عکس + آخرین جملات قاتل سریالی کرج قبل از اعدام

امید ـ ب پس از سکوتی طولانی ناگهان گفت "من این قتل‌ها را انجام نداده‌ام. همسرم زنان را می‌کشت " و وقتی از او سوال شد چرا این ادعا را به قاضی نگفته است، هیچ پاسخی نداد.

فارس: قاتل سریالی زنان کرج در واپسین لحظات زندگی خود ادعای عجیبی بیان کرد که نشان‌ دهنده آخرین تلاش‌های بی‌ثمر و واهی وی برای رهایی از دار مکافات بود.

یکی از سربازان نیروی انتظامی که برای برقراری نظم از بامداد امروز در میدان شاه عباسی کرج محل اجرای حکم اعدام قاتل سریالی زنان کرجی حضور داشته است، در حالی که نخواست نامش فاش شود آخرین جملات امید ـ ب و وضعیت روانی وی را برای خبرنگار فارس در کرج تشریح کرد.

وی در خصوص وضعیت روحی قاتل سریالی زنان کرجی گفت: حدود یک ساعت و نیم قبل از اجرای حکم امید را به محل اعدام آوردند.

این سرباز نیروی انتظامی ادامه داد: وی بسیار ساکت بود و اکثر سوالات ماموران نیروی انتظامی و دستگاه قضایی را با ایما و اشاره جواب می‌داد. از جمله اینکه از وی سوال شد شام خورده است که تنها با علامت سر پاسخ مثبت داد.

وی افزود: امید در طول مدتی که منتظر اجرای حکم بود در صندلی عقب خودرو حامل وی و در میان دو مامور نشسته و سرش را در میان دو دستش گرفته بود و تنها چند بار با چرخاندن سر به عقب که محل اجرای حکم و طناب دار بود، نگاه کوتاهی می‌انداخت.

وی ادامه داد:‌ یکی از ماموران از وی سوال کرد "وصیتی داری؟ " که در پاسخ جملات پراکنده و بی‌معنایی را بیان کرد.

وی در پاسخ به این سوال که قاتل سریالی زنان کرجی در لحظات واپسین عمر خود خواسته‌ای داشت یا خیر؟ گفت: یکی از ماموران اجرای احکام از وی پرسید که چیز خاصی نیاز دارد که امید با علامت سر پاسخ منفی داد.

وی در خصوص آخرین جملات امید نیز گفت: وقتی از او سوال کردند چه احساسی دارد دست‌هایش را جلوی صورت خود گرفت و تنها به بیان این جمله که "کاش خواب می‌دیدم " اکتفا کرد.

وی افزود: امید ـ ب پس از سکوتی طولانی ناگهان گفت "من این قتل‌ها را انجام نداده‌ام. همسرم زنان را می‌کشت " و وقتی از او سوال شد چرا این ادعا را به قاضی نگفته است، هیچ پاسخی نداد.

وی اظهار داشت: امید در طول حدود یک ساعت و نیم انتظار برای رفتن به پای چوبه دار با نگاهی نگران به اطرافیان نظر می‌انداخت.

وی در پایان خاطرنشان کرد: امید حتی پاسخ این سوال که صبحانه می‌خوری را هم نداد.

لازم به توضیح است که قاتل 10 زن که سال 87 به دام ماموران نیروی انتظامی افتاد، ساعت شش و 33 دقیقه بامداد امروز به دار مجازات آویخته شد.

در زمان اجرای حکم نماینده دادستان و مدعی‌العموم با قرائت متنی کوتاه و با اشاره به وضعیت قاتل سریالی زنان کرجی تاکید کرد؛ "این سرنوشت تمام کسانی که است امنیت مردم و شهروندان را سلب می‌کنند. مخلان نظم و امنیت باید از سرنوشت این فرد درس گرفته و مردم مطمئن باشند دستگاه قضایی با قاطعیت تمام با این دسته از جنایتکاران برخورد خواهد کرد.

آخرین جملات قاتل سریالی کرج قبل از اعدام: کاش خواب می دیدم!

