هنر تندرست ماندن
هیجانات و احساساتی که سرکوب یا پنهان شده باشند به بیماریهایی نظیر ورم معده، زخم معده، کمر درد و درد ستون فقرات منجر میشوند.
سرکوبی
احساسات به مرور زمان حتی میتواند به سرطان هم بیانجامد. در آن زمان است
که ما به سراغ یک محرم میرویم و رازها و خطاهای خود را با او در میان
میگذاریم!
گفتگو، صحبت کردن، کلمات، ... وسیله درمانی قدرتمندی هستند. اگر
نمیخواهید بیمار شوید؛ تصمیمگیری کنید.افراد دو دل و مردد دچار دلهره و
اضطراب هستند. دو دلی و بیتصمیمی باعث میشود که مشکلات و نگرانیها روی
هم انباشته شوند.
اگر نمیخواهید بیمار شوید؛ اعتماد کنید.
کسانی
که به دیگران اعتماد ندارند نمیتوانند ارتباط خوبی با دیگران برقرار کنند
و نمیتوانند رابطه پایدار و عمیقی با دیگران به وجود آورند.
آنها معنی دوستی واقعی را درک نمیکنند. بیاعتمادی باعث کاهش ایمان فرد میگردد
گروهی پرخاشگری را رفتاری می دانند که به دیگران آسیب می رساند یا بالقوه می تواند آسیب برساند. پرخاشگری ممکن است بدنی باشد (زدن، لگد زدن، گاززدن) یا لفظی (فریاد زدن، رنجاندن) یا به صورت تجاوز به حقوق دیگران (چیزی را به زور گرفتن)باشد. نقطه قوت این تعریف عینی بودن آن است به رفتار قابل مشاهده اطلاق می شود. نقطه ضعف آن این است که شامل بسیاری از رفتارهایی است که ممکن است به طور معمول پرخاشگری تلقی نشود.
پرخاشگری وسیله ای رفتاری است در جهت رسیدن به هدفی؛ پرخاشگری خصمانه رفتاری است در جهت آسیب رساندن به دیگران، بیشتر پرخاشگری های بین کودکان کوچک از نوع «وسیله ای» است. این نوع پرخاشگری به خاطر متعلقات است. کودکان از یکدیگر اسباب بازی می قاپند، یکدیگر را هل می دهند تا به اسباب بازی که می خواهند بازی کنند دست یابند. به ندرت اتفاق می افتد که کودکان بخواهند به کسی آسیب برسانند یا از روی عصبانیت دست به پرخاشگری بزنند.
پرخاشگری را باید از جرات ورزی متمایز دانست. جرات ورزی، دفاع از حقوق یا متعلقات (مانند ممانعت کودک از این که کسی به اسباب بازیش دست بزند) یا بیان امیال و آرزوها را بر می گیرد. مردم معمولاً شخص با جرات را پرخاشگر می دانند، در صورتی که کسی که از حق خود دفاع می کند با جرات است نه پرخاشگر.
تغییرات رشدی
کودکان در ۱۲ ماهگی وقتی با هم هستند شروع به ابراز رفتار پرخاشگرانه وسیله ای می کنند یعنی رفتار پرخاشگرانه آنان غالباً به خاطر اسباب بازی و متعلقات دیگر است و در ارتباط با همسالان ابراز می شود. کودکان گاهی اوقات به والدین و کودکان بزرگتر حمله ور می شوند، ولی این گونه پرخاشگری در مقایسه با پرخاشگری با همسالان، نسبتاً نادر است. کودکان همچنان که به سال های پیش از مدرسه و مدرسه نزدیک می شوند، کمتر دست به اعمال پرخاشگرانه می زنند و در نوع پرخاشگری آنان هم تغییراتی ایجاد می شود. یعنی وقتی که پرخاشگری ابراز می شود غالباً خصمانه است و کمتر «وسیله ای» است. به این معنا که کودکان برای به دست آوردن هدف های وسیله ای کمتر مستقیماً از حربه های جسمانی استفاده می کنند؛ ولی وقتی که به کسی حمله لفظی یا بدنی می کنند بیشتر امکان دارد که با قصدی خصمانه این کار را کرده باشند. پرخاشگری لفظی، دست کم در سال های قبل از مدرسه افزایش می یابد.
