانشجویان آذری" که خود را ادامه دهنده راه کسروی ها و مرتضوی ها می دانند. تورقی کوتاه در صفحات این ماهنامه دانشجویی تمام رنگی و مشعشع نشان می دهد که ناشران آن چه میزان در فرهنگ فارسی و ایرانی آسیمیله شده اند. خنده دار این است که اینها حتی ترکی را نیز فراموش کرده اند و وطن یولو را وطن یولی نوشته اند که شنیدن آن بسیار ناهنجار و نامعمول است و هر ترکی می داند که این نادرست است.

در یکی از شماره های جدید آن سخنرانی یحیی ذکاء در مورد زبان آذری و ترکی درج شده است که سرشار از توهین و تحقیر ترکان است. در شماره جدید نیز به تعریف و تمجید از منوچهر مرتضوی و ... پرداخته شده است.

مجله از مقاله ها و نوشته های کسانی استفاده می کند که فاشیست های تابلودار کشور به شمار می روند. آقای س/س نویسنده سابق روزنامه اعتماد از ترکهای آذربایجانی است که به اردوگاه فاشیسم پیوسته است و همه وی را به عنوان یکی از نژادپرست ترین روزنامه نگاران کشور می شناسند.  تئوری وی اتحاد جمهوری اسلامی با ارمنستان در برابر جمهوری آذربایجان شمالی است. او در نوشته ها و مصاحبه هایی که در روزنامه های سراسری مرکز گرا  و سایت ها و وبلاگ های پان فارسی منتشر شده این موضوع را بصورت غیر مستقیم تبلیغ می کند. نوشته وی در وطن یولی یا راه وطن در چگونگی به زنجیر کشیدن حقوق بشر جهت تحکیم فاشیسم ایرانی و استفاده از بندهای اعلامیه حقوق بشر و لیبرالیسم در این مورد قابل توجه است.

 

در مطلب دیگری از همین مجله هویت طلبان و فعالان مدنی به شنیع ترین شکل مورد شانتاژ و تحقیر قرار گرفته اند. مهم تر از همه این که امکانات و نحوه چاپ آن نشان میدهد که راه وطن چیزی بیشتر از یک نشریه دانشجویی است. نشریه ای به صورت تمام رنگی و در کاغذ گلاسه و با تیتراژ بالا به چاپ می رسد نمی تواند نشریه دانشجویی باشد. دانشگاه تهران دانشگاه مادر کشور است که هم و غم اش  باید تولید علم به صورت بی طرفانه باشد نه حمایت از نشریات شونیستی. این دانشگاه مامنی است که نخبگان کشور را می پروراند ، بودجه ی آن نیز باید در خدمت علم باشد نه نشریه های نژادپرستانه که جایی در دانش امروزی ندارد. به نظر می آید فاشیست ها با تجمع در روزنامه ها در صدد اند تا حرکت ملی را تضعیف نمایند . ما می دانیم که دشمنان زیادی داریم اما با همه مظلومیت خود ادامه دهنده راه گذشتگان خواهیم بود.

 

راه وطن در کتابفروشی ها، دانشگاه های تبریز، تهران، زنجان و شیراز و... به وفور قابل دستیابی است. رد پای ترکی ستیزی به دست ترکان و ضدیت با ترکیه و آذربایجان شمالی در آن موج می زند. جا دارد فعالان و روزنامه نگاران تورک با بررسی نوشته ها و مندرجات آن به نقد و چالش آن بپردازد.

 

فاشیست هایی که امروزه در لباس نویسنده ظاهر شده اند و غم حقوق بشر دارند بدانند که بوی تند ستیزه جویشان ما را آزار می دهد. کسانی که شمشیر و اسلحه را به قلم ترجیح می دهند و هر زمان فرصت باشد شمشیر را با قلم عوض می کنند بدانند که زمان کتمان واقعیات گذشته است