مطالب خبری جدید  و  آموزنده
مطالب خبری جدید  و  آموزنده

مطالب خبری جدید و آموزنده

ریزگردهای نمکی در اثر خشک شدن دریاچه ارومیه به سلماس رسید

ریزگردهای نمکی در اثر خشک شدن دریاچه ارومیه به سلماس رسید

سونامی نمک، تازه ترین پدیده ناشی از خشکسالی دریاچه ارومیه است که اکنون به مرز هشدار رسیده و به گفته معاون سازمان حفاظت محیط زیست اگر اقدام عاجلی نشود، غبار سونامی پس از در نوردیدن استانها و شهرهای اطراف به استان های البرز و تهران هم می رسد.



طی دو ماه گذشته اکثر شهروندان دراین شهرستان از چشم درد ناشی ازغبارو ریزگردهای نمکی ناشی از خشک شدن دریاچه ارومیه رنج میبرند وخطرات جدی سلامت مردم در این شهرستان را تهدید میکند.
همچنین کمیسیون بهداشت و درمان هشدار داده ، تنفس ریزگردهای نمکی فوق‌العاده خطرناک است و می‌تواند باعث بروز بیماری‌های ریوی و بیماریهای چشم و پوستی شود.

با اشاره به عوارض خشک شدن دریاچه ارومیه و خطراتی که می‌تواند سلامت مردم را تهدید کند، متاسفانه تاکنون هیچ فعالیت عملی برای نجات دریاچه ارومیه انجام نشده است.
مسؤولان سازمان حفاظت محیط‌ زیست تا‌کنون هیچ راهکار جدی و اجرایی برای نجات دریاچه ارومیه از خشک شدن نداشته‌اند و دریاچه را به حال خود رها کرده‌اند.

اعترضات مردمی شهریور ماه سال گذشته به خشک شدن دریاچه ارومیه نیز با سرکوب و بازداشت و صدور حکم برای معترضین خاتمه یافته است.

* هرانا

معادل سازی در زبان ترکی

نمونه هایی ازمعادل سازی زبان ترکی که به اقرار کارشناسان اروپایی جزو مناسب ترین لغات برای تبادل اطلاعات ماهواره های فضایی است:

بیلگی سایار: کامپیوتر

یازیجی: پرینتر

ینیدن باشلات: ری استارت کردن

سؤروجو: درایو

چؤزونورلوک: پولاریزیشین

گؤنجللمک: آپدیت کردن

ایندیرمک: داون لود کردن

یؤکلمک: انستال کردن

قالدیرماق: آن اینستال کردن

دؤزن: اِدیت

اَکله: انسرت

آختار: سِرچ

یاخین لاشتیر: زوم کردن

آرخا دؤزلم: بک گراند

یاردیم: هِلپ

گؤرونگچ: اکران، صفحه نمایش

وارساییم: فرضیه

تاساریم: نظریه

بؤلوم: تراک

سایلام: آمار

سایاچ: کنتور

مه تیک: کتاب

یازیت: کتیبه

یازین: ادبیات

ازگی: قضا و قدر

یاراتیلیش: فطرت

اُورون: مقام و منزلت

اولوسال: ملی و وطنی

قازی: حفریات

گؤمو: زیر خاکی

گوی کونوق سال: مهمانداری در فضا

اویقارلیق: تمدن

دُوندوروجو: فریزر

ایسیتیجی: ترموستات

آراچ: وسیله نقلیه

یوکسلتیجی: ترانزیستور

بوغاجی: گاوبوی

اوزای: فضا

یؤنَتیم: مدیریت

ایله تیشیم: ارتباطات

باسین: مطبوعات

دالقا: موج

اوزای گه میسی: سفینه فضایی

سؤروم: ورژن

یاپیشتیر: پییست

تکرلکلی آراچ: ویلچر

قوروما: بادی گارد؛ اسکورت

یاساخ لاماق: بایکوت

تاخیم: کادر، پرسنل

قایاق: اسکی

تؤی توپو: بدمینتون

سو توپو: واترپولو

ماسا توپو: پینگ پونگ

قونداق لاماق: سابوتاژ

قورولتای: گنگره (مجلس و جلسه) 

اؤرگوت: اُرگان

اوچاق ساوار: پدافند

اوزون اریملی فؤزه: موشک های دور برد

دؤور بیچر: کمپاین

دولاندیریجیلیق: شانتاژ

سیل: دِلیت

دور: استپ

باشلات: استارت

قاپات: شات داون

تاراما: اسکن

تاراییجی: اسکنر

دؤزه نک: سیستم

سوُن اویون: گیم اوُور

و هزاران مثال دیگر...