ثبات پرخاشگری
هرچند که سطح پرخاشگری کودکان از موقعیتی به موقعیت دیگر فرق می کند ولی کودکان از لحاظ تداوم رفتار پرخاشگرانه در طول زمان با هم فرق دارند. کودکانی که در سال های اولیه به شدت پرخاشگرند به احتمال زیاد در جوانی و بزرگسالی هم پرخاشگر خواهند بود و کودکانی که پرخاشگر نیستند به احتمال زیاد در بزرگسالی هم پرخاشگر نخواهند بود.
بعضی از مطالعات نشان می دهد که ثبات پرخاشگری دخترها در طول زمان کمتر از پسرهاست و چند تحقیق دیگر نشان داده است که دخترها و پسرها از این لحاظ تفاوتی ندارند. البته کودکان به هنگامی که با وقایع تنش زا مثل جدایی پدر و مادر یا به دنیا آمدن کودکی جدید رو به رو می شوند بیشتر پرخاشگر می شوند، ولی پرخاشگری شدید که بیش از چند ماه به طول انجامد غالباً حاکی از تداوم داشتن این الگوی رفتار است. پرخاشگری در حد معمول کمتر جای نگرانی دارد. به خصوص در سال های پیش از مدرسه شاید این اندازه پرخاشگری صرفاً نشان دهنده این باشد که کودک می خواهد انواع مختلف کنش متقابل اجتماعی را داشته باشد.
ادراک مقاصد دیگران و رفتار پرخاشگرانه
کودکان در مورد پرخاشگری دیگران برحسب این که آن را عمدی یا تصادفی بدانند قضاوت های متفاوتی می کنند. تحقیقی که پسرهای بسیار پرخاشگر را با پسرهای غیر پرخاشگر مقایسه می کند نشان می دهد که پسرهای پرخاشگر احتمالاً از مقاصد دیگران، درکی متفاوت از پسرهای غیر پرخاشگر دارند. براساس درجه بندی معلمان و همسالان تعدادی از پسرها در کلاس ها به عنوان بسیار پرخاشگر یا غیر پرخاشگر طبقه بندی شدند. سپس این عده در موقعیتی آزمایشی مشاهده شدند که به آنان برای جور کردن قطعات پازل جایزه ای تعلق می گرفت. قرار بر این شد که وقتی که قسمتی از پازل کامل شد پسر بچه دیگری ( که همدست آزمایشگر) بود آن را به هم بزند. در حالت اول، پسر بچه آن را عمداً به هم زد؛ در حالت دوم، طوری به هم زد که تصادفی جلوه کند و در حالت سوم انگیزه های پسر بچه مبهم بود. کودکان مورد آزمایش این امکان را داشتند که با خراب کردن پازل این کودک «تلافی» کنند. کودکان پرخاشگر و غیر پرخاشگر وقتی که احساس کردند که این کودک عمداً خرابکاری کرده تلافی کردند و وقتی که دیدند عملش غیرعمدی بوده تلافی نکردند، ولی واکنش آنان به انگیزه های مبهم این کودک بدین ترتیب بود که پسر بچه های پرخاشگر تلافی کردند و طوری واکنش نشان دادند که گویی این کودک عمداً این کار را کرده است. کودکان غیر پرخاشگر تلافی نکردند و طوری عمل کردند که گویی اعمال او غیرعمدی بوده است.
تفاوت های جنسیتی
پسرها پرخاشگرتر از دخترها هستند. این تفاوت در غالب فرهنگ ها و تقریباً در همه سنین و نیز در غالب حیوانات دیده می شود. پسرهابیش از دخترها پرخاشگری بدنی و لفظی دارند. از سال دوم زندگی این تفاوت ها آشکار می شود. براساس مطالعات مشاهده ای در مورد کودکان نوپای بین سنین ۱ تا ۲ سال تفاوت های جنسیتی از لحاظ تعداد پرخاشگری بعد از ۱۸ ماهگی ظاهر می شود و قبل از آن اثری از آن نیست. پسرها به خصوص وقتی که به آنان حمله می شود یا کسی مزاحم کارهایشان می شود تلافی می کنند. در یک مطالعه مشاهده ای در مورد کودکان پیش از مدرسه پسرها فقط اندکی بیش از دخترها مورد حمله قرار گرفتند، ولی دو برابر دخترها تلافی کردند. شاید این که پسربچه بالقوه پرخاشگر است یا می تواند آن را بیاموزد علتی فیزیولوژیک داشته باشد. برای مثال پسران ۱ تا ۳ ساله در کلاس های پیش از دبستان از طرف بزرگسالان و همسالان بیش از دخترها به خاطر پرخاشگری مورد توجه قرار گرفتند. این توجه گاهی مثبت بود ( لبخند زدن، ملحق شدن به بازی کودکان) و گاهی تا حدودی منفی ( متوقف کردن کودک یا سر کودک را با چیزی گرم کردن). توجه نشان دادن به رفتار کودک، به هر نحوی که باشد، بیش از بی توجهی به آن باعث تشویق رفتار می شود.
