محمود احمدی نژاد در پی چیست؟ (کالبدشکافی شخصیت و رفتارهای متناقض

محمود احمدی نژاد در پی چیست؟ (کالبدشکافی شخصیت و رفتارهای متناقض احمدی نژاد از ابتدا تا به امروز-قسمت پایانی)

مقدمه- در دو قسمت قبلی این نوشتار ضمن بیان موارد ناسازگاری اصول قانون اساسی با انتصاب مجدد وزیر مستعفی اطلاعات در سمت قبلی اش و تشریح مصالحی که از زمان بر روی کار آمدن احمدی نژاد پیوسته مورد غفلت واقع شده است، تاکید گردید که مقاومت احمدی نژاد در برابر تصمیم اخیر رهبری و موارد مشابه و عدم تمکین از آنچه که حکم حکومتی خوانده می شود جایز نیست و همچنین با بررسی ریشه ها و انگیزه مقاومت وی در برابر تصمیم اخیر رهبری نتیجه گیری شد که بخشی از رفتارهای وی ناشی از کیش شخصیت و توهمات القائی است.

در قسمت پایانی این نوشتار ضمن کالبدشکافی ابعاد بیشتری از شخصیت احمدی نژاد، اهداف، انگیزه ها و تاکتیک ها و ترفندهای او و تیمش برای حفظ و تحکیم پایه های قدرت خود، مورد بررسی قرار می گیرد و آنگاه چرخش در مواضع و رفتارهای او و رحیم مشائی توضیح داده خواهد شد تا دلیل رفتارهای متناقض کنونی وی آشکارتر شود:

*تاکتیک و ترفندهای احمدی نژاد برای بدست آوردن قدرت در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و حفظ ان

احمدی نژاد ابتدا با بهره گیری از امکانات شهرداری و صدا و سیما، مظلوم نمائی در برابر برخوردهای موهن رقبای خود نظیر نمایندگان هاشمی رفسنجانی(مشخصا مرعشی) و دست گذاشتن بر روی نقاط ضعف رقیبانش، وارد میدان رقابت ها شد.

وی پس از انکه با استفاده از بغض و کینه بخش قابل توجهی از مردم نسبت به عملکرد خاندان هاشمی رفسنجانی و حمایت های آشکار و نهان مقام رهبری و سپاه و بسیج در دور دوم برنده انتخابات شد، وی با استفاده از مشورت هائی که مشاورانش می دادند، در حوزه سیاست خارجی و داخلی سوژه های خبرسازی که کم و بیش مورد غفلت واقع شده بود را برای موج سواری و صدرنشین شدن در اخبار رسانه ها و مطرح شدن هرچه بیشتر برگزید:

الف-در حوزه سیاست داخلی:

1- نفی دیگران برای اثبات خود.

با وجود اینکه احمدی نژاد به عنوان استاندار هاشمی رفسنجانی بارها(اینجا و اینجا) به تعریف و تمجیدهای اغراق امیز از او پرداخته بود[1]، این بار با آگاهی از موقعیت به شدت متزلزل و اسیب دیده آقای هاشمی رفسنجانی و واکنش جامعه نسبت به او و خانواده اش، محور اصلی تبلیغات قبل و پس از انتخاب شدنش به ریاست جمهوری را بر انتقاد شدید از عملکرد دولت رفسنجانی[2] و حتی دولت های دیگر متمرکز کرد و بارها مدعی شد که دولت‌های قبلی هیچ کار اساسی نکرده‌اند و عامل اصلی فقر و تبعیض و فساد در ایران هستند؛

تنها ۲ ماه از روی کار آمدن او گذشته بود که در ۸۴/۰۸/۱8 در مصاحبه با خبرنگاران در مجلس شورای اسلامی ادعا کرد: "دولتهای قبلی، آنها در این مدت مصوبات زیربنایی، مترقی و اساسی نداشتند.......دولت به خوبی و با تدبیر عمل کرد و امروز شرایط ما در همه موارد به مراتب بهتر از چند ماه قبل است. رییس جمهوری اضافه کرد: دولت قبلی در دور اول، بیش از پنج ماه طول کشید تا مستقر شود و سیاستهای اقتصادی دولت قبلی بعد از دو سال اعلام شد حال آنکه این دولت در عرض دو ماه، چهار مصوبه زیربنایی و اقتصادی داشت.".3

2- سرمایه گذاری بر روی اعتقادات مذهبی مردم و قدسی جلوه دادن قدرت خویش

باتوجه به ساختار حکومت، احمدی نژاد بخوبی دریافته بود که برای بالا بردن حاشیه امنیتی خود در برابر مذهبیون از ابتدا باید در پشت مقدسات سنگر بگیرد لذا چنانکه پیش از این اشاره شد، دولت خود را دولت اسلامی و در مواردی دولت امام زمان خوانده و برای جلب افکار روحانیت و متدینین سنتی جامعه به موازات تقدیس قدرت خود، مدعی ساختن جامعه مهدوی و زمینه سازی برای ظهور امام عصر با تبعیت از ولایت مطلقه شد.[4]

2.1-مصباحیزه شدن سیاست داخلی و خارجی و سرمایه گذاری روی هیآت و مداحان

از زمانی که وی شهردار تهران بود، با استفاده از منابع شهرداری تهران، به مساجد، حسینیه ها و هیات ها کمک های مالی فراوانی کرد تا در انتخابات ریاست جمهوری سال 1384 با تبدیل انها به ستادهای تبلیغاتی اش از پتانسیل عظیم ائمه جماعات، هیات ها و مداحان سرشناسی مانند منصور ارضی و سعید حدادیان بنفع خود بهره برداری کند.

با پیروزی در انتخابات نهم ریاست جمهوری، کمک ها و رفت و امدهای او  به مساجد و حسینیه ها و هیات ها برای مدت ها  همچنان ادامه یافت تا جائی که حتی در سفرهای استانی هم عده ای از همین مداحان را با خود همراه می کرد تا برای او تبلیغ کنند.

در همین راستا وی در مهرماه 84 در قم به کمبود بودجه مساجد اشاره کرده و گفت "وقتی برای همه‌چیز در کشور بودجه تصویب می‌شود آیا نباید برای عمران مساجد نیز بودجه در نظر گرفته شود؟"!. ]برای آگاهی از واکنش راقم به این اظهارات احمدی نژاد روی لینک "مشکل اساسی مساجد کمبود بودجه نیست؛ دولتی کردن و وابسته نمودن آن به کانون‌های قدرت است" کلیک کنید.[

در واقع ایده نخست احمدی نژاد برای جلب حمایت طیف سنتی جامعه در دولت نهم معطوف به سنگر گرفتن در پشت نام امام زمان بود، به همین سبب در زمانی که شهردار تهران بود ساخت جاده ظهور امام زمان از مسجد جمکران را در دستور کار خود قرار داد.

در همان ایام قاسم روانبخش از روحانیون حامی احمدی نژاد و از شاگردان محمد تقی مصباح یزدی در توجیه ساخت این جاده توسط شهرداری تهران گفت: " همه هستی به برکت امام زمان است،خوب اگر کسی جاده جمکران را توسعه بدهد و آسفالت کند بد است؟"!

احمدی نژاد پس از آنکه رئیس جمهور شد در یکی از اولین مصوباتش 20 میلیارد تومان تسهیلات برای اتمام طرح "از حرم تا جمکران" اختصاص داد.

ایده هائی از این دست به تحکیم موقعیت او در نزد افرادی نظیر آیت الله جنتی، آیت الله خزعلی و بویژه  آیت الله مصباح یزدی و حامیان آنان انجامید.

