مطالب خبری جدید  و  آموزنده
مطالب خبری جدید  و  آموزنده

مطالب خبری جدید و آموزنده

چند دقیقه سکوت کنید!


روزی کشاورزی متوجّه شد ساعتش را در انبار علوفه گم کرده است.


ساعتی معمولی امّا با خاطره ای از گذشته و ارزشی عاطفی بود.


بعد از آن که در میان علوفه بسیار جستجو کرد و آن را نیافت از گروهی کودکان که در بیرون انبار مشغول بازی بودند مدد خواست و وعده داد که هر کسی آن را پیدا کند جایزه ای دریافت نماید.


کودکان به محض این که موضوع جایزه مطرح شد به درون انبار هجوم آوردند و تمامی کپّه های علف و یونجه را گشتند امّا باز هم ساعت پیدا نشد.


کودکان از انبار بیرون رفتند و درست موقعی که کشاورز از ادامۀ جستجو نومید شده بود،  پسرکی نزد او آمد و از وی خواست به او فرصتی دیگر بدهد.


کشاورز نگاهی به او انداخت و با خود اندیشید، "چرا که نه؟ به هر حال، کودکی صادق به نظر میرسد."


پس کشاورز کودک را به تنهایی به درون انبار فرستاد.


بعد از اندکی کودک در حالی که ساعت را در دست داشت از انبار علوفه بیرون آمد.


کشاورز از طرفی شادمان شد و از طرف دیگر متحیّر گشت که چگونه کامیابی از آنِ این کودک شد.

پس پرسید، "چطور موفّق شدی در حالی که بقیه کودکان ناکام ماندند؟"


پسرک پاسخ داد، "من کار زیادی نکردم؛ روی زمین نشستم و در سکوت کامل گوش دادم تا صدای تیک تاک ساعت را شنیدم و در همان جهت حرکت کردم و آن را یافتم."

وصیت نامه الکساندر


پادشاه بزرگ یونان، الکساندر، پس از تسخیر کردن حکومت های پادشاهی بسیار، در حال بازگشت به وطن خود بود. در بین راه، بیمار شد و به مدت چند ماه بستری 

گردید.
با نزدیک شدن مرگ، الکساندر دریافت که چقدر پیروزی هایش، سپاه بزرگش، شمشیر
تیزش و همه ی ثروتش بی فایده بوده است. او فرمانده هان ارتش را فرا خواند و گفت:
من این دنیا را بزودی ترک خواهم کرد. اما سه خواسته دارم. لطفاً، خواسته هایم را حتماً
انجام دهید. 
فرمانده هان ارتش درحالی که اشک از گونه هایشان سرازیر شده بود موافقت
کردند که از آخرین خواسته های پادشاهشان اطاعت کنند. الکساندر گفت:...  اولین خواسته ام این است که پزشکان من باید تابوتم را به تنهایی حمل کنند.
ثانیاً، وقتی تابوتم دارد به قبر حمل می گردد ، مسیر منتهی به قبرستان باید با طلا، نقره و سنگ های قیمتی که در خزانه داری جمع آوری کرده ام پوشانده شود. 
سومین و آخرین خواسته این است که هر دو دستم باید بیرون از تابوت آویزان باشد.
مردمی که آنجا گرد آمده بودند از خواسته های عجیب پادشاه تعجب کردند. اما هیچ کس جرأت اعتراض نداشت. فرمانده ی مورد علاقه الکساندر دستش را بوسید و 

روی قلب خود گذاشت و گفت : پادشاها، به شما اطمینان می دهیم که همه ی خواسته هایتان اجرا
خواهد شد. اما بگویید چرا چنین خواسته های عجیبی دارید؟ در پاسخ به این پرسش، الکساندر نفس عمیقی کشید و گفت:
من می خواهم دنیا را آگاه سازم از سه درسی که تازه یاد گرفته ام. می خواهم پزشکان تابوتم را حمل کنند چرا که مردم بفهمندکه هیچ دکتری نمی تواند هیچ کس را 