الگوی خانواده و پرخاشگری
والدین کودکان به شدت پرخاشگر غالباً به هنگام اعمال قواعد و معیارها خشونت دارند و پرخاشگرند. یکی از پیچیده ترین و جامع ترین روش هایی که برای درک پرخاشگری در خانواده به کار رفته تحقیق «جرالد پاترسون» و همکارانش در مرکز یادگیری اجتماعی «شهر اورگون» بوده است. آنان برای مطالعه الگوهای کنش متقابل خانوادگی در خانه و مدرسه و ارتباط آن با مشکلات رفتاری کودکان مشاهدات مستقیمی انجام داده اند. افراد مورد مطالعه از خانواده هایی بودند که به دلیل مشکلات رفتاری مثل پرخاشگری، دزدی و سایر رفتارهای ضداجتماعی فرزند یا فرزندانشان به درمانگاه رجوع کرده بودند.
وقتی که واکنش خشونت آمیزی بروز می کند سایر اعضای خانواده کاری می کنند که باعث دامن زدن به رفتار پرخاشگرانه می شوند. برای مثال، برادری بر سر خواهرش فریاد می زند، خواهر بر سر او فریاد می زند و ناسزایی به او می گوید. در این موقع برادرش او را کتک می زند و این ماجرا ادامه می یابد. تمام این ها نشان می دهد که والدین می توانند در پاداش دادن و تنبیه کردن فرزندانشان رفتار با ثباتی داشته باشند و با استفاده از راه های مؤثر بدون این که با تنبیه شدید همراه باشد پرخاشگری کودکان را کنترل کنند و بازآموزی کودکان در دورانی نسبتاً کوتاه میسراست.
در آخر باید گفت تلویزیون نیز منبع دیگری است که کودکان به خصوص پسرها از طریق آن رفتار پرخاشگرانه را می آموزند.به طور مثال: خشونت از ارزش های آمریکایی تلقی می شود، پرخاشگری به عنوان یکی از وسایل رسیدن به هدف تشویق می شود. در برنامه های تلویزیونی که یکی از وسایل انتقال چنین ارزش های اجتماعی به کودکان است، به طور متوسط در هر ساعت پنج یا شش بار خشونت بدنی نمایش داده می شود، رفتار پرخاشگرانه شخصیت های تلویزیونی غالباً تقویت می شود: قهرمان این برنامه ها به همان اندازه پرخاشگرند که ضد قهرمان ها. در مطالعه ای کودکان چهار ساله به هنگام بازی آزاد در مهدکودک به مدت سه هفته مورد مشاهده قرار گرفتند و از لحاظ رفتار پرخاشگرانه به دو گروه بالای متوسط و زیر متوسط طبقه بندی شدند. سپس در طول چهار هفته بعد، کودکان به گروه هایی تقسیم شدند که در مهدکودک به مدت تقریباً نیم ساعت برنامه پرخاشگرانه مثل «بت من» و «سوپرمن» یا فیلم های معمولی و یا برنامه های جامعه پسند می دیدند. کودکانی که از اول از لحاظ پرخاشگری در حد بالای متوسط بودند در مدت بازی آزاد و بعد از دیدن برنامه پرخاشگرانه، از خود پرخاشگری بیشتری نشان دادند تا کودکان مشابهی که برنامه های معمولی را دیده بودند. دو گروه از کودکانی که از لحاظ پرخاشگری زیر متوسط بودند و هر کدام یکی از این برنامه ها را دیده بودند واکنششان با هم فرقی نداشت. این الگوهای رفتاری تا دو هفته بعد از پایان گرفتن تماشای این برنامه ها هم چنان ادامه داشت. کودکانی که مستعد پرخاشگری هستند با دیدن خشونت از تلویزیون پرخاشگرتر می شوند.