وی برای پیشبرد اهداف خود بیش از هرکس به جریان "مصباح یزدی" متوسل شد تا جائی که میان او و جریان یاد شده چنان پیوند عمیقی بوجود آمد که بسیاری به این نتیجه رسیدند مصباح یزدی مقتدا و رهبر معنوی احمدی نژاد است و از سوی او و جریان فکری وابسته به وی تغذیه تئوریک شده و رهنمودها و قرائت آنان از اسلام را در سیاست داخلی و خارجی نصب ­العین امور خود قرار می دهد. [5]

آیت ­الله مصباح ­یزدی هم بصورت آشکار و نهان همه نیروهای خود را برای حمایت از احمدی نژاد بسیج کرد تا جائی که حتی در همایش هماهنگی و همدلی نیروهای انقلاب در موضوع انتخابات خبرگان رهبری خطاب به حاضران گفت: "من و شما برای کمک به احمدی ­نژاد باید دقت کنیم تا عده ­ای در اوضاع مملکت خلل ایجاد نکنند".

در واقع ایجاد همین پیوند عمیق میان احمدی نژاد و جریان مصباح یزدی و تاثیر پذیری سیاست خارجی و داخلی دولت نهم از رویکرد رادیکال و افراطی این جریان بود که راقم را برآن داشت تا در 11 اسفند 84 با  ایراد نطقی به خطرات "مصباحیزه" شدن سیاست داخلی و خارجی کشور  هشدار  دهم.(اینجا)

از طرفی احمدی نژاد برای تحکیم موقعیت خود در نزد پیروان آیت الله خامنه ای هم پیوسته بر ارادت و تبعیت بی چون و چرا از ایشان تاکید می ورزید (اینجا)، تا جائیکه برای نخستین بار پس از رحلت آیت الله خمینی، در مراسم تنفیذ ریاست جمهوری دست مقام رهبری را در برابر دوربین های رسانه های خبری بوسید تا نهایت مراتب ارادت خود را به ایشان نشان دهد.( اینجا)

2.2- تاکید بر احیای ارزش ها و آرمان های فراموش شده انقلاب

مانور دادن روی مفاهیمی چون: آزادی و آزادگی، ساده زیستی، پاکدستی، پاکدامنی، صداقت در گفتار و سلامت در عمل، مهرورزی،عدالتخواهی، عدالت گستری، مردمی بودن، آوردن پول نفت بر سر سفره های مردم، مبارزه با: اشرافیگری دولتی، تجمل گرایی، فقر، فساد و تبعیض و نیز کوشش قاطعانه برای حفظ بیت المال و کاهش هزینه های دولت و جلوگیری از ریخت و پاش ها و مصارف غیر ضرور و اسراف، از مهمترین شعارها و محورهای تبلیغاتی احمدی نژاد بود که از این طریق در مقام جلب افکار توده های مردم برامد.[6]

و این در حالی بود که او هرگز به پرسش ها و ابهامات مربوط به 350 میلیارد تومان هزینه های بدون سند خود در دوران مسئولیتش در شهرداری تهران و پرونده مربوط به سوآب نفت در زمان مسئولیت استانداری اردبیل و اتهامات مربوط به فساد مالی و اخلاقی بعضی از  اطرافیانش پاسخ نگفت و حتی مصرّانه از انتصاب افراد مساله دار در مناصب مهم استفاده کرده و دست اعضای تیم خود را برای مصارف هنگفت تبلیغاتی باز می گذاشت.) اینجا، اینجا، اینجا، اینجا، اینجا، اینجا، اینجا و اینجا)

3- تهدید به افشاگری ابزاری برای وادار کردن مخالفین و منتقدین به عقب نشینی

محمود احمدی نژاد و تیمش بعد از به قدرت رسیدن بدلیل دست یافتن به پاره ای از اسناد و مدارک و اطلاعات مربوط به تخلفات و سوء استفاده های احتمالی بعضی از شخصیت ها، روحانیون و مقامات کشوری و لشگری و خانواده هایشان، از ان به عنوان یک عامل تهاجمی و حربه بازدارنده و تهدید کننده علیه آنان(بخوانید حق السکوت) استفاده می کرد و بدینوسیله کم و بیش حاشیه امنیتی خود را در برابر منتقدین افزایش می داد، تا جائی که حتی امثال علی اکبر ناطق نوری رئیس بازرسی دفتر مقام رهبری و هاشمی رفسنجانی، رئیس وقت خبرگان رهبری و ریاست مجمع تشخیص مصلحت نطام هم به همین خاطر از رویاروئی جدی با احمدی نژاد باز مانده و حتی در برابر هجمه های او علیه انان ناگزیر به عقب نشینی شد!

به نظر می رسد که بعضی از حمایت های ظاهری اشخاص حقیقی و حقوقی از دولت احمدی نژاد هم ناشی از ترس آنان از افشاگری های بی پروای احمدی نژاد علیه آنان باشد.

مآلا در اثر سیاست های داخلی احمدی نژاد و حامیانش، مطرح شدن اوهام و خرافات و تقدیس برخی مقامات سیاسی کشور به اوج خود رسید.

*حذف سلسه شاهنشاهی از کتاب های تاریخ درسی

برای اولین بار حذف قسمتی از تاریخ ایران از کتاب های درسی هم در دستور کار دولت احمدی نژاد قرار گرفت.

در سال 1388بر اساس سند تحول بنیادین آموزش و پرورش که به امضای رئیس جمهور رسیده بود، دولت عزم خود را برای حدف سلسله شاهنشاهی از کتاب‌های درسی تاریخ جزم کرد و بخش مربوط به پادشاهان را از کتاب های تاریخ مدارس حذف کرد و در توجیه این اقدام خود استدلال کردند که: "شاه را حذف نکرد‌ه‌ایم بلکه سلسله شاهنشاهی را از تاریخ کشور حذف کرده‌ایم. ]زیرا[ در حال ‌حاضر دانش‌آموزان، تاریخ‌های مختلف از قبیل تاریخ تولد و مرگ پادشاهان و وقوع یک حادثه تاریخی را به خاطر می‌سپارند ]و[ به طور معمول ذهن دانش‌آموزان انباشته از عدد و رقم است در حالی که معتقدیم در آموزش تاریخ باید به چرایی آن پرداخته شود تا بتواند چراغ راه آینده ما و آینه‌ای از گذشتگان باشد."![7]

ب- در حوزه سیاست خارجی:

عملکرد احمدی نژاد در حوزه سیاست خارجی هم بر پایه دیپلماسی تهاجمی، پوپولیسم و شهرت طلبی روی دو سوژه حساسیت برانگیز و جنجال آفرین استوار شد:

1-کوبیدن بر طبل استکبارستیزی و مبارزه با رژیم اسرائیل

 گرچه رویکرد ضد صهیونیستی رویکرد غالب هیات حاکمه به شمار می رود اما احمدی نژاد با اهداف کاملا تبلیغاتی و برای مصارف داخلی و کسب محبوبیت در نزد حامیان داخلی خود و مسلمانان و اعراب منطقه، روی شعارهای ضد صهیونیستی و ضد استکباری بیش از روسای جمهوری قبلی ایران سرمایه گذاری کرد.