منبع: قایناق=   http://salariyan.blogfa.com/

پیشنهاد بی‌شرمانه اسپانسر به مربی تیم بانوان: با شاگردانت به مهم



پیشنهاد بی‌شرمانه اسپانسر به مربی تیم بانوان: با شاگردانت به مهمانی بیا، 200 میلیون بگیر!

پیشنهاد بی‌شرمانه اسپانسر به مربی تیم بانوان: با شاگردانت به مهمانی بیا، 200 میلیون بگیر!



یک شرکت برای حمایت مالی از تیم بسکتبال بانوان پیشنهاد بی‌شرمانه‌ای مطرح کرده است.



به گزارش نامه، در گذشته اخبار متعددی در خصوص پیشنهادهای بی شرمانه به ورزشکاران زن منتشر شده که نمونه آن درخواست یکی از روسای سابق فدراسیون ها به ورزشکار زن برای برقراری ارتباط بود تا در اردوهای تیم ملی بماند!

این بار اما اتفاق جدیدی رخ داده و حالا شرکت ها برای حمایت مالی از تیم های ورزشی بانوان چنین پیشنهادهایی می دهند.

زهره صابری سرمربی بسکتبال بانوان صابری تهران در گفت و گو با پانا پرده از این اتفاق برداشت: برای اینکه بتوانیم ورودیه مسابقات را پرداخت کنیم و لباس بازیکنان را تامین کنیم، باید رو به اسپانسرهایی بزنیم و با پیشنهادات بی شرمانه‌‌‌‌ی اسپانسرها مواجه شویم. اینجاست که می بینیم باید دستمان تو جیب خودمان باشد. شرکت‌هایی که برای حمایت مالی از تیم، با آنها صحبت کرده‌ام، می‌گویند که خانم، شما با ما کمی مهربان‌تر و لطیف‌تر باش و چهارتا مهمانی با ما بیا.

صابری اضافه کرد: ما می‌خواهیم ورزش را در کشور رواج دهیم و جوانان را از فساد دور نگه داریم اما برای این که یک اسپانسر مالی داشته باشیم که بتوانیم مخارج فوق العاده ضروری تیم را تامین کنیم، با دام‌های فساد مواجه می‌شویم. آیا من باید به بازیکنانم بگویم که فلان شرکت چنین پیشنهادی داده است؟

وی خاطرنشان کرد: این تنها مشکل زهره صابری با اسپانسرها نیست و بسیاری از مربیان دیگر نیز به دلیل اینکه از عنوان کردن این موضوع دردناک شرم دارند، چیزی نگفته‌اند. یکی از اسپانسرها هفته گذشته برای حمایت از تیم قول مساعد داد و ساعت 10 و نیم شب با من تماس گرفته و می‌گوید آخر هفته کجایید؟ با چند بازیکن تیمت بیا و در ازای این کار،  200 میلیون تومان به تیمت کمک می کنم!



http://namehnews.ir/News/Item/5406/6/

واحدهای اندازه‌گیری ترکی

واحدهای اندازه‌گیری ترکی



واحد طول : آرشین= 115 سانتی متر/ یاریم آرشین= 57.5 سانتی متر/ چیرک = 29 سانتی متر / سییه = 14.5 سانتی متر/  پونزا= 7.2 سانتی متر.