نحوه کنترل عصبانیت در کودکان
خواه چهار ساله یا چهل ساله، همه ما بارها عصبانی شده ایم. اما فردی که در طول زندگی نیاموزد چگونه بر خشم خود مسلط شود، روابط را خدشه دار و دوستان و اطرافیان را آزرده خاطر می سازد.
خصیصه های ذاتی
مواقعی که فرد عصبانی می شود، میزان عصبانیت او را غالباً شخصیت او معین می کند. حالات فوق العاده حساس، سرکش، بی دقت، پرتحرک یا پرخاشگر بودن می تواند بخش رشد یافته ای از یک شخصیت سالم و یا در نهایت یک مبارزه جو باشد. نکته مهم این است که با پی بردن به ضعف رفتاری فرزندتان می توانید پرخاشگری ها را به نقاط قوت تبدیل کنید. وقتی که کودک عصبی در مورد چیزهایی عصبانی می شود که دوست صبور او اصلاً به آن موارد توجهی ندارد، در این صورت شما نیاز به زمان بیشتری دارید تا جایگزین هایی را به جای عصبانیت به او بیاموزید.
مراحل رشد
زمانی که کودک در مرحله رشد فیزیکی یا اجتماعی قرار دارد زمینه بیشتری برای پرخاشگری و عصبانیت در او ایجاد می شود. مراحل مختلف رشد، عوامل خشم متفاوتی دارند.
جنسیت
به طور کلی، پسرها خشم خود را راحت تر از دخترها ابراز می کنند و شاید یک توجیه فرهنگی برای آن وجود داشته باشد. به احتمال زیاد والدین و مربیان از پسرها فوران خشم را انتظار دارند و از آن چشم پوشی می کنند در صورتی که گریه رنجورانه یک دختر عصبانی مورد قبول آنهاست. اما کودکان در هر دو جنس نیاز به یادگیری کنترل خشم دارند.
زندگی خانوادگی
به طور کلی ناراحتی یک کودک به دلیل جدایی والدین، بیماری، مرگ، تولد خواهر یا برادر، تغییر منزل و یا دیگر اتفاق های مهم زندگی، اغلب در او پنهان می ماند و با بروز عصبانیت و پرخاشگری به کودک آسیب می رساند. زیرا او احساس می کند مورد آزار و اذیت واقع شده و سعی می کند این احساس را منتقل کند. اگر کودک لطیفه ای برای مهار کردن موقعیت حاد روحی بگوید و یا کوله پشتی برادرش را پرت کند، به هر حال این رفتارها به میزان زیادی به الگوی رفتاری خانواده اش بستگی دارد. مخصوصاً این رفتارها در خانواده هایی شایع است که خشم، داد و فریاد و پرخاشگری در آنها مشاهده می شود. در بیشتر خانواده هایی که در مقابل احساسات، اتفاقات و هیجانات ناآرام و سرکوب گر هستند، الگوی دیگری وجود دارد. الگوی کودکان رفتارهایی است که آنها در اطرافشان می بینند.
با کودکان پرخاشگر چگونه رفتار کنیم
امروزه بسیاری از خانوادهها از خشونت و پرخاشگری فرزندان خود شکایت دارند. آنها تمایل دارند که علت این رفتارها را بدانند و راههای پیشگیری و اصلاح رفتار را در این زمینه به کار گیرند. در این نوشتار به تعریف رفتار پرخاشگرانه پرداخته می شود، انواع آن بیان می گردد و راههای مناسب مقابله با پرخاشگری مورد بررسی قرار می گیرد.
انواع پرخاشگری
پرخاشگری یک نوع رفتاری است که از خشم و عصبانیت نشأت می گیرد. این رفتار را می توان به دو گروه تقسیم بندی کرد:
پرخاشگری خصمانه:
رفتاری است که به منظور صدمه و آزار رساندن به دیگری یا دیگران ابراز می شود و هدف در آن صرفاً آزار رساندن است. مثلاً کودکی کودک دیگر را می زند و یا در مدارس دیده می شود که زنگهای تفریح، کودکان در حیاط مدرسه بعضاً به کتک کاری می پردازند.
