المانیتور نوشت: بازداشت تاجر طلا، رضا ضراب، در 19 مارس همچون بمبی بود که
سیاست گذاران آنکارا را در ترس و حیرت فرو برد. ضراب متهم به داشتن نقش
کلیدی در هدایت شبکه انتقال پول در سال های 2010 تا 2015 است، که برای عبور
از تحریم ها علیه ایران شکل گرفته بود.
به گزارش «انتخاب»، گمان می رود او که متهم به فعالیت برای دولت ایران و تجارت آن بوده است، معامله ای با مقامات آمریکا انجام داده باشد.
ضراب اولین بار در ترکیه بازداشت شد، اما بالاخره با کمک دولت این کشور آزاد شد. بسیاری بر این باورند که او باید می دانست لحظه ای که در خاک آمریکا قدم بگذارد بازداشت می شود، و از این رو بدون معامله قبلی با آمریکا اقدام به این سفر نمی کرد. افشاگری های بالقوه او نزد دادستان فدرال آمریکا بدون شک مقامات ترکیه را درگیر خود خواهد کرد، و بدین ترتیب می تواند به عنوان ابزار فشار علیه اردوغان استفاده شود.
پریت بهارا، دادستان آمریکا در منطقه جنوبی نیویورک که کیفرخواست علیه ضراب را آماده کرده، یک شبه به فردی محبوب در میان رسانه های اجتماعی مخالفان دولت ترکیه تبدیل شد. تنها در چند روز، تعداد دنبال کنندگان بهارا در توییتر از 10هزار به 80هزار رسید. او تا 23 مارس 190هزار دنبال کننده داشت. صدها نفر از این طرفداران جدید نام های ترکیه ای داشتند.
حتی یکی از کاربران توییتر از بهارا پرسید: « چیزی از ترکیه می خواهید؟ راکی ترکی، شیش کباب، راحت الحلقوم، فرش ترکی. فقط بخواهید، ما در خدمت شما هستیم».
طبیعتا جناح طرفدار دولت نیز اقدامات متقابل نشان داد. برخی دادستان آمریکا را به شرکت در یک توطئه اعلام کردند، و همچنین روزنامه طرفدار دولت دیلی صباح او را یکی از اعضای "سازمان تروریستی فتح الله گولن" خواند.
از سوی دیگر، دولت ترکیه در باره ضراب کاملا سکوت پیشه کرده است، حال آنکه پیشتر با دادن جایزه ای برای توانایی و مهارت او در صادرات طلا و مشارکت در اقتصاد ملی از او تقدیر و سپاس به عمل آورده بود. بانک دولتی هالک که ضراب با آن همکاری می کرد، به سرعت اعلام داشت که هیچ ارتباطی با این پرونده نداشته است، اما در طول یک روز با کاهش 8.7 درصدی ارزش سهام خود روبرو شد.
ترکیه از رسیدگی به پرونده ضراب توسط دادستانی که مشهور به حل پرونده های دشوار است، بسیار نگران می باشد. مقامات ترکیه پرونده بدنام فساد و رشوه دسامبر سال 2013 را کاملا به خاطر دارند، هرچند برای مدتی طولانی کنار گذاشته شده بود. چهار وزیر دولت ترکیه متهم در این پرونده با استفاده از مصونیت نجات پیدا کردند. دولت با جابجایی دادستان و نیروی پلیس دنبال کننده این رسوایی به رهایی آن ها کمک کرد.
این تحقیقات نشان داده بود که ایران با قطع دسترسی به سیستم سوئیفت تحت فشار قرار گرفت. تهران تصمیم به استفاده از سیستمی برای دور زدن این تحریم با استفاده از بانک هالک ترکیه گرفت. در اولین قدم شرکت های صوری در چین برای گذر از سوئیفت ایجاد شد. ایران پول را به حساب این بانک های چینی می فرستاد که ظاهرا برای بازپرداخت هزینه صادرات بود. این پول فورا به شرکت های صوری یا واقعی در ترکیه فرستاده می شد که آن هم ظاهرا برای بازپرداخت صادرات انجام شده بود. طلای خریداری شده با این پول از طریق دوبی به ایران منتقل می شد. موردی بود که در آن صورت بار کشتی با ظرفیت 5 هزار تن نشان از حمل 100هزار تن گندم داد.