بنابراین از انجا که هدف اصلی و غالب او مطرح شدن و کسب محبوبیت و شهرت بیشتر در داخل و خارج بود، بدون اینکه به پیامدهای موضعگیری های خود بیاندیشد و یا نتایج احتمالی تصمیمات شتابزده خویش را مورد ارزیابی قرار دهد، با لفّاظی علیه اسرائیل و آمریکا سیاست خارجی خود را پی گرفت و در آبانماه 1384 درنشست "جهان بدون صهیونیسم" با مجعول و تقلبی خواندن اسرائیل گفت: "تحقق دنیای بدون آمریکا و اسراییل دست یافتنی و شدنی است . حضرت امام خمینی درباره رژیم صهیونیستی نیز فرمودند که رژیم اشغالگر قدس باید از صفحه روزگار محو شود و به‌حول وقوه‌الهی بزودی جهان بدون آمریکا و صهیونیسم را تجربه خواهیم کرد."[8]

وی سپس باتوجه به حساسیت شدید غرب نسبت به مساله "هولوکاست"، در تاریخ 23/9/84 در اجتماع گروهی از مردم زاهدان با بیان اینکه "یهود کشی افسانه‌ای است که اروپایی‌ها برای ایجاد کشوری یهودی در قلب جهان اسلام جعل کرده‌اند." نفی هولوکاست را در دستور برنامه های تبلیغاتی خود قرار داد.

موج سواری و خبرساز شدن با سوژه اسرائیل برای مدتها با بیان عباراتی مانند: "روزهای این رژیم به شماره افتاده است"، "رژیم صهیونیستی نابود خواهد شد"،"رژیم صهیونیستی رو به نابودیست"،"خدایا شکر، خواست تو به زودی محقق خواهد شد واین جرثومه فساد ازصفحه روزگار محو خواهد شد" همچنان ادامه یافت.

 نامه نگاری به شخصیت هائی همچون پاپ بندیکت شانزدهم، جرج بوش، اوباما و سارکوزی روسای جمهوری آمریکا و فرانسه و انگلا مرکل صدر اعظم آلمان روش دیگری برای شهرت طلبی و جلب توجه جهانیان بسوی خود بود.

گرچه همه نامه نگاری های وی بدلیل واکنش سرد و بی اعتنائی مقامات مورد اشاره اسباب سرافکندگی ملت ایران را فراهم ساخت، اما در داخل کشور از سوی مقامات و حامیان احمدی نژاد این اقدام بیهوده رئیس جمهور مورد ستایش قرار گرفت تا جائی که امثال آیت الله جنتی، از آن با عناوینی همچون «عملی فوق العاده» و "الهامات خدائی" یاد کرده و ضمن مقایسه آن با نامه پیامبر به خسرو پرویز و دیگران، از مومنین خواستند تا در مساجد و حسینیه ها برای سلامتی وی و توفقیات بدست آمده جشن گرفته و سجده شکر بجای آورند. لاجرم باز احمدی نژاد به مقصود اصلی خود که مطرح شدن در رسانه ها و کسب شهرت بیشتر و ارضای توهمات خودبزرگ بینی بود نزدیکتر شد. (علاقمندان برای آگاهی از واکنش راقم به نامه نگاری های بی حاصل احمدی نژاد می توانند به اینجا، اینجا و اینجا رجوع کنند)

2- جنجال آفرینی به بهانه دفاع از حقوق هسته ای ایران

احمدی نژاد به توصیه بعضی از مشاورانش پروژه دفاع از حقوق هسته ای را هم که می توانست حساسیت های بین المللی را برانگیخته و رسانه های جهان را متوجه احمدی نژاد نماید، با  هدف بهره برداری از غرور ملی ایرانیان و خود را قهرمان ملی جلوه دادن را هم در برنامه های تبلیغاتی خود گنجاند.

گرچه ایستادگی احمدی نژاد برای دفاع از حقوق هسته ای ایران در چارچوب قوانین بین المللی در خور تقدیر است، اما هیاهو و لفّاظی های اغراق آمیز و جنجال آفرین و استفاده او از روش های حساسیت برانگیز و تحریک کننده و به چالش خواندن کشورهای مخالف و همچنین نادیده گرفتن زحمات و خدمات 34 ساله دیگران و تبلیغ دستاوردهای هسته ای بنام خود، نشان داد که انتخاب این سوژه هم بیش از هرچیز برای موج سواری و شهرت طلبی است، در حالی که با اتخاذ روش های مسالمت آمیز پیشبرد چنین سیاستی با هزینه بسیار کمتری متصور بود.(علاقمندان برای آگاهی از مواضع راقم نسبت به فعالیت های صلح آمیز و حقوق هسته ای ایران می توانند به لینک "مداد همکلاسی محمدرضا شجریان، فعالیت های هسته ای ایران و مجموعه موضعگیری های اعلمی نسبت به حقوق هسته ای کشورمان! " رجوع کنند)

چرخش در مواضع دولت در پی نخ نما شدن شعارهای سابق

با مرور زمان و نخ نما شدن تدریجی شعارهای ضد استکباری و ضد صهیونیستی و آشکار شدن ناکارامدی شعارهای مبارزه با فقر و فساد و بی عدالتی و در نتیجه کاهش برد تبلیغاتی این دسته از شعارها از یکسو، و خودشیفتگی، خودکامگی، بلندپروازی و حاد شدن توهمات و میل شدید او برای کسب قدرت و شهرت طلبی بیشتر از سوی دیگر، احمدی نژاد را که به شدت مشتاق مطرح شدن است، به صرافت انداخت تا به موازات سرمایه گذاری برای تقدیس قدرت خود(از جمله انطباقش با شعیب ابن صالح) در نزد توده های متعصب و نااگاه جامعه، حوزه فعالیت های پوپولیستی خود را به سطحی فراتر از خاورمیانه هم گسترش دهد(البته بنظر می رسد که آشنا شدن بیشتر با واقعیت های دنیای غرب هم در تغییر این رویکرد بی تاثیر نبوده است).

از اینرو توجه خود را به طرح سوژه های خبرساز دیگری که در نزد طبقات متوسط جامعه و محافل دگراندیش داخل و خارج از کشور هم خریدارانی دارد معطوف کرد.

اما از بیم ناخرسندی حامیان سنتی خود و از دست دادن حمایت کامل آنان ابتدا سعی کرد که محتاطانه عمل کرده و با چراغ خاموش و موضعگیری های دو پهلو این ایده را پی بگیرد و حتی الامکان از موضعگیری های مستقیمی که با عقاید مانوس طبقات سنتی جامعه سرناسازگاری دارد، اجتناب ورزد.

لذا در شرایطی که شخصا با موضعگیری های دوپهلو سعی می کرد که وانمود کند که تغییری در رویکرد اولیه او ایجاد نشده است، از اسفندیار رحیم مشائی هم به عنوان یک نقاب استفاده می کرد تا به تقلید از برخی نزدیکان رئیس جمهور پیشین با گفتار و رفتارهای کاملا متفاوت با رویکرد طیف سنتی جامعه،  هم وجهه مخدوش خود در داخل و خارج از کشور را بازسازی نماید و هم اینکه از این طریق زمینه اشتهار مشائی و عملی شدن مدل پوتین- مدودف را برای حفظ قدرت به شرحی که پیش از این بیان شد مهیا سازد.

در واقع احمدی نژاد باخود اینگونه محاسبه کرده است که هرگونه استقبال گروه های هدف از مواضع مشائی را بدلیل جایگاه و روابط نزدیکش با وی به حساب او خواهند گذاشت و چنانچه با واکنش منفی طیف اصولگرایان مواجه شود می تواند با لفّاظی ها و موضعگیری های دو پهلوی خود رضایت حامیان سنتی اش را نیز همچنان حفظ کند!