واحدهای طول راه: آغاج = 6 کیلو متر/ منزل= 6 آغاج . حد فاصل هرآغاج قهوه خانه‌ای جهت استراحت وجود داشت معمولا یک فرد معمولی روزانه دو آغاج راه می‌رفت یک مسافر تنبل یک آغاج راه می‌رفت و آدم های خیلی تنبل طوری مسافرت می‌کردند که اگر مسافت 10 روز را جمع می‌کردی از 9 آغاج هم کمتر می‌شد. این موضوع برای اینکه میزان تنبلی شخصی را مشخص کنند می‌گویند فلانی خیلی زرنگ است ماشااله " اؤن گونده دوققوز آغاج یول گئدیر )" در 10 روز 9 آغاج راه می ‌رود).



واحدهای پول:  قیران = 100 دینار = بیست شاهی/ ده شاهی = 50 دینار/ چهار شاهی = یک عباسی/ یک منات = 3.5 قیران / یک پنابت = 50 دینار / اؤچ پنابت = 1.5 قیران / قارا پول = سکه کم ارزشتر از برنز و یا روی = پشیز/ «تومان» واحد پولی ۸۰۰ ساله درفرهنگ و ادب و تاریخ ما ترکان نیز همواره به جای عدد ده هزار استفاده شده است. این واحد پولی را بخاطر برابری آن با ۱۰۰۰۰ دینار چنین نامی را نهاده‌اند. «سکه صد دینار» یا‌‌ همان «صنار» را سلطان محمود غزنوی ضرب کرد و بعد‌ها به « محمودی » معروف شد. دینار واحد پول روم و برگرفته ازنام امپراتور روم دیناریوس بوده است. همزمان شاهان سامانی ماوراءالنهر سکه‌های نقره‌ای معروف به «شاهی» را ضرب کردند که ارزش آن نصف محمودی بود. بعداً ۱۰۰۰ دینار را «قران» و ۱۰۰۰۰ دینار را «تومان» گفتند. در اواخر دوره قاجار سکه‌های ۱۰۰۰ و ۲۰۰۰ دیناری ضرب شد که به یک «قران» و «دو قران» یا دوهزار (اصطلاحاً دوزار و دو قرون) معروف شدند.




واحدهای وزن :  درم = 10 مثقال = 15.5 دانگ / سیر 80 گرم = 16 مثقال/ یک مثقال = 24 نخود = 4.68 گرم / باتمان = 5 کیلو ( دربازارتبریز 4.440 کیلو گرم/ درخراسان 3، 3 کیلوگرم ) یک نخود = چهار گندم/ یک کیلو= 1000 گرم / نیم کیلو= 500 گرم / یک پونزا = 250 گرم / هفدرم = 125 گرم / یک چتوه‌ر = 22 مثقال / چئت = 11 مثقال.


منبع:  http://salariyan.blogfa.com/post-1136.aspx

مرگ مادرم را به چشم دیدم/کمربندم پاره شد

مرگ مادرم را به چشم دیدم/کمربندم پاره شد


نصر نیوز: همه چیز در چند ثانیه اتفاق افتاد. اول صدای خش‌خشی آمد و بعد کابین واژگون شد و پدر و مادرم از بالا به زمین پرت شدند.به گزارش نصر نیوز به نقل از شوک ،‌این گفته امیر مهدی عشقی زرگر است،
پسری که از حادثه مرگبار شهربازی پارک  ائل‌گلی تبریز به طرز معجزه‌آسایی جان سالم به در برد. امیرمهدی 14 ساله، دیروز در گفت‌وگو با خبرنگار شوک به شرح حادثه پرداخت و گفت:
حوصله‌ام سر رفته بود، پدرم (اصغر عشقی) پیشنهاد داد به شهربازی برویم و کمی تفریح کنیم. خیلی خوشحال شدم، پدرم، مادرم و من به سمت ائل‌گلی راه افتادیم. وارد پارک که شدیم، اول رفتیم به سمت قایق‌‌ها و سوار این قایق‌‌ها شدیم.
بعد به شهربازی رفتیم و سوار چرخ و فلک شدیم، فقط ما بودیم و هیچ‌کس دیگری در صف چرخ‌فلک حضور نداشت. وقتی سوار شدیم هیچ‌کس به ما نگفت کمربند ببندید، البته من کمربند خودم را بستم، ولی کوتاه بود فکر می‌کنم پدرم هم بست، ولی مادرم نتوانست آن را ببندد. کسی هم نبود که کمکمان کند. من ندیدم مسئول چرخ‌فلک بیاید و کنترل کند، من ندیدم متصدی بیاید و بگوید کمربندتان سالم است یا نه؟ هیچ‌کدام از اینها برایشان مهم نبود!
این نوجوان 14 ساله، در حالی که اشک امانش نمی‌داد، ادامه داد: چرخ ‌فلک حرکت کرد و به هوا رفت، همه چیز در چند ثانیه اتفاق افتاد، اول یک صدای خش‌خش آمد، انگار که پیچ کابین باز شد و بعد کابین به یک میله خورد و برگشت، همه این اتفاقات در 40 ثانیه افتاد و پدر و مادرم از بالا به پائین پرت شدند و من مرگ دلخراش مادرم را دیدم!