پرخاشگری وسیله ای:
رفتاری است که فرد به وسیله آن خواستار به دست آوردن هدفی دیگر است و ابداً قصد حمله به دیگران یا اذیت کردن آنها را ندارد. البته در این میان ممکن است لطمه ای نیز به کسی وارد شود. مثلاً کودکی بزهکار کیف خانمی را می رباید تا به این وسیله مورد تشویق و تأیید گروه همسالان قرار گیرد. ممکن است پرخاشگری جنبه انتقام گیری نیز داشته باشد. یعنی کودکی که مورد اذیت و آزار قرار گرفته و نتوانسته خشم خود را ابراز کند، اکنون با پرخاشگری به کاهش اضطراب خود می پردازد. در این جا پرخاشگری وسیله ای است که کودک با توسل به آن می خواهد به هدف خود یعنی کاهش اضطراب دست یابد.
جهت پرخاشگری ممکن است به یکی از این دو صورت باشد:
الف) پرخاشگری درونی
ب) پرخاشگری بیرونی
چنانچه جهت پرخاشگری به طرف درون باشد، کودک خشم را به درون خود می افکند و دچار خشم فرو خورده می شود. پیامد چنین عملی می تواند افسردگی نیز باشد. کودکان افسرده در واقع از دست خودشان عصبانی هستند. خشم درونی عصبانیت و نارضایتی از خود را به وجود می آورد.
خشم بیرونی؛ کودک ممکن است خشم خود را به صورت رفتارهایی از قبیل فریاد کشیدن، پا به زمین کوبیدن یا پرتاب کردن اشیا بروز دهد.
ده فایده لبخند زدن
لبخند جذابتان می کند: همهما به سمت افرادی که لبخند می زنند کشیده می شویم. لبخند یک کشش و جذبهفوری ایجاد می کند. دوست داریم نسبت به آنها شناخت پیدا کنیم.
لبخند حال و هوایتان را تغییر می دهد: دفعه بعدی که احساس بی حوصلگی و ناراحتی کردید، لبخند بزنید. لبخند به بدن حقه می زند.
لبخند مسری است:لبخند زدن برایتان شادی می آورد. با لبخند زدن فضای محیط را هم شادتر می کنید و اطرافیان را مانند آهن ربا به سمت خود می کشید.
لبخند زدن استرس را از بین می برد: وقتی استرس دارید، لبخند بزنید. با اینکار استرستان کمتر می شود و می توانید برای بهبود اوضاع وارد عمل شوید.
لبخند زدن سیستم ایمنی بدن را تقویت می کند: بهاین دلیل عملکرد ایمنی بدن تقویت می شود که شما احساس آرامش بیشتری دارید.با لبخند زدن از ابتلا به آنفولانزا و سرماخوردگی جلوگیری کنید.
لبخند زدن فشارخونتان را پایین می آورد: وقتی لبخند می زنید، فشارخونتان به طرز قابل توجهی پایین می آید. لبخند بزنید و خودتان امتحان کنید.
لبخند زدن اندورفین، سروتونین و مسکن های طبیعی بدن را آزاد می کند: تحقیقاتنشان داده است که لبخند زدن با تولید این سه ماده در بدن باعث بهبود روحیهمی شود. می توان گفت لبخند زدن یک داروی مسکن طبیعی است.
لبخند زدن چهره تان را جوانتر نشان می دهد: عضلاتیکه برای لبخند زدن استفاده می شوند صورت را بالا می کشند. پس نیازی بهکشیدن پوست صورتتان ندارید، سعی کنید همیشه لبخند بزنید.
لبخند زدن باعث می شود موفق به نظر برسید: به نظر می رسد که افرادی که لبخند می زنند اعتماد به نفس بالاتری دارند و در کارشان بیشتر پیشرفت می کنند.
لبخند زدن کمک می کند مثبت اندیش باشید: لبخندبزنید. حالا سعی کنید بدون از بین رفتن آن لبخند به یک مسئله منفی فکرکنید. خیلی سخت است. وقتی لبخند می زنیم بدن ما به بقیه بدن پیغام میفرستد که "زندگی خوب پیش می رود". پس با لبخند زدن از افسردگی، استرس ونگرانی دور بمانیددادنا: یک روان شناس گفت: برخی تحقیقات گویای این واقعیت است که فرستنده های تلوزیون آمار جرائم را به طور محسوسی بیشتر کرده است.