واقعاً شفا دهد. آن ها ضعیف هستند و نمی توانند انسانی را از چنگال های مرگ نجات دهند.
بنابراین، نگذارید مردم فکر کنند زندگی ابدی دارند.
دومین خواسته ی درمورد ریختن طلا، نقره و جواهرات دیگر در مسیر راه به قبرستان،
این پیام را به مردم می رساند که حتی یک خرده طلا هم نمی توانم با خود ببرم. بگذارید مردم بفهمند که دنبال ثروت رفتن اتلاف وقت محض است. 
سومین خواسته ام یعنی دستهایم بیرون از تابوت باشد، می خواهم مردم بدانند که من با دستان خالی به این دنیا آمده ام و با دستان خالی این دنیا را ترک می کنم.

لیوان آب را زمین بگذار!!!!!!!!!!

استاد در شروع کلاس درس ، لیوانی پر از آب به دست گرفت . آن را بالا برد تا همه ببینند ، بعد



       پرسید : « به نظر شما وزن این لیوان چه قدر است ؟ » دانش آموزان جواب دادند : « 50 گرم ، 100 گرم ، 150گرم و.... »



   استاد گفت  :« من هم بدون وزن کردن نمی دانم این لیوان دقیقاً چند گرم وزن دارد . اما سؤال این است که اگر من لیوان را چند دقیقه همین طوری نگه دارم ، چه اتفاقی می افتد ؟ »


دانش آموزان گفتند : « هیچ !»


استاد پرسید : « خب ، اگر یک ساعت نگه دارم چه می شود ؟ »


یکی گفت : « دستتان کم کم درد می گیرد . »


استاد گفت : « حق باتوست . حالا اگر یک روز تمام آن را نگه دارم ، چه می شود ؟ »


شاگرد دیگری گفت : « دستتان بی حس می شود . عضلاتتان به شدت تحت فشار قرار می گیرند و فلج می شوند و مطمئناً کارتان به بیمارستان خواهد کشید . »


همه از این حرف خندیدند . استاد گفت : « بسیار خب ! آیا در این مدت وزن لیوان تغییر کرده است ؟ » دانش آموزان جواب دادند : « نه ! »


-         پس چه چیز باعث درد و فشار در عضلات دست من می شود و من چه باید بکنم ؟

دانش آموزان گیج شدند . یکی از آن ها گفت : « لیوان را زمین بگذارید . »

استاد گفت : « دقیقاً مشکلات زندگی هم مثل لیوان هستند . اگر آنها را چند دقیقه در ذهنتان نگه دارید ، اشکالی ندارد ، اما اگر مدت طولانی تری به آن ها فکر کنید ، به درد خواهند آمد و اگر بیشتر از آن نگهشان دارید ، فلجتان می کند و دیگر قادر به انجام کاری نخواهید بود . »

فکر کردن به مشکلات زندگی مهم است ، اما مهم تر آن است که در پایان هر روز و پیش از خواب ، آن ها را زمین بگذارید . به این ترتیب ، تحت فشار قرار نمی گیرید و هر روز صبح سر حال و قوی بیدار می شوید و قادر خواهید بود از عهده ی هر مسئله و چاشی که برایتان پیش می آید ، برآیید .


« دوست من یادت باشد که لیوان آب را همین امروز زمین بگذاری !  

                                                                             زندگی همین است!»

پنت هاوس چیست؟





نام پنت هاوس را قبلا شنیده اید،اما شاید ویژگی های یک پنت هاوس را به طور کامل ندانید.Penthouse ،به آخرین طبقه(یا یکی از آخرین طبقات)یک ساختمان بلند و مجلل گفته میشود که به صورت اختصاصی و ویژه ساخته شده و از امکاناتی نظیر دید مناسب و تراس های بزرگ و روباز،برخوردار است.در واقع برج سازان،اوج هنر خود را در این گونه آپارتمان ها،به رخ می کشند.بدیهی است که قیمت این واحد های آپارتمانی ، گزاف بوده و گاه به حدی گران است که باور نکردنی است...البته این اصل در تمام نقاط دنیا مشترک است ودر تهران خودمان نیز،پنت هاوس های واقع در برج های شمال شهر ،قیمت های عجیب و غریب دارند،تا جایی که از شمردن صفر های آن خسته مشوید.یکی دیگر از ویژگی هایی پنت هاوس ها این است که باید با سایر واحد ها و طبقات ،متفاوت باشد و این الزام ،آن زا خیلی لوکس تر و مدرن تر از سایر طبقات می کند (که هر یک در جای خود در نهایت زیبایی ساخته شده اند!)