اس ام اس جدید و سکسی جک جدید و سکسی عکس دختر اس ام اس جدید و سکسی جک جدید و سکسی عکس دختر اس ام اس جدید و سکسی جک جدید و سکسی عکس دختر اس ام اس جدید و سکسی جک جدید و سکسی عکس دختر اس ام اس جدید و سکسی جک جدید و سکسی عکس دختر اس ام اس جدید و سکسی جک جدید و سکسی عکس دختر اس ام اس جدید و سکسی جک جدید و سکسی عکس دختر اس ام اس جدید و سکسی جک جدید و سکسی عکس دختر

تراژدی قتل‌های آنلاین!

 

در لتونی یک پسر 14 ساله پس از آشنایی با یک دختر نوجوان 13 ساله از طریق فیس بوک، او را به قتل رساند.

با گسترش شبکه‌های اجتماعی و جذب میلیون‌ها نفر در چنین سایت‌هایی، جنایت‌های مجازی هم بیشتر از همیشه شده است. سایت‌های اجتماعی به فضایی تبدیل شده‌اند که شکارچیان و فرصت طلبان نهایت استفاده را برای به دام انداختن قربانیان خود می کنند.یکی از این سایت‌ها فیس بوک است.هر ازچندگاهی خبرهایی مبنی بر قتل افراد و سوءاستفاده‌هایی که از طریق این سایت صورت می‌پذیرد منتشر می‌شود اما کاربران در بسیاری از موارد به سادگی از کنار چنین مسائلی می‌گذرند.

در اینجا به قتل‌هایی که از طریق فیس بوک صورت گرفته نگاهی می‌افکنیم: روز دوشنبه جنازه یک دختر 13 ساله اهل لتونی در یک ایستگاه اتوبوس پیدا شد.در رابطه با این قتل یک پسر نوجوان 14 ساله بازداشت شده و به قتل این دختر اعتراف کرده است.این پسر در اعتراف‌های خود گفته از طریق فیس بوک با این دختر آشنا شده. آنها برای اولین بار در خارج از فضای مجازی یکدیگر را ملاقات کردند که این جنایت روی داده است. در صورتی که این پسر 14 ساله در دادگاه متهم شناخته شود مجازاتی تا 10 سال زندان در انتظارش خواهد بود.

در لتونی بازار فیس بوک بسیار داغ است و از 3.4 میلیون جمعیت این کشور 710 هزار نفر عضو این شبکه هستند. در شرایطی که این شبکه اجتماعی از سال 2004 تا کنون بیش از 600 میلیون کاربر جذب کرده است فعالیت‌های مجرمانه در این شبکه هم به شدت در حال افزایش است.

در ژانویه 2009، ادوارد ریچاردسون 41 ساله در یک حمله وحشیانه، همسرسابقش، سارا ریچاردسون 26 ساله را از پا در آورد. این خانم در فیس بوک وضعیت تاهلش را از مزدوج به مجرد تغییر داده و این مسئله باعث عصبانیت شوهر سابقش شده بود.ادوارد در خانه پدر و مادر سارا با ضربات متعدد چاقو او را به قتل رساند.در مارچ سال گذشته پیتر چپمن 33 ساله به خاطر سوء استفاده جنسی و قتل اشلی هال 17 ساله به حداقل 35 سال زندان محکوم شد.این دو از طریق فیس بوک با هم آشنا شده بودند. این در حالی بود که آقای چپمن چند سابقه تجاوز در پرونده‌اش داشته است.

در آگوست 2010 سه جوان کلمبیایی در عرض پنج روز پس از آنکه نام‌شان در یک لیست سیاه در فیس‌بوک به چاپ رسید به قتل رسیدند.

در ماه می‌2010 هم یک مرد در استرالیا با دادن پیشنهاد کاری به یک دختر نوجوان از طریق فیس‌بوک او را فریب داده و به قتل رساند.