آن زمان ترکیه هزینه نفت و گاز خریداری شده از ایران را با طلا پرداخت می کرد. بدین منظور ترکیه حسابی برای ایران در بانک هالک ایجاد کرد. ایران سپرده های این حساب را به طلا تبدیل می کرد. برای پاسخگویی به این حجم نیازهای ایران، ترکیه مجبور به واردات طلا شد: 8 میلیارد دلار طلا که بدین ترتیب به ایران رسید. آمریکا با تحریم صادرات طلا به ایران در جولای 2013 به این امر واکنش نشان داد. حاصل آنکه بخش بزرگی از 13 میلیارد دلار طلای وارداتی ترکیه در این کشور باقی ماند.
دولت ترکیه مستقیما وارد این مسئله نشد، بلکه برای انتقال از رشوه استفاده کرد. ضراب که پس از دریافت شهروندی ترکیه نام خود را به رضا صراف تغییر داده بود، متهم است که عملیات خود را با همکاری چند وزیر کابینه دولت و فرزندان آن ها اداره می کرد. بنا به اتهامات محلی، ضراب به وزیر اقتصاد ترکیه، ظفر چاغلایان، حق کمسیونی – که رشوه است – به میزان 0.3 تا 0.4 درصد پرداخت می کرد. ضراب به چاغلایان 103 میلیون لیر ترکیه برابر با حدود 35 میلیون دلار و به مدیرعامل بانک هالک 16 میلیون لیره برابر با 5.67 میلیون دلار پرداخت کرد. بسیاری معتقدند اردوغان باید از آنچه در حال انجام بود خبر می داشت.
کیفرخواست آمریکا جامع تر از این است. ضراب و دو همدست منتسب به او می تواند با احکام شدید 5 سال در زندان برای کلاهبرداری از ایالات متحده، 20 سال برای نقض قانون بین المللی اختیارات فوق العاده – مربوط به تنظیم تحریم ها علیه ایران – 30 سال برای کلاهبرداری بانکی و 20 سال برای پول شویی روبرو شوند.
ضراب صاحب شرکت های بسیاری در ترکیه از جمله گروه مپنا، هولدینگ رویال، صرافی دوراک، صرافی النفیس، شرکت سرمایه گذاری رویال امیرالد، فلزات گران بهای آسی و چندین شرکت دیگر است. بخشی از مدارکی که در طرح اتهام در نیویورک آمده نامه رضا ضراب در 3 دسامبر 2011 به مدیرعامل بانک مرکزی ایران است که در آن ضراب خود را آماده جهاد اقتصادی علیه تحریم ها عنوان کرد.
اتهامات حاکی از آن است که ضراب شبکه ای از شرکت ها در ترکیه و امارات در جهت دور زدن تحریم ها ایجاد کرد. کاملیا جمشیدی که در هولدینگ رویال فعالیت داشت و حسین نجف زاده، از مقامات ارشد بانک ملت، متهم به داشتن نقش کلیدی در انتقال پول می باشند اما هنوز دستگیر نشده اند.
برخی بر این باورند که ضراب با شنیدن خبر محکومیت همکارش، بابک زنجانی، به اعدام برای فعالیت های مالی غیرقانونی، ترجیح داد خود را تسلیم مقامات آمریکا کند تا زمان کوتاهی را در زندان در آمریکا بگذراند، تا اینکه در ایران اعدام شود.
مهمترین پرسشی که به میان می آید این است که ضراب با افشاگری های خود چه کسی را نابود خواهد کرد. برخی معتقدند بازداشت ضراب فراتر از آن چیزی است که به نظر می رسد، که زمان بندی آن – هنگامی که اردوغان با تنش با آمریکا، اتحادیه اروپا و روسیه روبرو است – می تواند حاکی از آن باشد که شاید کسی دیگر تحمل اردوغان را نداشته باشد.
