مطالب خبری جدید  و  آموزنده
مطالب خبری جدید  و  آموزنده

مطالب خبری جدید و آموزنده

این خبر را برای ۱۰ نفر دیگر ارسال کنید !

این خبر را برای ۱۰ نفر دیگر ارسال کنید !
میرمحمد

مگر ما معارف قوی و مستدل کم داریم، که برای ترویج دین و مذهبمان، بخواهیم دست به دامن این خواب و رؤیاها شویم؟! حضرت زینب سلام الله علیها هم نمی‌آید همه معارف عالیه تشیّع را رها کند و ...
این خبر را برای ۱۰ نفر دیگر ارسال کنید !
به گزارش سرویس وبلاگستان حدیدنیوز؛ میر محمد نویسنده وبلاگ هم از آفتاب در آخرین به روزرسانی وبلاگ خود نوشته است:

تو رو به امام زمان قسم می دم این پیام رو بخون.دختری از خوزستانم که پزشکان از علاجم نا امید شدند.شبی خواب حضرت زینب (س)را دیدم در گلوم اب ریخت شفا پیدا کردم ازم خواست اینو به بیست نفر بگم. این پیام به دست کارمندی افتاد اعتقاد نداشت کارشو از دست داد.مرد دیگری اعتقاد داشت ۲۰ میلیون به دست اورد. به دست کس دیگری رسید عمل نکرد پسرشو را از دست داد.اگه به حضرت زینب اعتقاد داری این پیامو واسه ۲۰ نفر بفرست......۲۰روز دیگه م نتیجه شو میبینی...

------------------------------------

این را ذیل پست قبلی وبلاگم گذاشته بودند و به نظرم‌، بنده خدا اصلا وبلاگم را ندیده و از یک نرم‌افزار ربات محترم، برای ترویج این معارف متعالی (!) استفاده کرده است!

بچه‌تر که بودم، وقتی به حرم آقا می‌رفتیم برای زیارت، پشت جلد قرآن و مفاتیح، این قبیل ارشادات را می‌دیدم که بی رودرواسی، برایم جالبترین و هیجان‌انگیزترین بخش کتاب بود! اصلاً همان اول، دنبال این عریضه می‌گشتم لای کتاب موقوفه مظلوم! البته تنها فرقش با این عریضه فوقانی، این بود که در آن صحبتهایی هم بود از خون دل خوردن سروران بانوان دو عالم، از جورابهای شیشه‌ای و ناخنهای لاک‌زده! و نمی‌دانم این عریضه نوشتن‌ها چندنفر را متنبّه کرده بود!

بزرگتر شدیم و فن‌آوری هم پیشرفته‌تر شد و من و فن‌آوری به هم رسیدیم و موبایل‌دار شدیم! دیگر عوض پشت‌نویسی و لانویسی (!) کتابهای حرم (که با قسم و آیه انتشارات، پشت جلد کتاب مبنی بر موقوفه بودن کتب و اشکال شرعی نامه‌نگاری در آن، قدری در این خصوص فرهنگ‌سازی شد!) حالا دیگر هرازگاهی پیامکی می‌آمد از این قبیل که "فلان ذکر را ۵۰ مرتبه بگو و به ۵ نفر بفرست و به پیر و پیغمبر قطع کننده زنجیر نباش!"

این را هم زیر سبیلهای مبارکمان رد کردیم تا اینکه این وبلاگ را مرتکب شدیم و امروز چشممان به این کامنت منوّر روشن شد! دیگر فکر اینجایش را نکرده بودم، خداییش! توی اینترنت و وبلاگها هم بله؟!

این شد که آنجا در جواب بنده خدا، کظم غیظ نموده و پاسخ را به اینجا احاله کردیم! ببینید:

یکم: همانطور که با دستمال کثیف نمی‌توان شیشه را پاک کرد، با دخل و تصرّف غاصبانه در اموال موقوفه هم نمی‌شود کسی را هدایت کرد! این برای نویسندگان عزیز پشت و لای کتاب‌!