عزیز
احدی ـ مدرس دانشکده خبر اردبیل ـ در گفت وگو با ایسنا با اشاره به تاثیر
تلویزیون بر کودکان، تصریح کرد: کودکان در خردسالی بیشتر تحت تاثیر
آموخته های رسانه ها از جمله تلویزیون قرار گرفته اند و کودکان و به دلیل
کمی سن در برخی مواقع نمی توانند جدول خیال را با قوانین خیال واقعیت لازم
تشخیص دهند و به همین دلیل هنگام تماشای تلویزیون پرخاشگری را از دیگر
رفتارها بیشتر یاد می گیرند.
احدی ادامه داد: امروزه اکثرا برنامه
های تلویزیون با خشونت و پرخاشگری همراه است و اغلب داستان های فیلم ها و
حتی انیمیشن ها و کارتون ها با رفتارهای خشونت آمیز و وحشتناک و مسائلی
همچون مناقشه قدرت و همبستگی بشری را مطرح می سازند.
وی تصریح کرد:
رسانه ها بخصوص تلویزیون، وحشت و خشونت را ساده گوی کرده و آنها را به
عنوان بخشی از آداب و رسوم روزمره زندگی بسیاری از خانواده ها قرار می
دهند، خشونت های جسمانی شامل ضربه زدن، چنگ زدن، لگد زدن، جنگ تن به تن،
شلاق زدن و حتی خشونت کلامی شامل تهدید کردن، متلک گفتن، ناسزاگویی و تحقیر
جز رفتارهای لاینفک برنامه های رسانه یی شده است.
این مدرس
دانشکده خبر اردبیل مدعی شد: برخی تحقیقات گویای این واقعیت است که
فرستنده های تلوزیون آمار جرایم را به طورمحسوسی بیشتر کرده است؛
درکشورهای غربی بخصوص آمریکا تحقیق نشان داده که سه شبکه تلویزیونی دراین
کشور دربرنامه های خود درهرهفته 92 مورد حمله به اسلحه گرم،113صحنه تجاوز
به عنف، 9فقره خفه کردن، 128فقره نزاع با مشت ولگد، 179مورد تخلف از قانون
را نشان داده است.
وی ادامه داد: ازسوی دیگر هر کودک تا رسیدن به
14سالگی جمعه 13هزار مورد قتل وتجاوزات مشاهده کرده است. نگرانی از خشونت
در برنامه های تلویزیونی به طور مشخصی با زمینه رشد اخلاقی کودک مرتبط
است، متاسفانه رسانه ها در بسیاری از مواقع بر پدرها، مادرها، معلم،
مدرسه، کتاب و دفتر تربیت کودکان پیشی گرفته است و در حقیقت می توان جامعه
ما را تلویزیون سالار نامید.
احدی افزود: آمار نشان می دهد که
استفاده کودکان از تلویزیون درسال های اخیر افزایش چشمگیری داشته است، طبق
این آمار در سه سالگی ازسه کودک یک نفر، در پنج سالگی از پنج کودک چهار
کودک و در کلاس اول از هر 10کودک 9 نفر به تلویزیون تماشا می کنند.
وی
اظهار کرد: در سال های اول تحصیل زمان متوسطی که یک کودک صرف تماشای
تلویزیون می کند، دو ساعت در روز است واز این سال ها به بعد تعداد فوق در
کلاس های راهنمایی به اوج سه تا چهار ساعت می رسد.
این روان شناس
درپایان تصریح کرد: راه پیشگیری از این خشونت ها و تاثیرات منفی رسانه ها
در کودک این است که دوران اولیه زندگی، تلوزیون را جانشین مادر نکنیم
وبیشتر سعی کنیم که کودکان احساس کنند در خانواده مورد علاقه هستند و به
وجودشان احتیاج است و تا آنجا که ممکن است آنان را با دوستان و فعالیت های
دیگر سرگرم کنیم.
وقتی بچه ها دنیای بیرون از خود را کشف میکنند، نسبت به اعضای خصوصی بدن خود و جنس مخالف به طور طبیعی کنجکاو میشوند.
بچه
ها در بازیهای عادی خود، از فرصت استفاده میکنند و از نظر جسمی به بچه
های جنس موافق یا مخالف خود نزدیک میشوند تا شکل بدن آن ها را کشف کنند.
بچه ها از سر کنجکاوی بازیهای جنسی میکنند و این امر طبیعی است. این جور
رفتارها با قصد و غرض جنسی صورت نمیگیرد و یا به روابط جنسی منجر نمیشود.
