دردسر صیغه موقت برای جوان 24ساله

دردسر صیغه موقت برای جوان 24ساله

حسادت انگیزه‌یی شد تا زن 34 ساله برای انتقام از همسر صیغه‌یی خود دست به اقدام عجیبی بزند.

این زن وقتی دید پسر 24ساله علاقه‌یی به زندگی با وی ندارد، خودرویش را به آتش کشید و او را تهدید به اسیدپاشی کرد.

به نوشته ملت ما، ماجرای آشنایی این زن و مرد زمانی آغاز شد که اواخر آذرماه سال جاری زن جوانی به نام هانیه در میهمانی یکی از دوستانش شرکت کرد. هانیه در مراسم تولد دوستش دل به یک جوان شیک‌پوش به نام مهران بست و آن شب آنها یک رابطه دوستانه را آغاز کردند.


2 ماه بعد

10‌بهمن‌ماه سال جاری مهران پسر 24 ساله روبروی میز بازپرس دادسرای شهید هاشمی نشست و گفت: من بخاطر تیپ و چهره‌ام علاقه خاصی به هنرپیشگی داشتم و می‌دانستم اگر وارد این حرفه شوم، موفق خواهم شد.

آن شب در میهمانی، هانیه سر صحبت را با من بازکرد و مدعی شد آشنایی دارد که می‌تواند از من یک هنرپیشه معروف بسازد. رویای هنرپیشه شدن کافی بود تا رسیدن به آرزوهایم را در گرو زندگی با هانیه ببینم. هانیه 10سال از من بزرگ‌تر است و 2سال پیش از شوهرش طلاق گرفته بود. وی افزود: بعد از مدتی او را صیغه کردم و بعد از ازدواج موقت متوجه شدم که چه کلاهی سرم رفته است. چون حرف‌های هانیه دروغ بود و برخلاف آنچه تصور می‌کردم او مخالف هنرپیشه‌شدن من بود. در حالی که مدت صیغه ما در حال تمام‌شدن بود من با دختر دیگری آشنا شدم و از زندگی هانیه بیرون رفتم.

بعد از تمام شدن مدت ازدواجمان، هانیه مرتب با من تماس می‌گرفت و می‌گفت باید مهلت صیغه را تمدید کنم. اما من هرچه به او می‌گفتم دیگر حاضر به ادامه زندگی با یک زن فریبکار نیستم، گوشش بدهکار حرف‌هایم نبود تا اینکه چند وقت پیش وقتی از خانه‌ام بیرون آمدم، در کمال ناباوری خودرو مزدا خود را در دود و آتش دیدم. همان لحظه متوجه شدم که این توطئه هانیه است که برای انتقام‌جویی از من خودرو‌یم را به آتش کشیده است. وی در ادامه افزود: آن روز هانیه با من تماس گرفت و مرا تهدید به اسیدپاشی کرد. بعد از این تصمیم گرفتم از این زن توطئه‌گر شکایت کنم. بعد از شکایت پسر جوان، بازپرس پرونده دستور بازداشت زن توطئه‌گر را صادر کرد. این زن 34 ساله وقتی پیش روی بازپرس قرار گرفت پذیرفت خودرو جوان مورد علاقه‌اش را آتش زده است. وی گفت: من عاشق تیپ و ظاهر مهران شدم تا جایی که بدون او نمی‌توانم زندگی کنم!

آن شب در میهمانی وقتی متوجه شدم او به بازیگری علاقه دارد ناچار شدم برای به دست آوردن او دروغ بگویم تا او حاضر شود با من زندگی کند. از طرفی من در زندگی اولم شکست خوردم و بعد از طلاق تنها در آپارتمانم زندگی می‌کنم. با مهران آشنا شدم تا تنهایی‌هایم پرشود.

وی افزود: مهران مرا صیغه کرد و وارد زندگی‌ام شد.

اوایل همه‌چیز خوب بود اما بعد از مدتی متوجه شدم که مهران با دختر جوانی آشنا شده و قصد ازدواج دارد، همچنین مدت صیغه ما نیز به پایان رسید و مهران دیگر تلفن‌های مرا جواب نمی‌داد. آنقدر عاشق او بودم که نمی‌توانستم بدون او زندگی کنم. حسادت همه وجودم را فرا گرفته بود تا جایی که مهران را تهدید به اسیدپاشی کردم تا مهلت صیغه را تمدید کند. اما او باز هم حاضر به زندگی با من نبود به همین خاطر نقشه یک انتقام‌جویی را طراحی کردم. روز حادثه با یک گالن بنزین جلوی خانه مهران رفتم و در فرصتی مناسب خودروی مزدای او را به آتش کشیدم.