دوم: عزیز خواننده‌ای که دنبال خودکار می‌گردی که به حرف عریضه‌نویس عمل کنی! یا می‌خواهی پیامک یا پیام فوقانی را فوروارد کنی! دست نگه‌دار! دروغ است برادر جان! این بابای نویسنده هم،‌ یکی مثل تو بوده و فقط خواسته بلا دامنش را نگیرد! و بلایی نیست به قرآن! باور کن! ده‌ها یادداشت این مدلی را لابلای کتابهای حرم دیدم، و حتی یکی هم ننوشتم!‌ الان هم سُر و مُر و خیلی گنده، پشت این پنجره شیشه‌ای نشسته‌ام و دارم حرص می‌خورم!!!

سوم: این قبیل قسم دادن‌ها (تو رو به امام زمان و ... ) هیچ الزام شرعی را به وجود نمی‌آورد و انجام ندادنش هیچ بلایی را به شما نازل نخواهد کرد. مطمئن باشید حضرت امام زمان عجّل الله فرجه هم دلش خون می‌شود اگر به این خرافه‌های بی‌بها،‌ بها بدهید ... .

چهارم: مگر ما معارف قوی و مستدل کم داریم، که برای ترویج دین و مذهبمان، بخواهیم دست به دامن این خواب و رؤیاها شویم؟! حضرت زینب سلام الله علیها هم نمی‌آید همه معارف عالیه تشیّع را رها کند و اقدام به تشویق برای ارسال اسپم، با هدف تبلیغ برای شفا دادنشان بکند! پناه بر خدا از جهل و خرافه ... .

پنجم: میلیونها نفر در سراسر دنیا، اصلا نمی‌دانند شیعه چیست و شیعی کیست و نمی‌شناسند نه معصومین ما را و نه بزرگان دین ما را، و دارند زندگی‌شان را می‌کنند؛ از عدل خدا به دور نیست که [نعوذ بالله] کسی را که به این یک مورد (شفای مریض با آب ریختن در گلویش توسط بانو...) اعتقادی ندارد، کارش را ازش بگیرد و فرزندش را و خلاصه از هستی ساقطش کند؟

ششم: من، میرمحمد، ضمن ایمان راسخی که به پروردگار یکتا و چهارده معصوم پاک علیهم السلام دارم، و نیز اعتقاد و ارادتی که به امامزادگان واجب التعظیم سلام الله علیهم -من جمله، بانوی صبر و فضیلت، حضرت زینب کبری سلام الله علیها- دارم، و نیز باور قلبی که به وقوع معجزه و کرامت، از ناحیه آن عزیزان دو عالم دارم، این قسم مطالب (فوقانی) را خرافه محض می‌دانم و به هیچ عنوان اعتقادی به آن ندارم و بدیهی‌ است که برای هیچ کس هم نمی‌فرستمش! امیدوارم عمری باشد و باورمندان "دختر خوزستانی" را بیست روز دیگر ببینم تا برایشان ثابت کنم که آسمان زندگیم، به زمین نیامده و هنوز نفس می‌کشم!‌ پس قرارمان، ۲۱ شهریور، ان‌شاءالله!

هفتم: دوستم می‌گفت اپراتورهای تلفن همراه، تیمی دارند که با هدف درآمدزایی برای این شرکتهای محترم، چنین پیامهایی را طراحی می‌کنند و خلق‌الله را بدینوسیله تیغ می‌زنند! العُهدة علی الراوی...!


منبع: http://www.hadidnews.com/vdci.rarct1ayqbc2t.html

بررسی یکی از علل گرویدن دانش آموزان و دانشجویان به مواد مخدر

برسی یکی از علل گرویدن دانش آموزان و دانشجویان به مواد مخدر

هموطنان عزیز در برسی مباحثی قصد داریم به دلایلی گرویدن جوانان به اعتیاد را برسی کنیم امروز نیز یکی از این دلایل را که بیشتر در میان دانشجویان و کنکوری ها و بعضی از شاگردان دبیرستان مشاهده می شود را برسی می کنیم.