*رفتارهای دوپهلو:

در زیر به نمونه هائی از مواضع بعضا دوپهلوی احمدی نژاد و مواضع مغایر با عقاید مانوس هیات حاکمه اشاره می شود:

-در حالیکه دولت احمدی نژاد، سلسله های شاهنشاهی را از کتاب های تاریخی مدارس حذف کرده و خود بر طبل مخالفت با امریکا و محو شدن اسرائیل از صفحه روزگار و برپائی دولت اسلامی و نظایر آن می کوبد و به شیوه های مختلف در مقام تقدیس خود می باشد، دست جناب رحیم مشائی را هم باز می گذارد تا سوژه ها و ایده هائی را مطرح کند که هیچگونه تناسبی با سایر شعارهای احمدی نژاد در مورد اسرائیل و امریکا و رویکرد دولت اسلامی مورد نظر او ندارد.

به همین منظور مشائی در ‎‎‏۲۹ تیر سال ۱۳۸۷ در همایش نوآوری و شکوفایی در صنعت گردشگری گفت: "ایران امروز با مردم آمریکا و اسراییل دوست است. هیچ ملتی در ‏دنیا دشمن ما نیست. این افتخار است، ما مردم آمریکا را از برترین ملت های دنیا میدانیم".

در پی استقبال غرب از این بازی جدید سیاسی، باوجود هجمه های داخلی محافظه کاران داخلی، اسفندیار رحیم مشایی در سایت شخصی اش نظرات خود در مورد دوستی با مردم اسرائیل را موضع رسمی دولت عنوان کرد.(اینجا)

اما پس از آنکه این سخنان با واکنش مقام رهبری مواجه شد ضمن عذرخواهی ناچار به عقب نشینی از موضع قبلی خود می شود. لذا در سفر احمدی‌نژاد به نیویورک که او را همراهی می کرد در گفتگو با نشریه آمریکایی "نیویورکر" می گوید: "ایران دولت اسراییل را مشروع نمی‌داند اما این دلیل بر این نیست که بخواهیم قدمی علیه اسراییل برداریم، این فقط تفکر ماست. دولت اسلامی ایران را‌ه حل دموکراتیکی برای مسأله اسراییل و فلسطین دارد. "[9]

-شرکت در مراسم رقص و آواز زنان در شهر استانبول در 4/9/84)اینجا)، اغماض نسبت به کشف حجاب خبرنگار ترک روزنامه «صباح» در تیر ماه ۱۳۸۵، ایجاد پیوند با برخی حلقه های فرهنگی و هنری، باستان گرایی و رونمائی از منشور کوروش، طرح و تبلیغ شعارهائی نظیر مکتب ایرانی، نوروز نماد خداوند، برگزاری همایش ایرانیان خارج از کشور، برگزاری جشنواره‌ی بزرگ آیین‌های نوروزی و ...را می توان در همین راستا ارزیابی کرد.

گفتنی است که همه این اقدامات در شرایطی صورت می گیرد که نزدیکان تیم احمدی نژاد با تهیه و توزیع سی دی های "ظهور نزدیک است" به تقدیس احمدی نژاد در نزد طبقات دیگر جامعه اشتغال دارند!

-به موازات خط و نشان کشیدن برای امریکائیان، به روسای جمهور این کشور نامه نوشته و آنها را برای مناظره دعوت می کند و یا در مرداد 85 در اقدامی تبلیغاتی از نمایندگان مجلس تقاضا می کند که از عمل مقابله به مثل صرفنظر کرده و طرح انگشت نگاری از اتباع آمریکائی را که به عقیده راقم طرح بی اساسی بوده است، مسکوت بگذارند.( اینجا)

-در شرایطی که شعار محو شدن اسرائیل از صفحه روزگار را سر می دهد، برای اولین بار از دوستی دو ملت ایران و اسرائیل سخن به میان می آید.

-در حالیکه به شدیدترین موضعگیری ها علیه دولت انگلیس می پردازد ،در فروردین 86 ملوانان بریتانیائی با هماهنگی او بازداشت می شوند و چند روز بعد در اثر تهدیدات به عمل امده، در اقدامی کاملا نمایشی در مراسم آزادی انان شرکت کرده و پس از انجام تشریفات خاص و در آغوش گرفتن سربازان بازداشت شده انان را آزاد می کند.( اینجا و اینجا)

-از یکسو قذافی رهبر لیبی را در آغوش خود می فشرد(اینجا) و از سوی دیگر با بحرانی شدن لیبی شدیدترین مواضع را علیه او اتخاذ می کند.

با اینکه خود به عنوان رئیس جمهور و رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی، "طرح عفاف و حجاب" را برای اجرا به وزیر کشور ابلاغ کرده است، با این وجود در مرداد 89 در گفت‌و گویی با شبکه اول سیما از برخوردهای نامناسب دراجرای طرح حجاب و عفاف انتقاد کرده و اظهار می دارد که: "ما این‌گونه برخوردها را توهین می‌دانیم که زن و مردی در خیابان راه بروند و کسی بیاید بگوید نسبت شما چیست؟" تا از این طریق گروههای اجتماعی دیگری را که نسبت به اجرای طرح معترض هستند مجاب کند که وی فردی دگراندیش است و اگر برخوردهای نامناسبی در جامعه صورت می گیرد ناشی از خواست و اراده ای فراتر از اراده اوست.

و جالبتر اینکه وقتی با اعتراضات و واکنش های حامیان سنتی اش مواجه می شود بدون انکه آشکارا به موضعگیری بپردازد آنان را در پشت درهای بسته قانع می کند که منظور دیگری داشته است و اتفاقا بکمک همین افراد هم سعی می کند به حامیان اصلیش بقبولاند که احمدی نژاد تغییری نکرده و رویکرد او همان رویکرد پیشین است. استعفای محمدناصر سقای بی‌ریا مشاور رئیس‌جمهور و پس گرفتن استعفا پس از مداکره در پشت درهای بسته یکی از همین نمونه هاست!( اینجا و اینجا)

-در حالیکه بر طبل آزادی و آزادی خواهی می کوبد  مرتضوی متهم جنایات کهریزک که تحت تعقیب دادگاه انتطامی قضات است با پیگیری های احمدی نژاد به دولت دهم مامور و با حکم رئیس جمهور  به ریاست ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز منصوب می شود!

- از یکسو باهدف پیروزی در رقابت های انتخاباتی، همسر میرحسین موسوی را در مقابل دوربین های تلویزیونی ضایع می کند، از سوی دیگر در برابر کیهان به دفاع از همسر رئیس جمهور فرانسه پرداخته و با غیر اخلاقی شمردن هتاکی های شریعتمداری علیه "کارلا برونی"، ان را محکوم می کند!( اینجا)

- از یکسو مباحث مربوط به سلسله های شاهنشاهی را از کتاب های درسی حذف می کند و از سوی دیگر باستان گرایی و رونمائی از منشور کوروش و طرح و تبلیغ شعارهائی نظیر مکتب ایرانی را جزء برنامه های تبلیغاتی خود قرار می دهد!

*مشائی، نقاب دیگر احمدی نژاد!

باوجود نقش و سهم  مشائی در کارنامه عملکرد و مواضع ارتجاعی و خرافاتی احمدی نژد، بعضی از دگراندیشان و افراد وابسته به اردوگاه موسوم به اصلاح طلبان فریب بازی های ایندو را خورده و در نوشته ها و گفته های خود، رویکرد مشائی را اصلاح طلبانه و متفاوت با احمدی نژاد معرفی می کنند!

متقابلا برخی از اشخاص وابسته به اردوگاه موسوم به اصولگرایان و محافظه کاران هم با بیان اینکه مشائی بانی جریان انحرافی در دولت احمدی نژاد است، وانمود می کنند که شخص احمدی نژاد متفاوت با این جریان به گفته آنان انحرافی می اندیشد و عمل می کند.

