منتظر پایان فصل هستم؛



منتظر پایان فصل هستم؛
کرار: تنها در صورتی از تراکتور جدا می شوم که تراکتور مرا نخواهد


جاسم کرار گفت: به استقلال و پرسپولیس فکر نمی کنم زیرا منتظر پایان فصل هستم و بعد از آن در مورد تیم فصل آینده تصمیم می گیرم.

هافبک عراقی تیم تراکتورسازی افزود: تنها در صورتی از تراکتور جدا می شوم که تراکتور مرا نخواهد؛ درغیر این صورت منتظر می مانم تا پیشنهادی ارائه شود، پس از آن تصمیم می گیرم.

وی در مورد احتمال انتقال به تیم های عربی ادامه داد: به پیشنهاد عرب ها، پاسخ مثبت می دهم زیرا آنها هم مثل من عرب زبان هستند.

منبع : http://www.azarbaijansport.com/index...8A%D8%AF%D9%87

پر طرفدارترین تیم ایران



سایت متحد هواداران - این نوشته سعی بر نکات ریز از یاد رفته و تحلیل کوتاه از حضور تراکتور و یا همان تراختور که تنها با یک حرف "خ" که به جای حرف"ک" به کار می رود( که تنها یک حرف نیست و درون خود پراز سخنان ناگفته است)و آنهایی که می گویند که چرا طرفداران تراکتور آن را تراختور صدا می زنند و خود را به ندانستن و نفهمیدن میزنند، باید عرض کنم که تراختور با همان حرف"خ" معنای خود را پیدا می کند و آنها عشق به آذربایجان و زادگاه خود را فقط با یک حرف نشان می دهند.


حضور تراختور بعد از چندین سال دوری از میادین اصلی فوتبال کشور هواداران خود را که در سایر تیم ها من جمله “ پرسپولیس” پراکنده کرده بود با ورود به لیگ برتر جمع کرد. حضور بازیکنان مطرح و معروف تبریزی و اردبیلی و سایر شهر های آذربایجان در تیم های پایتخت و سایر تیم های کشور و عدم حضور تیم آذربایجانی در لیگ برتر هواداران اصلی تیم تراختور را پراکنده کرده بود . و خیالاتی شدن بعضی ها و ندانستن برخی دیگر و تبلیغات فراوان صداو سیما و مجریان تلویزیون از دو تیم سرخآبی تهرانی و موج عظیم و پر رو بال دادن روزنامه ها و مجلات به این دو تیم - که متاسفانه همچنان ادامه دارد - سایر تیم های پرطرفدار کشور را تحت شعاع خود قرار داده بود و وضعیت تیم های پر طرفدار شهرستانی از جمله ، عدم حضور صنعت نفت آبادان، ضعف مدیریت ابومسلم مشهد، حضور سینوسی تیم های بوشهری در لیگ برتر و همچنین تیم های شمالی کشور ، تشویق تیم های سرخ آبی در شهرهای مختلف کشور در زمانی که تیم شهرشان بی تماشاگر مانده بود، هم به ادعای چندین ساله این دو تیم صحه می گذاشت. اما سال 2009 سالی بود که به نظر بیشتر کارشناسان بی طرف فوتبالی برترین اتفاق فوتبالی سال جهان حضور تراختور با ظهور طرفداران آن بود.



پدیده ای که به تدریج و بعد از گذشت قریب به 3 سال و بعد از دو حضور متوالی در باشگاه های برتر کشور هواداران خود را از سایر تیم ها باز پس گرفت و بدین ترتیب بت پوشالی دو تیم پایتخت فرو ریخت که مثال بارز آن در هفته سی یکم لیگ برتر در جایی که استقلال به ظاهر میزبان نفت آبادان بود ولی در واقع مهمان طرفداران آبادانی بود. که کاپیتان آنها در جایی با ابراز شگفتی می گوید : "بازیکن باتجربه تیم فوتبال استقلال با انتقاد از استقبال کم تماشاگران از دیدارهای این تیم گفت: من با این تیم سیزدهم شده ام، نهم شده ام و قهرمان هم شده ام. اما تا به حال چنین اتفاقی را ندیده بودم که تماشاگران به ورزشگاه نیایند و سکوها خالی باشد. نمی دانم مشکل کجاست. شاید وضعیت مالی هواداران خوب نیست که به ورزشگاه نمی آیند. وی ادامه داد: در دیدار برابر تراکتورسازی وقتی وارد ورزشگاه شدیم احساس کردم تراکتورسازی میزبان است. در بازی با صنعت نفت هم تماشاگران حریف بیشتر بودند. امروز دلم از هواداران استقلال شکست ..صادقی خاطرنشان کرد: همه در بوق و کرنا می کنند که ما 30 میلیون و 40 میلیون هوادار داریم(جان!!!) اما وقتی به ورزشگاه ها نگاه می کنی 3 - 4 چهار هزار نفر بیشتر نمی آیند!!!. من نمی دانم مشکل کجاست اما تا به حال چنین شرایطی را ندیده بودم."