امیرمهدی که با یادآوری آن صحنه‌‌ها غم درونش بیشتر می‌شود با صدای گرفته و چشمان اشکبار می‌گوید: من هنگام سقوط توانستم با یک دست از میله‌ای آویزان شوم، کابین که برگشت، کمربند هم پاره شد، یعنی اگر مادرم کمربند هم می‌بست باز هم مانع افتادنشان نمی‌شد.
به فاصله 20 ساعت از این حادثه، مدیر لوناپارک ائل‌گلی تبریز علت حادثه را نبستن کمربند و رهاسازی آن در بیرون کابین و در نتیجه گیرکردن کمربند به کابین پائین‌دستی و واژگون شدن کابین اعلام کرده بود. امیرمهدی عشقی در این رابطه می‌گوید: اصلاً چنین چیزی درست نیست، کمربند آنقدر کوتاه بود که مادرم نتوانست آن را ببندد، کمربند من هم پاره شد.
این نوجوان با انتقاد از امدادگران به شوک گفت: نیرو‌های امدادی خیلی دیر رسیدند. من مدتی طولانی با یک دست از میله آویزان شده بودم تا اینکه امدادگران مرا از بالا به پائین آوردند. شاید اگر چند دقیقه دیگر می‌گذشت من هم به دلیل خستگی دستم به پائین پرتاب می‌شدم.
امیرمهدی عشقی در پایان حرف‌هایش درخواستی هم از مسئولان دارد، او می‌گوید: من عزیز‌ترین آدم‌‌های زندگی‌ام را از دست دادم، تا آخرین لحظه هم پرونده شکایت از مسببین حادثه را پیگیری می‌کنم. من از خون پدر و مادرم نمی‌گذرم و هر کس که سبب این اتفاق است باید مجازات شود.
محمد عادلی، دایی امیر مهدی نیز در پاسخ به صحبت‌‌های حسن‌زاده، مدیر پارک ائل‌گلی تبریز گفت: هر کابین 4 کمربند دارد و 3 تن می‌توانند آنها را ببندند، اولاً در کارشناسی معلوم شد یکی از کمربند‌ها که متعلق به اصغر عشقی (پدر خانواده) بود پاره شده ثانیاً کمربند چهارمی که وجود داشت آویزان شده، سؤال اینجاست، آیا این دستگاه متصدی و مسئول ندارد که وضع کمربند‌ها را کنترل کند؟ آیا نباید اگر کمربندی به بیرون افتاد دستگاه خاموش می‌شد و به مسافران کابین تذکر می‌دادند؟
روز سه‌شنبه وقتی کارشناسان دستگاه را مورد بررسی قرار دادند متوجه شدند این معضل همیشگی این چرخ ‌ فلک بوده چراکه کمربند‌ها و کابین‌‌ها استاندارد نیستند. من فکر می‌کنم صحبت‌‌های حسن‌زاده فقط فرافکنی است.
او در مورد وضع روحی امیرمهدی نیز گفت: حال خوبی ندارد، لحظه پرت شدن مادرش دائم مقابل دیدگانش است، او مرگ مادرش را دیده و به لحاظ روانی بشدت به هم ریخته است.
انتهای پیام/