موارد زیر دلیل خوبی است برای رد دو ادعای مذکور و اثبات شامورتی بازی های مشترک احمدی نژاد و مشائی و اینکه ایندو علیرغم موضعگیری های بعضا متضاد یک هدف مشخص(حفظ و توسعه قدرت) را در دو نقش نسبتا متفاوت تعقیب می کنند:

1-حمایت بی شائبه احمدی نژاد از مشائی و اصرار او برای حفظ مشائی در قدرت به هر قیمت ممکن

2-احمدی نژاد در 20 مرداد 89 تاکید می کند: "آقای مشایی رییس دفتر رییس‌جمهور است و من به ایشان اعتماد کامل دارم. ایشان مومن به اصول جمهوری اسلامی ایران و اندیشه‌های انقلاب هستند. مومن به خط ولایت و انسانی پاک هستند....حرف دولت یک حرف بیشتر نیست و آقای مشایی نیز این حرف را می‌زند، البته با یک ادبیات متفاوت."( (اینجا

3-اسفندیار رحیم مشایی در سایت شخصی اش نظرات خود در مورد دوستی با مردم اسرائیل را موضع رسمی دولت عنوان کرد.(اینجا)

4-عباس امیری‌فر رئیس شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری و از نزدیکان تیم مشایی در گفتگو با روزنامه شرق: "از این ترس دارند که در آینده آقای ا حمدی نژاد وقتی دوره ریاست‌جمهوری خودش تمام شد کسی را که دارای ویژگی‌های خودش است معرفی کند تا راه او را با قوت بیشتر ادامه دهد. "[10]

رویگردانی برخی حامیان محافظه کار احمدی نژاد از او

حامیان سنتی احمدی نژاد که کم کم متوجه سیاست های یک بام و دو هوای او شده بودند، بتدریج به انتقاد از وی روی آوردند.

این وضعیت همچنان ادامه یافت تا این که رفته رفته در اثر موضعگیری های جدید احمدی نژاد و مشائی، و نیز عدم حضور احمدی نژاد در هیات ها و حسینیه ها و پای منبر مداحان، مداحان یاد شده و پامنبری هایشان به این نتیجه رسیدند که احمدی نژادی دیگر احمدی نژاد سابق نیست و باید با شدت بیشتری او را مورد انتقاد قرار دهند.

به همین سبب حاج منصور ارضی، در یکی از مراسم زیارت عاشورای هفتگی خود طی سخنانی با اشاره به گفتگوی تلویزیونی احمدی نژاد اظهار می دارد : "قرائت احمدی نژاد از حجاب یادآور قرائت خاتمی از حجاب بود .یک زمانی رئیس جمهور می آمدند در هیئت ها... ولی دیگر پیدایشان نمی شود؛ چرا که نمی گذارند بیاید هیئت! و این یک بیماری است....تو همینطوری رأی نیاوردی! حزب الله خودش را برای تو خرج کرد (البته برای رضای خدا) ما که دنبال پست و مقام نبوده و نیستیم . ما به دنبال روضه حسینی و فاطمی هستیم".[19]

اظهارات تند حدادیان(اینجا)، را شاید بتوان تندترین واکنش نسبت به احمدی نژاد و مشائی دانست.

*شعیب ابن صالح شدن احمدی نژاد و مطالبه غرامت جنگ جهانی، سناریوی جدید برای مطرح ماندن

کاهش برد تبلیغاتی پروژه هسته ای و عدم اشتیاق رسانه ها برای پرداختن به آن و نیز روی گردانی تدریجی بعضی از حامیان سنتی احمدی نژاد، تیم احمدی نژاد را به امید اینکه دوباره بر غرور ملی ایرانیان و تعصب مومنان ساده دل سوار شده و منویات خود را تعقیب و از این طریق صدرنشین اخبار رسانه های داخل و خارج از کشور شود، بر آن داشت تا این بار دو پروژه انطباق احمدی نژاد با شعیب ابن صالح و نزدیک بودن ظهور امام زمان و نقش مهم احمدی نژاد در هنگامه ظهور و "مطالبه غرامت جنگ جهانی از آمریکا، روسیه و انگلیس" را برای تبلیغات و جنجال افرینی های خود انتخاب کنند.

پروژه نخست با تهیه و توزیع صدها هزار لوح فشرده "ظهور نزدیک است" پی گرفته شد که در بخش های قبلی این نوشتار به ان اشاره گردید.(اظهارات نابهنگام و بی ارتباط احمدی نژاد بعد از قهر 11 روزه اش در هیات دولت، مبنی بر اینکه" ما به‌صورت اعتقادی، منطقی و علمی با اساس استکبار و صهیونیسم مخالف هستیم و همه مطمئن باشند که احمدی‌نژاد تا نابودی استکبار و رژیم پلید صهیونیستی با آنها مقابله خواهد کرد" را می توان متاثر از فرو رفتن احمدی نژاد در همین نقش جدید دانست!)

از طرفی درحالیکه باگذشت نزدیک به سه دهه از تجاوز ارتش صدام به خاک ایران، هنوز کوچکترین غرامتی از دولت عراق دریافت نشده و در حالیکه از سهم ایران در دریای خزر عقب نشینی شده است و در حالیکه ....، حمید بقایی، معاون رئیس جمهوری و رئیس سازمان میراث فرهنگی برای اجرای پروژه دوم، در حرکتی کاملا نمایشی در 24 آذرماه 1388 طی نامه‌ای به محمود احمدی‌نژاد، با اشاره به اینکه " با خاتمه جنگ و پیروزی آمریکا، روسیه و انگلیس نه تنها هیچ گونه خسارت یا غرامتی بابت دوران اشغال و بهره‌گیری از ظرفیت‌ها و زیرساختهای ارتباطی ایران، پرداخت نشد "، از او  درخواست کرد تا موضوع خسارات وارده به ایران در جنگ جهانی دوم از طریق مراجع بین‌المللی نظیر سازمان ملل پیگیری شود.[11]

در همین راستا احمدی نژاد هم در 28 آذر 1388 در یک کنفرانس خبری با اشاره به سه کشور آمریکا انگلیس و روسیه گفت: "قصد مطالبه خسارت جنگ دوم جهانی را داریم.  گروهی را مامور کرده‌ام که خسارت‌ها را محاسبه کنند و به‌زودی طی نامه‌ای از دبیر کل خواهم خواست که خسارات ایران در جنگ دوم جهانی را بپردازند؛ این عدالت است و عدالت زمینه امنیت و صلح است. ما پل پیروزی شویم و دیگران سود آن را ببرند، درست و عادلانه نیست."![12]

در ادامه این بازی تبلیغاتی جدید، احمدی نژاد در 29 آذر ماه  1388 در نامه ای خطاب به اسفندیار رحیم مشایی، نوشت: "...لازم است با تشکیل گروهی از صاحبنظران حقوقی ،  اقتصادی،  تاریخی و سیاسی و مسئولان مرتبط،  ابعاد خسارات وارده به ایران در جنگ دوم جهانی و اشغال توسط سه کشور به اصطلاح فاتح این جنگ را ارزیابی و استیفای حقوق مسلم ملت را از مجامع جهانی پیگیری و نتایج را اعلام دارید."[13]

متعاقبا اسفندیار مشائی مشاور و رییس دفتر رییس‌جمهوری در 5 اسفند 1389 در احکام جداگانه‌ای دبیر و دو عضو شورای سیاست‌گذاری «ستاد پیگیری و احقاق حق ملت ایران با اخذ غرامت خسارات ناشی از جنگ‌های جهانی اول و دوم» را منصوب  کرده  و از آنان خواست که با تشکیل «ستاد پیگیری و احقاق حق ملت ایران با اخذ غرامت خسارات ناشی از جنگ‌های جهانی اول و دوم» منویات احمدی نژاد را تعقیب کنند!.[14] مشائی در 8 اردیبهشت 1390 جلسه ستاد مذکور را به ریاست خود برگزار کرده و بر ضرورت پیگیری مطالبه حقوق پایمال شده ملت ایران توسط بیگانگان در جنگ‌های جهانی اول و دوم تاکید کرد!! [15]

-فروش پرحاشیه کاپشن و اتومبیل احمدی نژاد به یکی از سرمایه داران داخلی که شیوه دستیابی او به ثروت های نجومی با حرف و حدیث های فراوانی هم مواجه شد، ایده دیگری بود که باهدف خبرساز شدن و کسب شهرت بیشتر برای احمدی نژاد در دستور کار تیم وی قرار گرفت و مدتها بر روی ان مانور داده شد!