و اکنون تراختور با سرمربی جوان و خوش فکر خود بعد از مطرح کردن این تیم در کشور حالا می خواهد آن را به آسیا نشان دهد . می خواهد به آسیا نشان دهد که طرفداری به sMs نیست طرفداری به 20 کیلومتر پیاده روی بر روی تپه های استادیوم سهند است، طرفداری به زور صدا سیما نیست ، طرفداری به حضور مردم است ، طرفداری به دارا بودن چندین نشریه نیست ، طرفداری به داشتن نویسندگانی مثل آدی یوخ است ، که بدون هیچ خط مشی وصلی و چسبی فقط برای تراختور می نویسند و برای طرفدارانش گرچه هیچ کدام از نوشته هایش بر روی صفحات روزنامه ها دیده نمی شوند اما بر روی دل مردم و زبانشان جاری می شود.


پاسخ به ملوان


خلیل غلامی


یکی از دوستان نوشته است که هواداران ملوان دست به یک تخریب بزرگ علیه آذربایجان زده‎اند. و درخواست کرده که چیزی بنویسیم. دامن زدن به این گونه تخریب‎ها هرگز در حوصله‎ی هواداران تراختور نمی‎گنجد. وارد شدن به این خود شکنی‎ها نیز چندان سودآور نیست. در عین حال که، ترک زبان‎های انزلی از این پاسخ‎ها یا مقابله به مثل‎ها دل‎گیر شوند. حتا، به زعم ما هواداران تراختور، جو سازی‎های این چنینی مقطعی و فراموش شدنی‎اند و آن چه باقی می‎ماند حسن اخلاق و حسن شهرت است (همان که کاپیتان ملوان گفت). برخوردهای سنجیده قطعا مؤثرتر از پرخاش‎گری خواهد بود. در دراز مدت نتیجه‎ی این کارها به خود ما خواهد برگشت.

این جهان کوه است و فعل ما ندا / سوی ما آید نداها را صدا

آن چه هوادار تراختور برای آن برنامه‎یزی می‎کند، آینده‎ای دور و قابل دسترس است. برای رسیدن به آینده، تلاش‎های زیادی از سوی هواداران انجام گرفته و می‎گیرد. هر روزه اخباری از این هواداران به گوش می‎رسد که هر انسانی را متحیر می‎کند. نشانه‎ی این گونه حرکت‎های سنجیده آن است که، توجه همه را بدون استثنا به خود جلب کرده است. اگر پیش از این یک ترک زبان از سر احتیاط یا فروتنی خود را ترک زبان معرفی نمی‎کرد، امروزه ادعای تراختوری یک افتخار به حساب می‎آید، اگر چه حتا ترک زبان نباشد. و همان که با خانواده‎ی حسام آسیب دیده، مواجه شدیم یکی از نمونه‎های زیاد است.

نام تراختور و فرهنگ آذربایجان شدیدا به هم دیگر پیوند خورده‎اند. کسانی که بر این پیوند انتقاد وارد می‎کنند، چنین تجربه‎ای را هرگز در خود نداشته‎اند. با چسباندن فرهنگ و تاریخ به اسطوره‎ی تراختور، بیش از این‎ها باید منطقی و با حوصله بود. ما فرهنگ خود را بر این بازی‎ها گرو گذاشته‎ایم و این نکته است که انتقادها را متوجه ما کرده است: اگر تراختور ببازد، آیا از فرهنگ آذربایجان باید دست شست؟ اولا که فرهنگ اعتباری بزرگ‎تر از یک بازی دارد و دیگر این که، فرهنگ یک مفهوم است و آن چه درون و محتوای آن را پر می‎کند همین موارد ملموس است. تاریخ و فرهنگی که از خطر پذیری‎ها بپرهیزد، به یک موزه بدل خواهد شد. چنان چه زبان‎های زیادی را باید در موزه‎ها جست.