در مورد دیگر الکساندرا توبیاس 22 ساله که تازه مادر شده در ژانویه 2010به اتهام قتل کودکش گناهکار شناخته شد. دادگاه فدرال آمریکا حکم زندان ابد را برای وی صادر کرده که مقرر است در ماه دسامبر امسال تایید شود. الکساندرا توبیاس اعتراف کرده که به هنگام بازی« فارم ویل» از طریق سایت فیس‌بوک بوده، که کودکش نیز همزمان گریه می‌کرده است. در همین حال مادر آمریکایی از گریه کردن کودکش ناراحت شده و وی را به شدت تکان می‌دهد. توبیاس تاکید می‌کند: پس از اینکه یک بار به‌شدت فرزندم را تکان دادم یک نخ سیگار کشیدم و دوباره او را تکان دادم که فکر می‌کنم سر پسرم در آن لحظات به جایی برخورد کرد. چندی پیش هم یک کودک در کره جنوبی، بر اثر مشغول شدن مادرش در فیس بوک، بر اثر گرسنگی طولانی مدت جان خودش را ازدست داده بود.

قتلهای زنجیره ای تراژدی قتل‌های آنلاین!

قتلهای زنجیره ای تراژدی قتل‌های آنلاین!

قتلهای زنجیره ای تراژدی قتل‌های آنلاین!

قتلهای زنجیره ای تراژدی قتل‌های آنلاین!

قتلهای زنجیره ای تراژدی قتل‌های آنلاین!

قتلهای زنجیره ای تراژدی قتل‌های آنلاین!

قتلهای زنجیره ای تراژدی قتل‌های آنلاین!

قتلهای زنجیره ای تراژدی قتل‌های آنلاین!

قتلهای زنجیره ای تراژدی قتل‌های آنلاین!

پرچم ایران روی یک سایت رسمی در فلوریدا



یک سایت متعلق به یک شهر کوچک ساحلی در فلوریدا آمریکا از سوی هکرهایی که ادعا می شود ایرانی هستند هک شده است.

به گزارش عصر ایران و به نقل از شبکه فاکس نیوز آمریکا سایت شهر کوچک " هیلسبورو " و جامعه میامی شمالی آمریکا در هفته گذشته هک شده است.

بنا به اعلام گردانندگان این سایت این سایت در هفته گذشته هک شد ولی مدیران سایت موفق شدند روز جمعه مشکل را حل کنند ، اما هکرها بار دیگر این سایت را از روز شنبه هک کردند.

این سایت متعلق به شهر کوچک ساحلی هیلسبورو است . هکرها نقشه و پرچم ایران را روی سایت قرار داده اند و بر روی نقشه ایران نوشته اند MCSM Iran Hacking""

مسئولان این سایت اعلام کرده اند که هنوز نمی دانند که آیا هک این سایت از سوی هکرهای آمریکایی بوده و برای شوخی پرچم و نقشه ایران را روی سایت قرار داده اند یا اینکه هکرها واقعا ایرانی بوده اند.

گفتنی است هم اکنون (روز چهارشنبه 19 ژانویه ) مشکل این سایت حل شده و این سایت در دسترس کاربران قرار گرفته است.

پسر 23ساله مشهدی در یک سال 3بار ازدواج کرد!!


 

پسر 23ساله مشهدی در یک سال 3بار ازدواج کرد!!

  هنوز سه ماه نگذشته بود که پدر عروسم به اتهام رابطه نامشروع با خانمی‌دستگیر شد و تازه پسرم نیز شهامت پیدا کرد تا بگوید نامزدش با مردی جوان رابطه مخفیانه دارد...  

پسرم در کمتر از یک سال 3 تا زن گرفته و آبرو و حیثیت مرا لکه دار کرده است نمی‌دانم با این بچه ندانم کار چه خاکی بر سرم بریزم و
... .  بازنشسته هستم و 4 سال قبل همسرم را در حادثه رانندگی از دست دادم.
زن 57 ساله در دایره اجتماعی کلانتری شهرک ناجای مشهد افزود: دو دخترم را با سرافرازی راهی خانه بخت کرده ام اما پسر کوچکم که 23 سال سن دارد آبروی مرا به بازی گرفته است.
سعید11 ماه قبل عاشق دختری دانشجو شد . هر چه به او گفتم الان موقع ازدواج تو نیست و صبر کن از دانشگاه فارغ التحصیل شوی فایده ای نداشت و او مجبورم کرد به خواستگاری این دختر بی قید و بند بروم
.
مراسم خواستگاری و عقد کنان سعید با وجود این که ناراضی بودم برگزار شد
.
هنوز سه ماه نگذشته بود که پدر عروسم به اتهام رابطه نامشروع با خانمی‌دستگیر شد و تازه پسرم نیز شهامت پیدا کرد تا بگوید نامزدش با مردی جوان رابطه مخفیانه دارد.
با این شرایط نصف خانه ملکی ام و تمام پس اندازم را دادم تاسعید همسرش را طلاق بدهد
.