القای زاویه گرفتن از رهبری، جدیدترین پروژه تیم احمدی نژاد برای موج سواری

سیاست یک بام و دو هوا و حرکت با چراغ خاموش برای مدتی ادامه یافت اما اشتیاق زیاد برای اجرای پروژه تسلط بر مجلس نهم، خودشیفتگی و شدت یافتن توهمات در احمدی نژاد و حرص و ولع بیش از حد او برای حفظ و تحکیم قدرت خود و در همین ارتباط خیز برداشتن مشائی برای در اختیار گرفتن کرسی ریاست جمهوری در یازدهمین دور از انتخابات ریاست جمهوری بر اساس مدل پوتین-مدودف از یکسو و وقوف احمدی نژاد به این واقعیت که پس از رویدادهای دهمین انتخابات ریاست جمهوری مقبولیت و مشروعیت هیات حاکمه و دولت او در داخل و خارج از کشور به شدت آسیب دیده است از سوی دیگر، احمدی نژاد را به این باور رساند که با عبور و یا حداقل زاویه گرفتن از رهبری و انجام تغییراتی در سیاست داخلی و خارجی اش، قادر خواهد بود هم مسئولیت اتفاقات ناگوار پس از انتخابات را متوجه رهبری کند و هم اینکه از این طریق اعتبار و وجهه بین المللی و موقعیت متزلزل خود را در نزد خارجیان و ناراضیان داخلی بهبود بخشیده و در نزد گروه های اجتماعی ناراضی هم اعتبار و منزلتی بدست آورد، مضافا بر اینکه از این طریق دوباره می تواند خبرساز شده و صدر نشین اخبار رسانه های داخلی و خارجی شود!

گو اینکه وقتی بعضی از خطیبان نماز جمعه در تریبون های رسمی نماز جمعه به نظرسنجی هائی اشاره می کنند که نتایج آن حاکی از صدرنشین بودن محبوبیت بالای احمدی نژاد در بعضی از کشورهای مسلمان است بدون اینکه نامی از رهبری در آن باشد ، و یا در شرایطی که ادعا می شود، انتخاب او نوعی معجزه بوده و او اولین رئیس جمهوری است که بیش از 24 میلیون و به روایتی 35 میلیون رای مردم را از ان خود کرده است، و نیز در شرایطی که نقش او در فیلم ظهور نزدیک است پر رنگتر از دیگر شخصیت هاست!! باتوجه به ظرفیت های محدود احمدی نژاد و اسیر شدن او در توهماتی که قبلا اشاره شد، چه دلیلی دارد که او متوهمتر از گذشته نشود و به این نتیجه نرسد که هم مقبولیت بین المللی و هم مشروعیت سیاسی داخلی او از دیگران بالاتر است و لذا باید صدرنشین قدرت شود!؟

قدرت خود را فراتر از مجلس خواندن، برکناری وزرای مورد حمایت رهبری نظیر وزرای اطلاعات، کشور و امورخارجه با بدترین و تحقیرآمیزترین شیوه ها، موازی کاری با وزارت خارجه و انتخاب نمایندگان ویژه در نقاط مختلف دنیا، برخلاف دور نخست،اجتناب از بوسیدن دست مقام رهبری در دومین دور تنفیذ ریاست جمهوری و بوسه زدن بر شانه رهبری(اینجا)، الحاق سازمان حج و زیارت به میراث فرهنگی و اقدام برای تغییر رییس سازمان حج و زیارت مورد تائید رهبری، اصرار بر حفظ مشائی[16] در نهاد ریاست جمهوری و پروبال دادن به او پس از برکناری او از معاون ریاست جمهوری با توصیه رهبری و اگاهی از نظر منفی رهبری نسبت به او و ...نشانه هائی است که حدس و گمان راقم را در این مورد تقویت می کند.

لذا بنظر راقم اتفاقات اخیر و قهر و آشتی احمدی نژاد جزئی از سناریوی اقتدارگرایانه احمدی نژاد برای حفظ و تحکیم قدرت خود و تیم بله قربان گوی کوچکش می باشد که از پیش طراحی و اعلام شده بود:

سناریوئی که از پیش طراحی شده بود!؟

دوشنبه ۲۸ تیر ۱۳۸۹ تعدادی از رسانه ها، خبری را به  رحیم مشائی نسبت دادند که هرگز تکذیب نشد. در این خبر قید شده بود:

"رحیم مشائی رئیس دفتر رئیس جمهور در دیداری غیر خصوصی با بیان اینکه عده ای تلاش می کنند به هر تقدیر مرا تخریب کنند گفت: آقای احمدی نژاد به من گفته است که تو چوب من را می خوری.من را نمی توانند بزنند به تو گیر می دهند.

به گزارش جهان وی سپس پیش بینی کرد که البته نوبت احمدی نژاد هم می رسد و زمان تحقق این پیش بینی را یک سال و نیم دیگر دانست.

وی با بیان اینکه البته آقای احمدی نژاد هم می داند که نوبت خودش هم می رسد گفت: یک روز آقای احمدی نژاد به من گفت که تا یک سال دیگر من کافر می شوم. مشائی در ادامه توضیح داد که البته منظور ایشان این بود که این ها مرا کافر خواهند خواند."[17]

این خبر اخیرا هم بصورت تلویحی توسط عباس امیری‌فر امام جماعت و رئیس شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری در گفتگو با روزنامه شرق تائید شده است.[18]

تداوم برخوردهای دو پهلو، روشی برای پیشبرد منویات تیم احمدی نژاد

در ادامه همان سیاست یک بام و دو هوا، در حالیکه احمدی نژاد در اعتراض به دخالت رهبری در انتصاب دوباره آقای مصلحی، 11 روز بصورت قهر محل کار خود را ترک کرده بود تا به ناراضیان و خارجیان تلقین کند که او در حال عبور از رهبری است و نیز در حالیکه همه رسانه های داخل و خارج از کشور قهر او را زاویه گرفتن از رهبری تفسیر می کردند، تیم او به موازات بهره برداری های تبلیغاتی به نفع احمدی نژاد، برای تامین رضایت طیف سنتی به روش دیگری متوسل شدند و بدون اینکه احمدی نژاد با رفتار و گفتار خود در مقام نفی برداشت مورد اشاره برآید، برخی عناصرش بسیج شدند تا از طریق رسانه هائی که در اختیار دارند، به حامیان سنتی خلاف انرا بقبولانند و آنانرا مجاب کنند که حتی این قهر 11 روزه هم نشانگر ارادت او به رهبری است و اصلا بخاطر ایشان صورت گرفته است!!