اگر تراختور نتواند به آسیا برسد، چه چیز از دست می‎رود؟ و اگر از لیگ برتر کنار رود چه؟ در واقع، این قاعده‎ی هر بازی‎ست و دل سرد شدن از این وضعیت یعنی هلاکت پیش از مرگ. باید نفس کشید و خطر کرد. می‎دانیم که در روم باستان دلاوران رودررو می‎جنگیدند و جان خود را گرو می‎گذاشتند و چه بسا که کشته می‎شدند. جدا کردن فرهنگ و زبان از امور زندگی، به پاستوریزه شدن می‎انجامد. فرهنگ استریلیزه نای نفس کشیدن و فریاد با صدای بلند را ندارد.

کاپیتان ملوان در تلویزیون عقده‎اش را خالی کرد و با ظاهری آرام و منطقی گفت که 90 درصد انزلی ترک زبان هستند. و بقیه‎ی ماجرا. او اگر در فکر انتقام گرفتن به سر می‎برد، هواداران تراختور در اندیشه‎ی چشم پوشی از کوته فکری‎های کودکانه‎اند. در برخی موارد پاسخ ندادن کشنده‎تر از هر چیز است.

تلویزیون به اصطلاح ملی ما با پخش مصاحبه‎ی ترک زبان‎ها پس از هر بازی هواداری صد هزار نفری تراختور را تحقیر می‎کند. اما حماقت آنان در این کار، به خشک شدن تنوع لهجه‎ها و زبان‎ها می‎انجامد. شاید برای آنان این تنوع هیچ مفهومی نداشته باشد، و همین است که ما با حماقتی بزرگ روبه رو هستیم. پرخاش‎گری در چنین مواقعی کارساز نیست. برای داشتن آینده‎ای صد ساله باید انسان پرورش داد.

Dağlar dağlar

Dağlar Dağlar
Ellerimle büyüttüğüm
Solar iken dirilttiğim
Çiçeğimi kopardın sen
Ellere verdin

Dağlar dağlar
Kurban olam yol ver geçem
Sevdiğimi son bir olsun
Yakından görem

Kuşlar uçmaz güller soldu
Yüce dağlar duman oldu
Belli ki gittiğin yerden
Kara haber var

Dağlar dağlar
Kurban olam yol ver geçem
Sevdiğimi son bir olsun
Yakından görem

یک تیراختورچو باید چگونه در استادیوم رفتار نماید.

1. باید کاری کنیم تیراختور در همه بازی ها در تبریز برنده شود و این مورد را شعار استادیوم می کنیم که باخت در تبریز نداریم.

2. هیچ تیمی در تبریز تشویق نخواهد شد جز تیم تبریزی.

3. خیلی زود به استادیوم نمی رویم تا خسته شویم و نتوانیم تیم خودمان را تشویق کنیم. حداکثر 2 ساعت به بازی مانده به اشتادیوم می رویم.

4. وقتی توپ در تیم حریف باشد به هو کردن و سوت زدن تیم حریف می پردازیم تا تمرکز تیم حریف از بین برود.

5. هیچ حرف بد و ناسزا به تیم حریف و داور نمی زنیم و داخل زمین نیز چیزی پرتاب نمی کنیم تا سببی برای حاشیه سازان تیراختور وجود نداشته باشد.

6. همه حداقل یک نشان قرمز رنگ باخود داشته باشند مثل (پیراهن،کلاه،شالو...)تااستادیوم بهرنگ قرمز باشد.

 
7. کاری نکنید که تیم حرف بازیکناش و خصوصا مردمان اون شهر خاطره ی بدی از اذربایجانو تبریز داشته باشن
شما هر کدوم نماینده ی مردم تورک زبان ایرانید وقتی میرین استادیوم.


و یک پیشهناد دیگر

همه یک سوت با خودتون ببرین دسته جمعی سوت بزنید برین رو اعصاب حریف.