مادر دل شکسته افزود: این شکست عاطفی پسرم را افسرده و گوشه گیر کرده بود و من با نگرانی که برای او داشتم کمی‌نصیحتش کردم و ما خواستگاری دختر یکی از اقوام که خانواده بسیار محترم و باوقاری هستند رفتیم.
خانواده این دختر بدون هیچ سنگ اندازی و با شناختی که از سال ها قبل از هم داشتیم نظر مثبت خود را اعلام کردند ومجلس عقد کنان بسیار ساده و بی ریا برگزار شد
.
و سعید روزهای اول از این وصلت خیلی راضی بود ولی هنوز دو ماه نگذشته بود که این پسر نا خلف سر ناسازگاری گذاشت و با این بهانه که همسرم چاق است و او را دوست ندارم آن قدر نامزدش را آزار و اذیت داد که او مهریه اش را بخشید و جانش را آزاد کرد
.
مدتی گذشت و من فهمیدم سعید به خاطر عشق خیابانی،نامزدش را طلاق داده است واین اواخر حتی مواد مخدر مصرف می‌کند
.

خیلی نگران شده بودم و تصمیم گرفتم به هر ترتیبی شده کمکش کنم تا مواد مخدر را کنار بگذارد اما او تنها شرط خود را برای ترک اعتیاد ازدواج با دختر مورد علاقه اش دانست.
به ناچار برای بار سوم به خواستگاری رفتیم و من به خانواده این دختر خانم گفتم که پسرم اعتیاد دارد ولی آنهابه این ازدواج رضایت دادند و سعید و حلیمه با هم نامزد شدند
.
افسوس و صد افسوس که بعد از مدتی فهمیدم عروسم و پدرش نیز مثل پسرم اعتیاد دارد و با هم مواد مخدر و شیشه مصرف می‌کنند
.
با کمک ریش سفید های فامیل وارد عمل شدیم وفرزندم همسرش را طلاق داد
.
در این شرایط روزهای بسیار بدی را تجربه می‌کنم، چون سعید ترک تحصیل کرده است و فقط برای خرید مواد که پول آن راهم با تهدید و ضرب و شتم من تهیه می‌کند همراه دو تن از دوستانش بیرون می‌رود.

اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک اس ام اس جدید 90 جک جوک

زنان ایرانی که به افغانها فروخته می‌شوند! دختری که برادران همسرش


زنان ایرانی که به افغانها فروخته می‌شوند! دختری که برادران همسرش به او تجاوز می‌کنند! + عکس

یکی از سوژه‏ های متعدد حاضر در این اثر فقط ۲۲سال دارد، با چهار تولد بچه پیاپی، شوهرش قاچاقچی است و در غیاب شوهرش برادر شوهرهایش به او تجاوز می‌کنند و یکی از بچه‏هایشان را نیز از آنها دارد و ...
 