مثلا "سید مجتبی ناوندی از نزدیکان و حامیان افراطی احمدی نژاد و مدیر مسئول خدمت، برای ماله کشی بر روی قهر او قصه ای را با عنوان "احمدی نژاد: خاکریز حضرت آقا را نشانه رفته اند" منتشر و در ان مدعی می شود که: "...وقتی به خانه دکتر می‌رسیم، به سمت طبقه بالا راهنمایی می‌شویم. در یکی از اتاق‌ها، چند صندلی ساده چیده‌اند؛ قسمت بالای اتاق هم عکسی از حضرت آقا قرارگرفته که روی آن آیه مبارکه "یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولیالامر منکم" نقش بسته است.

پس از چند دقیقه، دکتر می‌آید؛ چهره‌اش هیچ شباهتی به چهره یک فرد خانه‌نشین ندارد؛ چند دقیقه‌ای از شرایط کنونی می‌گوید؛ بارها تاکید می‌کند که “آمده‌ایم، خاکریز حضرت آقا باشیم”؛ اما جمله‌ای که هنوز هم بعد از گذشت یک هفته، با صدای دکتر در ذهنم تکرار می‌شود، این بود که احمدی‌نژاد گفت “هدف آنها این است که خاکریز را بزنند و بعد از ریختن خاکریز، به سراغ حضرت آقا بروند ولی بنده کوتاه نخواهم آمد."!

از طرفی برای اینکه داستان فوق موضع رسمی احمدی نژاد و رسانه های شناخته شده نزدیک به او تلقی نشود، بجای انتشار داستان مذکور در پایگاه های خبری شناخته شده نزدیک به دولت، ابتدا در وبلاگ شخصی مدیر مسئول خدمت بنام روزگاری نو (اینجا) منعکس می شود و آنگاه به سرعت در رسانه های منتقد و موافق دولت با عنوان هائی مانند: "احمدی نژاد: کوتاه نخواهم امد"، " خاکریز حضرت آقا را نشانه رفته اند" و  "آمده‌ایم، خاکریز حضرت آقا باشیم"در سطح بسیار وسیعی بازتاب می یابد!!

برای آگاهی از میزان بازتاب یادداشت یک خبرنگار نه چندان شناخته شده در پایگاه های خبری کافیست که عناوین فوق را در گوگل جستجو کنید:)آئین نیوز، مکتب ایرانی ، آرمان ایران، گویا نیوز، انتخاب، آفتاب نیوز، سبزلینک، راه سبز و دیگربان)

جالبتر اینکه در همین راستا آئین نیوز یکی از سایت های وابسته به مشائی هم، بدون اینکه به علت عدم واکنش شخص احمدی نژاد در برابر بقول آنها تحلیل ها و توطئه ها و دروغ پراکنی ها اشاره ای بکند، علت سکوت احمدی نژاد را حرکت عظیم و استشهادی وی خوانده و می نویسد: "حرکت عظیم و استشهادی دکتراحمدی نژاد  به خوبی پیش می رود ! و ما رأیت الا جمیلا ! دکتراحمدی نژاد آگاهانه سکوت کرده است تا تک تک افراد امتحان خود را پس دهند !" دانه این دام" را دکتراحمدی نژاد  به زیبایی انتخاب کرده و فرصت داده تا رجال سیاسی به نام دفاع از ولایت، آنچه عقده و کینه دارند، علیه شمشیر ولی زمان خوب خالی کنند و گمان کنند که اکنون از هر دو سو برنده اند ! هم وجهه " ولایتمداری " خود را ترمیم و تقویت می کنند و هم دکتر احمدی نژاد رییس جمهور مکتبی و ولایی  را بی حیثیت و احتمالا اگر دست دهد ساقط می کنند! "!!)آئین نیوز، حامیان مشائی، بورس نیوز و عدالت)

باتوجه به مستندات مورد اشاره در این نوشتار به نظر می رسد که خودشیفتگی، خودکامگی، بلند پروازی و توهمات حاد شده احمدی نژاد او را به این نتیجه رسانده است که هم مقبولیت و مشروعیت داخلیش و هم محبوبیت جهانی اش بیش از هر کس دیگر است و با ادامه بازی های سیاسی خود و عبور کم هزینه از رهبری و انجام لابی هائی در خارج از کشور می تواند منویات خود مبنی بر مدیریت جهان را جامه عمل بپوشاند!!

اما او از این واقعیت غفلت ورزیده بود که همه موجودیت سیاسی او ناشی از همین نظام و حمایت نهادهای درونی ان است و چنانچه از خطوط قرمز تعیین شده عبور نماید، با اراده همان نهادهائی که او را به عرش برده بودند، در کوتاهترین مدت ممکن طومار سیاسی او و تیم نوپا و تازه به دوران رسیده اش برای همیشه درهم پیچیده خواهد شد!

زیرنویس:

[1]خبرآنلاین، سه شنبه 29 اردیبهشت 1388 - 15:21:56، کد مطلب: 8724(اینجا)

[2] برای آگاهی بیشتر به احمدی نژاد با رانت هاشمی رییس جمهور شد!(مصاحبه خواندنی مجله خانواده سبز با اکبر اعلمی)  را رجوع کنید.

[3]پایگاه اطلاع رسانی نهاد ریاست جمهوری به نقل از خبرگزاری جمهوری اسلامی۸۴/۰۸/۱8 ((اینجا

 [4] میثاق نامه جهان نیوز/ یکشنبه ۸ شهریور ۱۳۸۸(اینجا)

[5] شاه هم خود را نظر کرده خدا و پیامبر می دانست.(سومین نطق پیش از دستور در مجلس هفتم)

[6] میثاق نامه جهان نیوز/ یکشنبه ۸ شهریور ۱۳۸۸ (اینجا)

 [7] همشهری آنلاین، کد مطلب: 94035، جمعه 8 آبان 1388 - 22:38:27- خبرآنلاین، کد مطلب: 22501، یکشنبه 10 آبان 1388 - 21:06:32 و همشهری آنلاین، کد مطلب: 112908، دوشنبه 11 مرداد 1389 - 13:53:57 (اینجا، اینجا و اینجا)

[8]تهران، خبرگزاری جمهوری اسلامی۸۴/۰۸/۰۴ ( (اینجا

[9]آفتاب نیوز جمعه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۹ (اینجا)

[10]شرق شماره 1234، شنبه 10 اردیبهشت(اینجا)

[11]فارس نیوز 88/09/24 - 09:35شماره:8809240115 (اینجا)

[12]خبرآنلاین شنبه 28 آذر 1388 (اینجا)

[13]ابتکار شماره 1647 - 1388/09/29 - یکشنبه 29 آذرماه 1388 - 3 محرم 1431 - 20 دسامبر 2009 (اینجا)

[14]آفتاب نیوز 5/12/89 کد مطلب : 121635 (اینجا)

[15]آئین نیوز کد خبر : ‌288تاریخ انتشار : ‌پنجشنبه 8 اردیبهشت 1390 - 15:39:1 (اینجا)

[16]علاقمندان برای آگاهی از موضع راقم نسبت به برکناری مشائی می توانند به لینک " برکناری مشائی و بدعت های ناشی از حواشی آن" رجوع نمایند.