معاون سابق حزب عدالت و توسعه، فوزی ایسباران اتهامات شگفت آوری را در رسانه های جمعی مطرح کرد: « ضراب زمانی رفت که زنجانی به اعدام محکوم شد. ضراب می ترسید حامیانش بخواهند برای پوشاندن رد خود او را لو دهند. او نمی توانست به اروپا برود. به احتمال قوی او با آمریکایی ها تماس برقرار کرد. امکان ندارد ضراب اطلاع نداشته باشد که در لحظه ورودش به میامی توسط اف بی آی بازداشت می شود. روشن است که واسطه های اف بی آی و سی آی ای در این زمینه دخالت داشته اند. اگر ضراب به آنچه می داند اعتراف کند حکم سبکی دریافت می کند و می تواند بخشی از سرمایه اش را حفظ کند. اگر او سخن بگوید پرونده فساد مالی دسامبر 2013 در ترکیه به پرونده ای بین المللی تبدیل می شود.
معاون سابق حزب جمهوری خواه خلق، آیکان اردمی، با این موضوع موافق است. بنا به گفته او: «معامله ای که ضراب می تواند برای تخفیف جرم خود با دادستان انجام دهد می تواند به تصمیم بر بازداشت اسامی تازه ای شود. در نتیجه سیاستمداران، ماموران دولتی، و تاجران بسیاری ممکن است برای اجتناب از دستگیری از سفر به آمریکا پرهیز کنند».
آمریکا پیشتر به آنکارا درباره طرح های فرار از تحریم ضراب هشدار داده بود. دیوید کوهن، که معاون خزانه داری و مسئول تحریم ها علیه ایران از 2011 تا 2015 بود، پیش از انتصاب به معاونت رئیس سیا، سفرهای بسیاری به آنکارا داشته است.
آنقدر زیبا و عمیق و با ظرافت در این روزنامه احمدی نژاد را توصیف کرده که شاید کمتر از این زوایا او را نگریسته باشید. هم به برادران افغانی بیشتر امیدوار می توان شد و هم اینکه گویا ناظر خارجی بیشتر لایه های پنهان ما را می بیند تا خود ما !!
عنوان مقاله : پدیدهی احمدینژاد
احمدینژاد پدیدهی غریب و هم هنگام آشنایی است. رفتار او در چشم بسیار کسان یادآور برخورد خشن و توهینآمیز یک جوانک بسیجی تفنگ به دست در برابر شهروندان محترمی است که چنان تحقیر میشوند که دیگر جهان را نمیفهمند. شان اجتماعیشان، ارج فرهنگیشان و منش و سلیقهیشان لگدکوب میشود، به زندگی خصوصیشان تجاوز میشود، و دستگاه تبلیغاتی مدام از در و دیوار جار میزند که باید شکرگزار باشند که در کشورشان این «معجزهی هزارهی سوم» رخ داده است. احمدینژاد حاشیه را بسیج میکند تا مرکز قدرت را تقویت کند، مردم مستمند را به دنبال ماشین خود میدواند و آنان میدوند، در حالی که به عابران دیگر تنه میزنند و هیاهو و گرد و خاک میکنند. محمود احمدینژاد از تبار آن سلاطینی است که مدام در حال جهاد بودهاند. او خزانهی مرکز را تهی میکند، تا سرحدات را نه آباد، بلکه از نو تصرف کند و به حلقهی ارادت درآورد. او مهندس نظام است، اما نه از آن مهندسانی که در ابتدای حکومت اسلامی در خدمت ملاها درآمدند تا سازندگی کنند و معجزهی پیوند ایمان و تکنیک را به نمایش بگذارند. در ابتدا تکنیک در خدمت ایمان بود. در مورد احمدینژاد، ایمان خود امری تکنیکی است. او رمالی است که داکتر-مهندس شده است. در ذهن او جن و اتم، معجزه و سانتریفوژ، معراج و موشک در کنار هم ردیف شدهاند. احمدینژاد به همه درس میدهد. او ختم روزگار است… در مجلس آخوندی هم درس دین میدهد. پیش لوطی هم عنتربازی میکند.