یک دانشجو یا یک کنکوری هر چقدر که مطالعه می کند نمی تواند نمره مد نظر خود را بدست بیاورد در عوض دانشجو یا شاگرد دیگری که کمترین مطالعه را ممکن است داشته باشد موفق به گرفتن بهترین نمرات می شود این تفاوت ها ناشی از استعداد خدادادی در فهم درس و در تعدادی از موارد ناشی از توانایی دانش آموز در درک درس در سر کلاس و در برخی از موارد نیز عدم توانایی دانشجو یا دانش آموز در منتقل کردن دروسی که قراگرفته به ورقه امتحانی است و در اشخاص مختلف این عدم موفقیت دلایل مختلفی دارد که می توان با مراجعه به مشاور تا حد 70 درصد این مشکل را حل کرد اما نکته ای که مطرح می شود این است که یک دانشجو بعد از چند ترم مشروط شدن یا یک نفر بعد از چندین سال ماندن در پشت کنکور دچار سرخوردگی می شود و گاهی نیز احساس کودنی به او دست می دهد.

در همین هنگام ممکن است از طرف یکی از دوستان خود پیشنهادی دریافت بکند که اگر این دارو یا ماده را مصرف بکنی بخوبی درس در ذهن تو باقی می ماند بسیاری از افراد نیز حتی با ماهیت این ماده آشنا نیستند برخی که نیز متوجه مخدر بودن ماده می شوند و سعی می کنند در برابر آن مقاومت بکنند با اظهارات عجیبی از جانب دوستان خود مواجه می شوند که این ماده اعتیاد آور نیست و تبلیغاتی که بر علیه این مواد می شود دروغ است و ….

متاسفانه اعتیاد در میان بعضی از دانشجویان و دانش آموزان بسیار وسیع است به همین خاطر به احتمال زیاد یکی از راه هایی که فرد به طرف اعتیاد می رود مشکلات یادگیری یا عدم توانایی در انتقال مطالب به ورقه امتحانی است.

اما حقیقت تلخ آن است که این مواد در چند دفعه اول به شدت هوشیاری را افزایش می دهند و با تاثیر گذاشتن بر عملکرد سلول های عصبی در چند دفعه اول مصرف به شدت قدرت یادگیری را افزایش می دهند اما به تدریج که فرد در منجلاب اعتیاد گرفتار شد رفته رفته کارایی خود را از دست می دهند و تاثیر بسیار منفی بر یادگیری نیز می گذارند پس ا ز مدتی شخص متوجه می شود که دیگر حتی نمی تواند ماده مخدری را که مصرف می کرده برخلاف گفته دوستان یا کسی که وی را به دام اعتیاد انداخته ترک بکند.

در حالی که بیشتر مشکلات یادگیری با مراجعه به مشاور قابل حل هستند حتی با رژیم های غذایی خاصی که یک مشاور تغذیه می تواند آن را بدهد نیز عملکرد مغز را در بخاطر سپردن تا حد بسیار زیادی افزایش داد به همین خاطر اگر دچار چنین مشکلاتی هستید پیشنهاد می شود قبل از مشاوره با دوستان ناباب یا اسایر افرادی که می توانند خطر آفرین باشند به پزشک روانشناس و …. مراجعه کنید.

از والدین نیز خواهش می شود مخصوصا اگر در مقطع دبیرستان فرزندانی دارید که دچار مشکل یادگیری یا سایر مشکلاتی هستند که نمی توانند نمره مورد نظر را بدست بیاورند حتما سعی در حل مشکل آنها از طریق یک فرد آگاه بکنید زیرا این نوع از دانشجویان یا دانش آموزان به شدت مستعد فریب خوردن توسط شیادین و قاچاقچیان مواد مخدر هستند.

راه ‌رفتن روی آب به واقعیت تبدیل شد!


کافی است میزان مناسبی نشاسته درون آب یک استخر ریخته شود تا بتوان روی سطح آب آن راه رفت.
ایرنا: دانشمندان دانشگاه 'آمستردام' روش جدیدی را برای راه رفتن روی آب ابداع کردند تا راه رفتن روی آب به واقعیت تبدیل شود.
 