همه این انتقام‌جویی بخاطر عشق و علاقه من به او بود و در این بین چیز دیگری نبود. با اعترافات این زن انتقام‌جو، بازپرس پرونده قرار بازداشت موقت وی را صادر کرد و زن توطئه‌گر با صدور قرار قانونی روانه زندان شد.
اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک

اذیت و آزار پنج روزه زن جوان در کاخ خلافکاران



اذیت و آزار پنج روزه زن جوان در کاخ خلافکاران

کشف دفترچه بیمه یک زن جوان از داخل یک خودروی «زانتیا» پای پلیس را به پرونده‌ای پیچیده و پر از جرم‌های گوناگون باز کرد! به گزارش خبرنگار تهران امروز، هشتم اسفند همین امسال، ماموران کلانتری 113 بازار به سه مردی که سوار یک «زانتیا» بودند مشکوک شده و آن را متوقف می‌کنند. با جست‌وجوی خودرو، پلیس از داخل آن یک دفترچه بیمه و یک کیف زنانه پیدا می‌کند.

وقتی ماموران کلانتری از مرکز در مورد زانتیا استعلام می‌کنند معلوم می‌شود که سرقتی است و به این ترتیب سه سرنشین آن به بازداشتگاه منتقل می‌شوند.

پلیس به صاحب اصلی زانتیا خبر پیدا شدن ماشینش را می‌دهد و مرد بعد از اینکه ذوق می‌کند می‌گوید که خودرویش 25 بهمن امسال سرقت شده و او هم همان موقع شکایتی را در دادسرای الهیه مطرح کرده است. به هر حال ماموران پایگاه یک آگاهی تهران موظف می‌شوند تا ته و توی ماجرا را در آورند و آنها هم در اولین قدم، زنی را که صاحب دفترچه بیمه بوده پیدا می‌کنند.

زن 32 ساله که معتاد به شیشه و کراک هم هست، به پلیس می‌گوید که با شوهرش متارکه کرده و در کرج در خانه‌ای اجاره‌ای زندگی می‌کرده است اما چون بیکار بوده و خرج اعتیادش هم بالا بوده است از پس اجاره خانه بر نیامده تا اینکه یک شب صاحبخانه او را از خانه بیرون می‌کند، او هم که چاره‌ای نداشته با موبایلش به «مهرداد» زنگ می‌زند: مهرداد، پسری بود که مدتی بود با او آشنا شده بودم. می‌گفت دانشجوی سال آخر دانشگاهه و به من ابراز علاقه کرد. اون شب هم که صاحبخانه اون‌طوری منو بیرون کرد چاره‌ای نداشتم جز اینکه به «مهرداد» زنگ بزنم و از او کمک بخوام. همین کار را هم کردم و بعد یک ساعت اون با یک پژو 405 که از آژانس کرایه کرده بود سر رسید و منو سوار کرد. در راه فهمیدم که اسم راننده پژو «حسن» است و انگار او و مهرداد با هم آشنا بودند.

یازده و نیم شب بود که جلوی خانه‌ای در گیشا رسیدیم و تو رفتیم. اونجا، خونه بزرگ و وحشتناکی بود و من دلم هری پایین ریخت اما دلگرمی‌ام به مهرداد بود که کنارم قدم می‌زد. پذیرایی را دود سیگار برداشته بود و 8-7 تا مرد دور یک میز نشسته بودند که داشتند در مورد کارهای خلاف و سرقت مسلحانه صحبت می‌کردند. مهرداد مرا به آنها معرفی کرد اما آنها را به من معرفی نکرد. آنها به زور منو تو اون خونه لعنتی نگه داشتند و منو آزار و اذیت کردند. این کار تا 5 روز ادامه داشت که بالاخره مهرداد دلش سوخت و با کمک یکی از همون‌ها منو از خونه فراری داد. من فهمیده بودم که خونه مال یک پیرمرد ثروتمند است اما می‌ترسیدم شکایت کنم چون هم اعتیاد داشتم و هم می‌ترسیدم پای خودم هم گیر باشه ...»

پلیس آگاهی با شنیدن حرف‌های زن جوان، سراغ «حسن» یعنی همان راننده آژانس می‌رود و او را بازجویی می‌کند.«حسن» می‌گوید که دوست مشترک صاحب زانتیا و سارقان آن بوده است: یه روز به صاحب زانتیا گفتم که من می‌دونم ماشینت کجا پارک شده و اون هم 500 هزار تومان شیرینی به من داد که بروم و آن را برایش بیاورم، ماشین دم در همون خونه گیشا بود که پاتوق اون 8-7 نفر شده بود. منم پول را گرفتم و رفتم اما زانتیا را برایش نیاوردم!»