احمدینژاد ترکیبی از رذالت و سادهلوحی است. او مجموعهای از بدترین خصلتهای فرهنگی ما را در خود جمع کرده، به این جهت بسی خودمانی جلوه میکند: دروغ میگوید و ای بسا صادقانه. غلو میکند، زرنگ است و تصور میکند هر جا کم آوردی، میتوانی از زرنگیات مایه بگذاری و جبران کنی.. در وجود همهی ما قدری احمدینژاد وجود دارد و درست این آن بخشی است که وقتی با آزردگی از عقبماندگیمان حرف میزنیم، از آن ابراز نفرت میکنیم.اما آن هنگام نیز که لاف میزنیم و خودشیفتهایم، باز این وجه احمدینژادی وجود ماست که نمود مییابد. احمدینژاد تحقیر شدهای است که خود تحقیر میکند. سرشار از نفرت است، اما کرامت دارد..به موضوع نفرت اش که مینگرد، میپندارد مبعوث شده است تا او را از ضلالت نجات دهد.
احمدینژاد نمایندهی سنتی است جهشکرده به مدرنیت. او مظهر عقبماندگی مدرن ما و مدرنیت عقبماندهی ماست. او اعلام ورشکستگی فرهنگ است.احمدینژاد نشان فقدان جدیت ماست. آن زمان که در قم گفت، هالهی نور او را دربرگرفته، حق بود که حجج اسلام این حجت را جدی گیرند، عمامه بر زمین کوبند، سینه چاک کنند و لباس بر تن او بردرند تا تکهای به قصد تبرک به چنگ آورند. آن زمان که از دستیابی به انرژی هستهای در آشپزخانه سخن گفت، حق بود مکتب ها و دانشگاهها تعطیل میشدند، حق بود بر سر در آموزش و پرورش مینوشتند «این خرابشده تا اطلاع ثانوی تعطیل است» و آموزگاران از شرم رو نهان میکردند.احمدینژاد از ماست. طرفداران او نیز همولایتیهای ما هستند. میان احمدینژاد با گروهی از رهبران اپوزیسیون فرق چندانی نیست. در روشنفکری ایرانی هم نوعی احمدینژادیسم وجود دارد، آن جایی که یاوه میگوید و در عین غیر جدی بودن، سخت جدی میشود.احمدینژاد نشاندهندهی جنبهی «مردمی» جمهوری اسلامی ایران است، جنبهای که اکثر منتقدان آن نمیبینند، زیرا هنوز از انتقاد از دولت به انتقاد از جامعه نرسیدهاند و از همدستیها و همسوییهای دولت و جامعه غافلاند. اکنون همه چیز با تقلب و کودتا توضیح داده میشود. تقلبی صورت گرفته، که ابعاد آن را نمیدانیم. برای این که نیروی پوپولیسم فاشیستی دینی را نادیده نگیریم، لازم است همهی تحلیلها را بر تقلب و کودتا بنا نکنیم. رای احمدینژاد یک میلیون هم باشد، بایستی ریشهی اجتماعی فاشیسم دینی را جدی بگیریم.
درسرزمینی که سایه آدم های کوچک بزرگ شد؛ آفتاب آن سرزمین روبه غروب است.
هیچ سرمایه ای همچون خرد و هیچ تهیدستی بالاتر از نادانی نیست من برای نبرد با تاریکی شمشیر نمیکشم .. چراغ می افروزم.!
(منبع مرکز آمار ایران/ اداره ثبت احوال)
در سال ۱۳۵۷ در کشور حدود پانزده هزار طلاق داشته ایم، در سال گذشته (۱۳۹۴) هر ساعت ۱۹ طلاق به ثبت رسیده است و در مجموع ۱۶۰ هزار و ۴۹۱ مورد طلاق در سال ۹۴ در کشور به ثبت رسیده است. کلا بر طبق آمار در سال ۱۳۹۴ نسبت به سال ۱۳۵۷ ما با یک رشد هزار و پنجاه و دو درصدی (ده و پنجاه ودو صدم برابری) طلاق روبرو بوده ایم. بهر حال این رشد نشانه وخیم شدن وضعیت اقتصادی مردم و بیکاری گسترده جوانان که ناشی از سو مدیریت کلان در کشور می باشد.