به گزارش 'ساینس'، محققان با استفاده از یک روش ساده، راه رفتن روی آب را امکان پذیر کردند.
 
بر اساس این تحقیقات کافی است میزان مناسبی نشاسته درون آب یک استخر ریخته شود تا بتوان روی سطح آب آن راه رفت.
 
ترکیب آب و نشاسته مایع غلیظی را تولید می‌کند که رفتاری متفاوت با سایر مایعات دارد.
 
اگر دست خود را به آرامی وارد این مایع کنید، بدون هیچ مقاومتی در آن فرو می‌رود، اما اگر با مشت یا پا ضربه محکمی به سطح آن وارد کنید، در مقابل ضربه مقاومت می‌کند.
 
به گفته دانشمندان علت این واکنش عجیب، خروج مولکول‌های آب از فضای بین مولکول‌های نشاسته در اثر ضربه است؛ به این ترتیب مولکول‌های نشاسته به یکدیگر می‌چسبند و مانند یک ماده جامد سخت می‌شوند.

«کلاه قرمزی» چگونه سوپراستار شد؟


ایسنا: شاید حالا دیگر بتوان آن‌ها را زوج‌ بی‌رقیب سینما و تلویزیون ایران دانست. آشنایی و دوستی که سال 1350 آغاز شد. از آن زمان به بعد گویا حضورشان در سینما و تلویزیون بدجوری با هم گره خورده است. حمید جبلی که بدون شک عروسک‌های کلاه قرمزی و پسرخاله بدون صدای او هیچ نوستالژی ندارند و ایرج طهماسب هم بعد از این همه سال دیگر می‌تواند نامش را به «آقای مُرجی» تغییر دهد!

آشنایی حمید جبلی و ایرج طهماسب داستان جالبی دارد. جبلی در این‌باره گفته است: «در سال ۱۳۵۰ کلاس‌های تئاتر و فیلمسازی کانون پرورش فکری کودکان راه افتاد. من و طهماسب و خانم معتمدآریا به همراه عده زیادی از دوستان مثل آقایان اسعدیان، طالبی، علیقلی، حسندوست و دیگران در زمینه‌های مختلف فعالیت می‌کردیم».

در آن سال‌ها، کسی هنوز جبلی و طهماسب را نمی‌شناخت. سال‌های جنگ تحمیلی، مدرسه‌ها به قول معروف تق و لق بودند و تلویزیون طرح ساخت «مدرسه موش‌ها» را به مرضیه برومند داد تا یکی از پرمخاطب‌ترین و جذاب‌ترین مجموعه‌های تلویزیونی کودک و نوجوان ساخته شود. در این سریال و سپس در فیلم سینمایی «شهر موش‌ها»، جبلی صداپیشگی «کپل» و طهماسب صداپیشگی «دُم باریک» را برعهده داشتند، اما بازهم هنوز کسی به آن‌ها زوج نمی‌گفت. آنها تازه 22- 23 ساله بودند!

پس از آن تا 10 سال، هر دو در مجموعه‌های تلویزیونی، سینمایی و یا تئاتر‌های مختلفی به عنوان بازیگر، عروسک‌گردان، نویسنده یا کارگردان فعالیت می‌کردند تا اینکه در سال 1372 مجموعه تلویزیونی «صندوق پست» توانست کم‌کم نام زوج جبلی و طهماسب را سر زبان‌ها بیاندازد. در این مجموعه عروسک محبوب کلاه قرمزی متولد شد و جبلی و طهماسب در اواسط دهه سوم زندگی خود با تحولی بزرگ در مسیر کاری‌شان مواجه شدند.