گران ترین پنت هاوس ها کدام اند؟

گران ترین پنت هاوس در طبقه 66 برجی در ایالت متحده است.هتل فورسیزن در شهر شیکاگو با چشم اندازی 180درجه و مساحتی بالغ بر 5478 متر مربع،به جهت های شمال،شرق و جنوب این شهر مشرف است.اما چشم انداز استثنایی این پنت هاوس همراه با امکانات ویژه،آن را به گران ترین پنت هاوس در ایالات متحده تبدیل کرده است.

حالا اجازه دهید یک پنت هاوس فوق مدرن متعلق به مدیر اجرایی سابق مایکروسافت را به شما معرفی کنیم.

پنت هاوس یاد شده،پیشرفته و دوبلکس است و طوری سیم کشی شده که سیستم امنیتی،نور و صدای آن با کامپیوتر کنترل می شود.

1500 متر فضای خارجی همراه با چشم انداز لیک یونیون و کوه های ((کاسکید))را دارد و 5 میلیون دلار بهای آن با مساحت 423 متر مربع است. 

پنت هاوس هتل کاوالیری (Cavalieri) در رم ایتالیا

هواپیمای بدون سرنشین: سیستم نوین آمازون برای تحویل بسته ها

هواپیمای بدون سرنشین: سیستم نوین آمازون برای تحویل بسته ها

 


Prime Air Delivery



 هواپیمای بدون سرنشین



کاربرد هواپیماهای بدون سرنشین در تحویل بسته، مقوله ی چندان جدیدی نیست و شرکت دومینو چندی پیش سیستم دومی کوپتر خود را برای تحویل پیتزا ارائه و انجام داده است و حالا جف بیزو مدیر ارشد اجرایی آمازون وعده ی تحویل نیم ساعته ی بسته ها را با سیستم Amazon  Prime Air داده است اما پرسش آنجاست که این کار واقعا عملی است یا خیر؟

درحالی که آمازون خود را برای راه اندازی این سیستم کاملا آماده می بیند،  پرسش های زیادی همچنان بی پاسخ مانده است مانند احتمال حملات به این هواپیماها حتی برای تفریح یا دزدیده شدن و خطر امکان تصادفات در اثر اختلال دستگاه ها.

FAQs
 سایت آمازون:
تخیل یا واقعیت؟


این کار به نظر تخیلی می آید اما واقعی است. از دید تکنولوژیکی، شرکت ما هم اکنون از هر لحاظ آماده است تا پس از برطرف شدن موانع قانونی این کار را در لیست تولید و فروش خود وارد کند.

سازمان هوانوردی فدرال FAA فعالیت بسیاری در مورد قوانین وسایل نقلیه هوایی بدون سرنشین کرده است.



آیا روزی می رسد که تعداد زیادی از این هواپیماهای بدون سرنشین را در آسمان ببینیم؟

بله. روزی خواهد رسید که دیدن هواپیماهای Prime Air در آسمان همچون دیدن ماشین های اداره پست در جاده عادی شده است.



چه زمانی می توانیم این سیستم را برای تحویل بسته ی خود انتخاب کنیم؟

امیدواریم مشکل قوانین FAA هرچه زودتر و شاید تا ۲۰۱۵ حل شود. تا آن موقع آماده خواهیم بود.



امنیت عمومی را چطور تامین می کنید؟

فعالیت FAA  بر روی قوانین مربوط به وسایل نقلیه هوایی بدون سرنشین طوری خواهد بود که امنیت عمومی را در بر می گیرد. ایمنی اولویت ماست و وسایل ما طوری طراحی خواهند شد که استانداردهای  لازم هوانوردی بازرگانی را داشته باشند.