تعداد طلاق | سال |
۱۵۲۵۳ | ۱۳۵۷ |
۲۱۱۷۰ | ۱۳۵۸ |
۲۳۹۸۷ | ۱۳۵۹ |
۲۴۴۲۳ | ۱۳۶۰ |
۳۱۲۲۱ | ۱۳۶۱ |
۳۵۸۶۷ | ۱۳۶۲ |
۳۵۱۷۸ | ۱۳۶۳ |
۳۸۹۸۳ | ۱۳۶۴ |
۳۵۲۱۱ | ۱۳۶۵ |
۳۳۴۳۳ | ۱۳۶۶ |
۳۳۱۱۴ | ۱۳۶۷ |
۳۳۹۴۳ | ۱۳۶۸ |
۳۷۸۲۷ | ۱۳۶۹ |
۳۹۳۳۶ | ۱۳۷۰ |
۳۳۹۸۳ | ۱۳۷۱ |
۲۹۳۱۲ | ۱۳۷۲ |
۳۲۷۰۶ | ۱۳۷۳ |
۳۴۷۳۸ | ۱۳۷۴ |
۳۷۸۱۷ | ۱۳۷۵ |
۴۱۸۱۶ | ۱۳۷۶ |
۴۲۳۹۱ | ۱۳۷۷ |
۵۱۰۴۴ | ۱۳۷۸ |
۵۳۷۹۷ | ۱۳۷۹ |
۶۰۵۵۹ | ۱۳۸۰ |
۶۷۲۵۶ | ۱۳۸۱ |
۷۲۳۵۹ | ۱۳۸۲ |
۷۳۸۸۲ | ۱۳۸۳ |
۸۴۲۴۱ | ۱۳۸۴ |
۹۴۰۳۹ | ۱۳۸۵ |
۹۹۸۵۲ | ۱۳۸۶ |
۱۱۰۵۱۰ | ۱۳۸۷ |
۱۲۵۷۴۷ | ۱۳۸۸ |
۱۳۷۲۰۰ | ۱۳۸۹ |
۱۴۲۸۴۱ | ۱۳۹۰ |
۱۵۱۷۶۳ | ۱۳۹۱ |
۱۵۵۳۶۹ | ۱۳۹۲ |
۱۶۳۵۷۲ | ۱۳۹۳ |
۱۶۰۴۹۱ |
۱۳۹۴ |
|
فواید یک دوچرخه سواری خوب، فوری و بیواسطهاند. در کمتر از ۲۴ ساعت فشارخونتان پایین می آید، قندخونتان متعادل میشود، سوخت وسازتان سرعت میگیرد و روحیهتان بهتر میشود. در بلند مدت، تأثیرات مثبت بهصورت تناسب اندام و سلامت بیشتر و سرعت بالاتر ادامه پیدا میکنند.
هر کسی گاه و بیگاه به روز استراحت نیاز دارد اما اگر دوچرخهتان را برای مدت طولانی کنار بگذارید، بیشتر نتایج مثبتی که با تلاش کسب کردید را از دست خواهید داد؛ تقریباً فوری و بیواسطه! در این مطلب مجله علم ورزش چند دلیل خوب برایتان می آورد که چرا باید به رکاب زدن ادامه دهید.
وقتی دوچرخه سواری را متوقف میکنید
همان روز
روحیهتان افت میکند. بعد از چند دقیقه شروع رکاب زدن، فعالیت عصبی، مغزتان را مانند یک ماشین سکهپذیر با سرعت تمام روشن میکند، که نه تنها مغز را واقعاً رشد میدهد بلکه حس و حالتان را هم بهتر میکند. J. David Glass محقق شیمی مغز از دانشگاه Kent State گزارش میکند، وقتی موشهای آزمایشگاهی روی چرخها پریدند و شروع به حرکت کردند، ۱۰۰ تا ۲۰۰ درصد افزایش سروتونین داشتند.
سروتونین یکی از ناقلهای عصبی ضدافسردگی مغز برای بهبود سلامت و مبارزه با افسردگی است. دریغ کردن دوچرخه سواری از بدن حتی برای یک روز باعث افت وضعیت روحیتان خواهد شد، مخصوصاً در طول یک روز پراسترس که بیشتر نیاز به تسکین و سرحال آمدن دارید.