نمونههایی از این کنجکاوی جنسی شامل:
دست زدن به آلت تناسلی
دکتر بازی
لخت شدن
خود ارضایی
بچه نوپایتان هنگام حمامکردن به آلت تناسلی خود دست میزند.
اگر فرزندتان این کار را کرد از فرصت استفاده کنید و نام اندامهای مختلف بدن را با او مرور کنید.
ü
از همان ابتدا از نام های صحیح استفاده کنید. از اندامهای غیرجنسی شروع
کنید و اندامهای جنسی را به طور پراکنده لابه لای آن ها نام ببرید.
به
فرزندتان بگویید که بدن هر کسی خصوصی است و کسی اجازه ندارد به قسمتهای
خصوصی بدن او دست بزند و خودشان هم نبایدآن را به کسی نشان بدهند (استثنا
هم وجود دارد مثلا هنگام حمام کردن با پدر یا مادر و یا معاینه توسط پزشک)
دکتر بازی در بچه ها
معمولترین بازیهای از این نوع کنجکاویهای جنسی، دکتر بازی بچه ها است. در این صورت چه کار باید بکنیم؟
بچه ها حق ندارند در اتاق را قفل کنند.
هر از چند گاهی به یهانههای مختلف به آن ها سر بزنید.
اگر در اتاق بسته است، قبل از وارد شدن به اتاق در بزنید و کمی صبر کنید.
اگر صحنه ای دیدید، هول نشوید.
این جور مواقع دعوا و سرزنش بسیار شدید اصلاً راه حل مناسبی نیست.
فورا
نزد بچهها بروید و بگویید خب حالا بیا به دست دوستت آمپول بزنیم و یا
دندانهایش را معاینه کنیم تا حواس بچهها پرت شده و ماجرا فیصله پیدا کند.
بعد سر فرصت با فرزندتان صحبت کنید. به او بگویید: ” میدانید او
نقش دکتر را بازی کرده و میخواسته به دوستش آمپول بزند اما او دیگر بزرگ
شده است. باید بداند این نواحی خصوصی محسوب میشود و باید از دید سایر
افراد پوشیده بماند.
لختشدن
پسر 5 ساله شما با همبازی خود
در خانه مشغول بازی است و شما متوجه میشوید که بیش از حد ساکت هستند، شما
داخل اتاق میشوید تا ببینید چه میکنند، میبینید از کمر به پایین برهنه
شدهاند.
برخورد شما چیست؟
هرگز سر بچه ها داد نکشید و آنها را سرزنش نکنید، بلکه برای بچه ها در خانه حد و مرز تعیین کنید.
مثلا
بگویید هر دو شما لباسهایتان را بپوشید. بدن شما خصوصی است و نباید در
خانه کس دیگری لباست را در بیاوری. بیایید برای شما یک سرگرمی دیگر پیدا
کنم.
اگر دیدید که فرزندتان باز هم به کنجکاویهای جنسی خود ادامه
میدهند، شاید نشانه این باشد که کنجکاویشان هنوز ارضا نشده است. بنشینید و
اطلاعات اساسی را با فرزند خود مرور کنید. با او دربارهی شکل بدن صحبت
کنید و یکی یکی اعضای مختلف بدن را نام ببرید.
خودارضایی
خود ارضایی یعنی لذتبردن از دست زدن، بازیکردن و مالیدن اندامهای جنسی خود.
وقتی
طفل بدن خود را کشف میکند، ممکن است همانگونه که گوش یا آرنج خود را لمس
میکند، با اندام تناسلی خود هم ور برود. اما با تکرار این کار بچه متوجه
لذتی میشود که از دستزدن به خود، برای او حاصل میشود.
بسیاری از بچههای 3 ساله که همزمان باکشف دنیای اطراف، خود را نیز کشف میکنند، آشکارا به اندام تناسلی خود دست میزنند.
اگر
فرزند خود را در حال دست زدن به اندام تناسلی خودش دیدید، او را سرزنش
نکنید، بلکه راهنمایی کنید، به بچههای کوچک خود توضیح بدهید که درست نیست
در حضور دیگران به اندام تناسلی خود دست بزنند.
بچه ها از چه زمانی باید به تنهایی به حمام یا توالت بروند؟
•
بچه ها ممکن است از دیدن بدن برهنه جنس مخالف یا همجنس خود به هیجان
بیایند یا سردرگم شوند. این خاطرات در دوران نوجوانی میتواند به سراغ
فرزندتان بیاید.