یک مستند تلخ اجتماعی که چندی پیش تولید شده، به روایت پدیده تلخ فروش دختران و زنان ایرانی به افغانستان می‌پردازد. از گذشته تاکنون فروش زنان در افغانستان رفتاری ناپسند در تمام ملل بوده و هیچ گاه تاریخ این سنت غلط را مورد تایید قرار نداده، اما قوم خو گرفته به رفتارهای اینچنینی، این رفتار خلاف مذهب و انسانیت را به دست فراموشی نسپرده اند و اینچنین است که در قرن بیست و یکم میلادی هنوز کالایی به نام زن توسط افغان ها خریداری می‏شود و عجبا که بخشی از این کالا توسط هموطنان خوش غیرتمان که گرسنگی امانشان را بریده، به این کشور صادر می‏شود و تاسف برانگیزتر، تلاش برای نادیدن و سرپوش گذاشتن بر چنین فاجعه ای است.
تصور می‌‏کنید یک کارگر افغانی پس از جمع آوری چند میلیون تومان دستمزدش در ایران که به عنوان نیروی کاری جایگزین کارگر ایرانی دریافت کرده، با رقمی‌که ارزشش در افغانستان چندین برابر ایران است، چه می‏کند؟ برخی با سرمایه شان راهی اروپا می‏شوند که بعضا به دست قاچاقچیان انسان در راه تلف ‏شده یا توسط پلیس دستگیر می‏شوند و دسته‏ای دیگر به مقصد می‏رسند. برخی دیگر با این سرمایه در ایران سرمایه گذاری می‏کنند و زن ایرانی یا افغانی اختیار می‏کنند و حتی تلاش می‏کنند تابعیت ایرانی بگیرند. گروهی دیگر اما راهی افغانستان می‏‏شوند و برای خود با حاصل کارشان در ایران، ملک و همسر تهیه می‏کنند و همسر را همان گونه تهیه می‏کنند که ملک را می‏خرند.
بسیاری از آنها، زنان شهرستانی ایرانی (به خصوص زنان خراسانی و بلوچ) را که ظاهری به مراتب بهتر از زنان افغان دارند، به عنوان زن اول، دوم و حتی سوم برمی‏گزینند و با مبلغی معادل چند صدهزار یا نهایتاً دو میلیون تومان به خواستگاری رفته و تحت عنوان ولیمه، زن مورد نظر را می‏خرند و در مقابل آنچه شنیده می‏شود، پاسخ مثبت پدری خوش غیرت است که امکان سیر کردن شکم سایر اعضای خانواده‏اش را ندارد و ناچار فرزندش را می‏فروشد تا سیر بخوابد! عموماً افغانی ها با این وعده که دختران را از ایران خارج نمی‏کنند، پدران کم عاطفه را راضی می‌کنند، اما پس از مدتی، زنان ایرانی را که چون ملکشان، متعلق به خویش می‏دانند، به افغانستان می‏برند و گاه خشونت و تبعیض بر این دخترکان ایرانی پس از چند سال، چهره‏ای تکیده از این ایرانیان نشسته با افغان‏ها باقی می‌ماند.
 
 
فاجعه آنجاست که این زنان همان گونه که خریده شده ‏اند، پس از به دنیا آوردن ۵ یا ۶ فرزند طی ۶ تا ۸ سال و فرسوده شدن بر اثر شدت زاد و ولد و زندگی سخت، طبق سنت برخی اقوام افغانستان فروخته می‏شوند و شوهرانشان زنان جوان دیگری به جای ایشان می‏خرند.
البته این اوج عقب ماندگی فرهنگی این کشور را نشان می‏دهد، چرا که اگر مردی به چنین سنتی تن در ندهد، از سوی دیگر مردان به طعنه نامرد خطاب می‏شود! این روایتی است حقیقی از دختران وطن که در سرزمینی غریب، مظلوم واقع می‏شوند، اما مردم ایران حتی به قدر خرد شدن یک برگ پاییزی زیرپای عابرین این روزها نیز، صدایشان را نشنیده‏اند.
فاجعه ‏ای که برایش هنوز فریادرسی یافته نشده و به دلایل غیرقابل قبول، در قبالش نیز همواره سکوتی وهم انگیز اختیار شده، در فیلم مستند گیسوی آشفته من (My Disturbed Hair) اثر ماجد نیسی به تصویر کشیده شده است.
یکی از سوژه‏ های متعدد حاضر در این اثر فقط ۲۲سال دارد، با چهار تولد بچه پیاپی، شوهرش قاچاقچی است و در غیاب شوهرش برادر شوهرهایش به او تجاوز می‌کنند و یکی از بچه‏هایشان را نیز از آنها دارد و در واقع حرامزاده است. در این شرایط، برادران شوهرش به او می‌گویند در صورت افشاء موضوع او را خواهند کشت!
این اثر که برنده بهترین فیلم مستند داوران انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران در جشنواره کوثر و برنده جایزه دوم این جشنواره و جزو ۱۶ فیلم مستند برگزیده سال ۸۵ به انتخاب خانه سینما بوده، اما به دلایلی چندان مورد توجه قرار نگرفته! و این فیلمساز جوان که حق مطلب را در این اثر راجع به این موضوع ادا کرده، حتی نتوانسته برابر تاثیرگذاری این فیلمش، از جشنواره‏ها جایزه بگیرد.