شاید کمتر کسی درباره‌ی «صندوق پست» شنیده باشد. جبلی سال 84 درباره‌ی تولد کلاه قرمزی گفته بود: «همه‌چیز برمی‌گردد به مجموعه صندوق پست که با همکاری ایرج طهماسب کار می‌کردیم و برای اینکه برنامه فقط به خواندن نامه اختصاص پیدا نکند، هربار یک عروسک را به عنوان میهمان دعوت می‌کردیم، تا جاییکه حتی عروسک‌های آرشیو صدا و سیما هم تمام شد. آن زمان از میان عروسک‌های کهنه و زشتی که دیگر قابلیت استفاده نداشتند، عروسک یک حیوان را پیدا کردیم که با تلاش خانم محبوب بازسازی شد. بعدا وقتی این عروسک را دیدم، با توجه به قیافه زشت و بد ترکیب این عروسک احساس کردم که نباید صدای جالبی هم داشته باشد. برنامه اول که با حضور کلاه قرمزی ضبط شد، همه گفتند که کار موفقی است، هرچند که نباید فراموش کنیم که کلاه قرمزی اساسا عروسک پررویی است و آخر سر هم به اصرار خودش ماند!»

پس از آن، ایرج طهماسب و حمید جبلی پای کلاه قرمزی و پسر خاله را به سینما هم باز کردند و یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های سینمایی پس از انقلاب ساخته شد. استقبال مخاطبان و نوستالژی این دو عروسک موجب شد، زوج طهماسب و جبلی خیلی زود سر زبان‌ها بیفتند. طی 19 سال مجموعه‌های تلویزیونی «کلاه قرمزی و جغجغه و فرفره»، «کلاه قرمزی 2»، «ژولی پولی و گلابی»، «کلاه قرمزی در فرنگ»، «کلاه قرمزی 88، 90 و 91» و فیلم‌های سینمایی «کلاه قرمزی و پسرخاله»، «کلاه قرمزی و سرو ناز» و «کلاه قرمزی و بچه ننه» توسط این دو ساخته و عروسک‌های محبوب کلاه قرمزی به قدرتمندترین برند کودک و نوجوانان در حوزه سینما و تلویزیون تبدیل شود.

اگرچه ایرج طهماسب و حمید جبلی در فیلم‌های سینمایی مانند «زیر درخت هلو»، «رفیق بد»، «دختر شیرینی‌فروش»، «یکی بود یکی نبود» و ... با هم کار کردند، اما هیچ کدام از ‌آن فیلم‌ها نتوانست از زیر سایه سنگین نگاه مخاطبان به کلاه قرمزی خارج شوند.

حالا پس از چهار دهه، باید دیگر زوج حمید جبلی و ایرج طهماسب را موفق‌ترین زوج تصویری سال‌های پس از انقلاب دانست که راه جلب رضایت کودکان، نوجوانان، جوانان و بزرگسالان را با عروسک خارق‌العاده‌شان یافته‌اند.

اکنون اگر ایرج طهماسب حتی یک فیلم جدی و رئال هم بازی کند، در ته ذهن خیلی از مخاطبانش، «آقای مُرجی» است. حمید جبلی هم آنقدر جای کلاه قرمزی و پسرخاله صحبت کرده که شاید خیلی‌ها یادشان نیاید اوست که به این دو عروسک، صدای منحصر به فردشان را داده است، مانند آن پسرک کوچکی که روی صندلی پشتی‌ام در سینما نشسته و وقتی جبلی در نقش قاضی دادگاه در «کلاه قرمزی و بچه ننه» وارد صحنه می‌شود و صحبت می‌کند، با ذوق زدگی به مادرش می‌گوید «مامان ببین! صداشو شبیه کلاه قرمزی کرده»!


عکس های منتشر شده از هتک حرمت متخصص بیهوشی به دختران در بیمارستا

عکس های منتشر شده از هتک حرمت متخصص بیهوشی به دختران در بیمارستان اصفهان !!



اول نیوز : دخترانی که برای عمل زیبایی بینی به بیمارستان آیت الله کاشانی اصفهان مراجعه میکردند، پس از عمل متوجه می شدند که بکارت خود را از دست داده اند. به دنبال شکایت این دختران به نیروی انتظامی اصفهان، نیروی انتظامی دوربین مداربسته ای را به صورت نا محسوس در اتاق عمل قرار داد و مشخص شد که پزشک بیهوشی این عمل زشت را با این دختران انجام داده است.

عکس های منتشر شده از این اتفاق شرم آور به قدری تکان دهنده است که تنها یک عکس از این عمل قبیحانه منتشر شده است