• اگر با کودک جنس مخالفتان حمام میکنید و او آن
قدر به بدن برهنه شما خیره میشود که احساس ناراحتی میکنید، وقت آن رسیده
که هر دو حدود خود را حفظ کنید و بهتر است، بدن خود را بپوشانید.
• پوشاندن بدن نشانه احترامی است که برای بدن خود قائلیم .
•
معمولا بچههای 7-8 ساله دیگر تمایل ندارند با پدر یا مادر خود به حمام
بروند و دوست ندارند کسی بدن برهنه آنها را ببیند. به خواسته بچهها در
این سن احترام بگذارید و حد و مرز آنها را در حمام رعایت کنید.
مراقبتهای جانبی
از سنی که کودک فرق مرد و زن را متوجه میشود، بهتر است پسران با پدرشان و دخترها با مادرشان به حمام بروند.
والدین باید مراقب روابط زناشویی خود باشند. بچه ها ممکن است به طور ناخواسته، شاهد این روابط در والدینشان شوند.
کنترل صحنههای تلویزیون ، ماهواره، فیلمها یا کلیپهای محرک قویا توصیه میشود.
لازم است، بر روی استفاده از اینترنت یا کامپیوتر نظارت داشته باشید. به این منظور :
کامپیوتر نباید در اتاق شخصی باشد.
– حتماً کامپیوتر را در محیط عمومی خانه قرار دهید.
– صفحه مانیتورکامپیوتر به سمت بیرون باشد تا از همه جا قابل رویت باشد.
آموزش ارزشها و عقاید
بسیاری از والدین میخواهند که فرزندشان دارای صفاتی چون: صداقت، شجاعت، اعتماد به نفس، نظم، احترام، مهربانی و عدالت باشند.
بچههای پیش دبستانی، رفتار خوب و بد را از رفتار دیگران و از تشویقی که هنگام خوشرفتاری دریافت میکنند، میآموزند.
درک هر فرد از خوبی و بدی، به مرور زمان و با تأثیر گرفتن از خانواده، دوستان، جامعه، مذهب و وسایل ارتباط جمعی، شکل میگیرد.
هر
گاه فرزندتان در زندگی روزمره رفتاری ارزشمند از خود نشان داد، به او
پاداش بدهید، آنها با این کار شما سرشار از افتخار میشوند و این رفتار
مورد تحسین را تکرار میکنند. با تکرار شدن رفتار کودک و تحسین شما، رفتار
معمولاً به صورت خودجوش در میآید و با وجود کودک عجین میشود.
بهترین سن انتقال ارزشهای خانوادگی چه زمانی است؟
والدین در سن 11 -9 سالگی فرزندانشان میتوانند فرصت را مغتنم شمرده و با فرزندشان دربارهی اخلاقیات صحبت کنند. چون:
در این سن کودکان با والدین خود رابطه نزدیکتری دارند.
بیشتر از سنین نوجوانی به والدینشان احترام میگذارند.
حرف شنوی بیشتری دارند.
همچنین میتوانند مفاهیم گستردهتری را درک کنند.
مهارت تصمیمگیری
کودکان باید مهارتهای تصمیمگیری را از سنین پایین و در موقیتهای روزمره تمرین کنند.
میتوانید
به بچههای پیش دبستانی خود اجازه بدهید برای پوشیدن لباس، بازی یا
دعوتکردن یک مهمانی کوچک خود، حداقل از میان دو گزینه دست به انتخاب
بزنند، تا توانایی اساسی تصمیمگیری در کودک پرورش یابد.
هر چه موقعیتهای تصمیمگیری برای او بیشتر باشد، بیشتر به مشکلات مربوط به انتخابکردن پی میبرد.
با
این روشها بچهها در نهایت نسبت به توانایی خود برای اخذ تصمیم درست،
اعتماد به نفس پیدا میکنند و میتوانند در تمام زمینهها از جمله
زمینههایی که به جنسیت آنها مربوط میشود درست تصمیم بگیرند.
بچهها
باید همزمان بیاموزند که هر تصمیمی پیامدهای خاص خود را دارد. اگر اجازه
بدهیم که با پیامد تصمیمهای خود رو به رو شوند تجربیات خوبی کسب میکنند.