به گزارش خبرنگار تهران امروز، مردان داخل آن خانه جهنمی که سابقه ارتکاب جرایمی چون سرقت و زورگیری نیز دارند دستگیر شده‌اند و پلیس در حال بازجویی از آنها برای روشن شدن نکات مبهم این پرونده است.

شیر دادن به بچه در صحن علنی مجلس!

http://multi-download.com/photos/bacheh-shir.jpg

انگار این خانم خیلی کارشو دوست داره! تا حالا دیدین تو صحن مجلس یه خانم به بچش شیر بده؟


شیر دادن به بچه در صحن علنی مجلس!


شیر دادن به بچه در صحن علنی مجلس!


شیر دادن به بچه در صحن علنی مجلس!


شیر دادن به بچه در صحن علنی مجلس!


شیر دادن به بچه در صحن علنی مجلس!

تصاویر جالب از خوابگاه دانشجویان دختر

Persianv.com At site

Persianv.com At site

Persianv.com At site

Persianv.com At site

Persianv.com At site

Persianv.com At site

Persianv.com At site

Persianv.com At site

Persianv.com At site


Persianv.com At site

تصاویر جالب از خوابگاه دانشجویان دختر تصاویر جالب از خوابگاه دانشجویان دختر تصاویر جالب از خوابگاه دانشجویان دختر تصاویر جالب از خوابگاه دانشجویان دختر تصاویر جالب از خوابگاه دانشجویان دختر تصاویر جالب از خوابگاه دانشجویان دختر تصاویر جالب از خوابگاه دانشجویان دختر تصاویر جالب از خوابگاه دانشجویان دختر تصاویر جالب از خوابگاه دانشجویان دختر تصاویر جالب از خوابگاه دانشجویان دختر تصاویر جالب از خوابگاه دانشجویان دختر تصاویر جالب از خوابگاه دانشجویان دختر تصاویر جالب از خوابگاه دانشجویان دختر تصاویر جالب از خوابگاه دانشجویان دختر تصاویر جالب از خوابگاه دانشجویان دختر تصاویر جالب از خوابگاه دانشجویان دختر تصاویر جالب از خوابگاه دانشجویان دختر تصاویر جالب از خوابگاه دانشجویان دختر تصاویر جالب از خوابگاه دانشجویان دختر تصاویر جالب از خوابگاه دانشجویان دختر

استفاده از دختران برای کنترل سرعت در کانادا!

images1.jpg

گروهی فعال ایمنی ترافیک در کانادا با نصب تصاویری سه بعدی بر روی خیابانهای نزدیک به مدارس قصد دارند با تغییر دادن نگرش راننده ها، رفتار آنها را درباره سرعت رانندگی و احتیاط بیشتر تغییر دهند.

اگر در هنگام رانندگی در خیابانی در نزدیکی یک مدرسه دختربچه ای را ببینید که به دنبال توپ خود جلوی خودروی شما پریده است، چه عکس العملی از خود نشان می دهید؟

یک گروه ایمنی در کانادا امیدوارند راننده با دیدن چنین صحنه ای از سرعت خود بکاهد و دوباره درباره میزان سرعت خودروی خود در محدوده مدارس فکر کند. اما منتقدان معتقددد چنین تصویری می تواند راننده ها را ترسانده و منجر به بروز تصادف شود.

با این حال سالانه 400 مرگ و میر ناشی از تصادف با خودروها در بریتیش کلمبیای کانادا، خطر سرعت در رانندگی را جدی تر از آن خواهد کرد که گروه Preventable از طرح کشیدن تصاویر سه بعدی در خیابانهای مشرف به مدارس برای جلب توجه و کاش سرعت راننده خودروها منصرف کند.

این گروه تصاویر سه بعدی دختر بچه ای را که در حال دویدن به دنبال یک توپ است را با همکاری شرکت ایمنی ترافیک BCAA فراهم آورده است. این تصویر از فاصله 15 متری شکلی سه بعدی به خود می گیرد و این ویژگی تا زمانی که خودرو به فاصله سه متری از تصویر برسد، پابرجا خواهد ماند اما از فاصله سه متر به بعد راننده متوجه نقاشی بودن تصویر خواهد شد.

 

بر اساس گزارش سی ان ان، اکنون گروه Preventable (قابل پیشگیری) به منظور بررسی تاثیر این تصاویر بر روی راننده ها و دیدن عکس العمل آنها، تصاویر را تحت نظر گرفته اند. به گفته سخنگوی این شرکت برای تغییر دادن رفتار انسانها باید نگرش آنها را نسبت به موضوعی تغییر داد و گاه برای تغییر دادن نگرش باید با افراد مقابله کرد.


http://www.konjkav.com/sharivar/kodak.jpg