 [17]-جهان نیوز دوشنبه ۲۸ تیر ۱۳۸۹ ساعت ۱۳:۰۷ و آفتاب نیوز سه شنبه 29/4/89 (اینجا و اینجا)

[18]شرق شماره 1234، شنبه 10 اردیبهشت(اینجا)

[19]عصر ایران یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ، کد خبر: ۱۶۲۷۶۸ (اینجا)

لینک های مرتبط:

ارزیابی انتصاب مجدد وزیر مستعفی اطلاعات توسط رهبری و کالبدشکافی شخصیت و رفتارهای متناقض احمدی نژاد /1

کالبدشکافی شخصیت و رفتارهای متناقض احمدی نژاد و ریشه مقاومت او در برابر برخی خواسته های رهبری/2

قسمتی از مواضع دکتر احمدی نژاد در مورد نقش و جایگاه ولایت فقیه، از ایام تبلیغات ریاست جمهوری تا به امروز

شکستن تابوی"سئوال از رییس جمهوری و اعلام محورهای سوال از رئس جمهور و اسامی 35 نماینده امصاء کننده سوال توسط اکبر اعلمی



منبع: http://www.akbaralami.com/Public/ContentBody.aspx?ContentID=4057

مسابقه کشیدن هواپیما توسط دختران ژاپنی +عکس

مسابقه کشیدن هواپیما توسط دختران ژاپنی +عکس
















به مناسبت روز کودک در ژاپن در تاریخ 5 می، در فرودگاه هاندای توکیو ،بیش از 200 زن و کودک در یک مسابقه سعی دشتند یک هواپیمای ایرباس 300 که 900 تن وزن دارد را بکشند.

نمونه ای دیگر از رها کردن بیمار در خیابان !

i297438_1.jpg

 

15اردیبهشت: نمونه ای دیگر از رها کردن بیمار در خیابان + عکس



عصر ایران:تکرار افتضاح تهران، اینبار در ارومیه، دست استکبار و صهیونیسم هم در کار نیست؛ کسی پاسخگو هست؟

به گزارش آینانیوز، خانعلی حسینی یک نمونه دم دستی از بیماری است که گوشه ای از ارومیه رها شده و بدون اینکه دست استکبار جهانی و صهیونیسم بین الملل در کار باشد دارد، زیر سایه بی توجهی و بی اعتنایی مسئولین انتظار مرگ را می کشد.

بیمار دیابتی رها شده کنار خیابان

حسین غفاری، معاون مدیرکل اجتماعی استانداری آذربایجان غربی می گوید: تقریبا همه ارگانهایی که احساس می کردم وظیفه دارند تا این بیمار دیابتی را نجات دهند را در جریان گذاشته و درخواست کمک کردم اما همگی از زیر بار مسئولیت شانه خالی کردند. شهرداری،بهزیستی،نیروی انتظامی،...

بیمار دیابتی رها شده کنار خیابان

وی وقتی از کمک این ارگانها برای نجات این پیرمرد عاجز مانده دست به دامن رسانه ها شده است.

بعد از دو هفته از افتضاحی که در رهاسازی بیماران بیمارستان امام خمینی(ره) تهران بوجود آمد و طی آن همه تنبیه شدند الا مسئولینی که باید پاسخ می دادند این بار یک انسان بی کس و فقیر دیگر در گوشه ای از مرکز استان آذربایجان غربی با یک پای قطع شده و یک پای در انتظار قطع شدگی به امان خدا رها شده است.

بیمار دیابتی رها شده کنار خیابان

وقتی عصر چهارشنبه چهاردهم اردیبهشت با فراخوانی یک شهروند راهی اقامتگاه این پیرمرد شدم تازه فهمیدم که نزدیک یک ماه است که او را به این حال رها کرده اند و هیچ کس پاسخگو نیست.

بیمار دیابتی رها شده کنار خیابان

خانعلی حسینی اهل روستای ترکمان از محال باراندوزچای ارومیه است که به دلیل بیماری دیابت شدید یک پایش را قطع کرده اند و پای دیگرش در انتظار قطع شدگی است. وی بدون کس و کار و سرپناه تنها با کمک کیوسکداران و دست فروشان میدان آذربایجان ارومیه روزگار می گذراند.

بیمار دیابتی رها شده کنار خیابان

هادی،یکی از کسبه این میدان هر روز برایش نان،غذا،چای و سیگار می آورد و پشت کانکس سرویس بهداشتی جایی درست کرده و رویش را پوشانده تا از باد و باران در امان باشد.

خانعلی از صبح تا شب هیچ تحرکی ندارد اما هنوز زنده است و قوت روزانه اش را نان خالی و چای تشکیل می دهد.

بیمار دیابتی رها شده کنار خیابان

می گوید یکبار یکی از ارگانهای حمایتی یکی از شهرستانهای استان او را برده و بعد از چند روز در حالیکه نگهبان ورودی آنجا 150 هزار تومان موجودی اش را گرفته رهایش کرده اند.

یکی از کسبه می گوید قبل ترها وقتی سالم بود در یک کارگاه تولیدی نگهبانی می کرد. یک مدتی هم گوسفندچرانی کرده است اما از وقتی بیمارشده و از کار افتاده است به امان خدا رهایش کرده اند.

بیمار دیابتی رها شده کنار خیابان

این گزارش و تصاویر تکان دهنده دل هر انسان باشرفی را به درد می آورد و اگر قرار بر پذیرفتن مسئولیت نگهداری و نجات این پیرمرد است خیلی ها باید امروز پاسخگو باشند.

آینانیوز آماده است گردشکار و نتیجه اقدامات دستگاههای مسئول را اطلاع رسانی کند؛ باشد تا این بی مهری دامنه دار نشده و به لکه ننگی بر پیشانی همه مردم و مسئولین استان بدل نشود.

بازداشت عضو سپاه پاسدران به علت حمل 500 کیلوگرم مواد مخدر

i302206_IMAGE634388101034436250.jpg

 

بازداشت زاهد شیخی مدیر کل روابط عمومی دادگستری زاهدان و عضو سپاه پاسدران به علت حمل 500 کیلوگرم مواد مخدر

احمد زاهد شیخی مدیر کل روابط عمومی دادگستری استان زاهدان که از اعضای سابق سپاه پاسداران و عضو ستاد مبارزه با مواد مخدر استان نیز می باشد روز گذشته به جرم دست داشتن در قاچاق مواد مخدر بازداشت شد ! زاهد شیخی، به دلیل حمل ۵٠٠ کیلوگرم مواد مخدر با خودروی دولتی دستگیر شده است. به گزارش منابع محلی نامبرده مواد مخدر را که شامل ۴۵٠ کیلوگرم تریاک و ۵٠ کیلوگرم هرویین بوده با خودروی دولتی و حکم ماموریت و اسلحه حمل می کرده که در پاسگاه سهل آباد از سوی ماموران نیروی انتظامی متوقف و مواد فوق کشف گردیده است. یک منبع آگاه در گفتگو با ایران بریفینگ اعلام کرد با توجه به اینکه از مدتها پیش این شایعه بر سرزبانها بوده که وی در قاچاق مواد مخدر دست دارد و ظاهرا این نخستین بار نیست که زاهد شیخی اقدام به قاچاق می کرده است ، احتمال داده که علنی شدن این موضوع و بازداشت نامبرده با توجه به اینکه زاهد شیخی و برادرش از روسای ستادهای انتخاباتی احمدی‌نژاد در استان سیستان و بلوچستان بوده‌اند و برادر دیگر وی نیز به نام محمد رضا زاهد شیخی هم اکنون مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی سیستان و بلوچستان است ، بی ارتباط با تنش‌های اخیر میان رهبر جمهوری اسلامی و عوامل محمود احمدی‌نژاد نباشد . گفتنی است هنوز منابع رسمی گزارشی از دستگیری زاهد شیخی منتشر نکرده‌اند اما منابع محلی خبر از این می دهند که وی در یک پاسگاه بازداشت شده و با توجه به مقاومتش در بازرسی از خودرو ماموران نسبت به وی حساس شده اند و پس از کشف مواد نیز باتوجه به ارائه حکم ماموریت و مدارک دولتی بودن خودرو ماموران ابتدا به هویت نامبرده مشکوک و با دخالت مقامات بالاتر موضوع محرز و نسبت به بازداشت وی اقدام می نمایند