سوخت وسازتان کُند میشود. دوچرخه سواری سرعت متابولیسم را نسبت به زمانی که پشت میزکارتان نشستهاید، ۵ برابر بیشتر میکند. با هر یک ساعت رکاب زدن، ۴۰۰ تا ۵۰۰ کالری میسوزانید و این یعنی نیم کیلو چربیسوزی در هفته که با کنارگذاشتن دوچرخه آن را ازدست میدهید.
یک هفته بعد
فشارخونتان بالا میرود. تمرینات ایروبیک مانند دوچرخه سواری بدنتان را وادار به آزاد کردن هورمونهایی میکند که رگها خونیتان را سازگارتر مینماید. همچنین میزان گردش خون را افزایش میدهد که برای سرخرگها و انعطافپذیری سیاهرگها مفید است. این تأثیرات فوراً اتفاق میافتند؛ وقتی که شروع میکنید و وقتی که متوقف میشوید.
تحقیقات به طور کلی نشان دادهاند که دوچرخهسواری منظم میتواند در عرض یک ماه، فشارخون را حدودا ۸ (دیاستول) تا ده (سیستول) درجه کاهش دهد. تنها یک هفته بعد از ترک دوچرخهسواری، فشار خون دوباره شروع به بالا رفتن میکند و تنها در عرض دوهفته به نقطه شروع برمیگردید.
قند خونتان بالا میرود. وقتی بهطور مرتب دوچرخهسواری میکنید، عضلات گرسنهتان، قندی را که بعد ازخوردن جهت ذخیره انرژی وارد جریان خونتان میشود، جذب میکنند. تنها بعد از ۵ روز توقف دوچرخهسواری، این قند درخون شما باقی میماند که به مرور زمان میتواند منجر به بیماریهای قلبی و دیابت شود. ضمناً آنزیمهایی که چربی و قند را از جریان خون پاکسازی میکنند، در زمان نشستن و بیتحرکی غیرفعال میشوند، در نتیجه هم کلسترول و هم قند خون بالا میرود.
دو تا چهار هفته بعد
خداحافظ حجم خون و… سلامتی. دوچرخه سواری منظم، حجم خون را زیاد کرده و توانایی بدن شما را برای استفاده از اکسیژنی که حمل میکند بالا میبرد. تنها بعد از ۲ تا ۴ هفته کنارگذاشتن دوچرخه، حجم خونتان تا حدود ۱۰ درصد کاهش پیدا میکند و حجم خونی که قلب شما میتواند با هر ضربه پمپاژ کند هم تا ۱۲ درصد افت خواهد کرد.
میتوکندریها که دستگاه انتقال انرژی هستند، با کنار گذاشتن دوچرخهسواری، شروع به کم شدن میکنند و نتیجه نهایی اینکه : vo2 max (مقدار اکسیژنی که در اوج تمرینات هوازی در بافتهای بدن به مصرف می رسد) که معیار سلامتی است، تا ۶ درصد افت میکند و شما را در جایی قرار میدهد که چند هفته پیش بودید.
بیشتر از یکماه بعد
همانطور که آرام آرام سایزتان بالا میرود، لباسها برایتان تنگ میشود. ذخیره چربیتان نیز افزایش پیدا میکند چون سوخت و ساز و چربی سوزی عضلاتتان کاهش پیدا میکند. مطالعهای که نتایجش در the Journal of Strength and Conditioning Research منتشر شده دریافته شناگرانی که تمرینات را به مدت ۵ هفته کنار میگذارند و استخر را ترک میکنند، چند کیلو اضافه میکنند، دور کمرشان زیاد میشود و چربی بدنشان ۱۲ درصد بالا میرود.
چند سال بعد
میزان سلامتیتان به اندازه قابل توجهی افت میکند. تحقیقی که روی دوقلوهای همسان پسر که فعالیت بدنی داشتند صورت گرفت، نشان داد وقتی یکی از این دوقلوها چند سال ورزش منظم را کنار میگذارد، وضعیت سلامتش با برادرش تفاوتهای چشمگیری دارد؛ خیلی ضعیفتر است، چربی بدنش سه و نیم کیلو بیشتر است، مقاومت انسولینی بیشتری دارد و حتی سلولهای خاکستری مغزش نسبت به برادر فعال و ورزشکارش کمتر است.
خبر خوب اینکه، توقف این افتهای فوری زمان زیادی نمیبرد. پژوهشها نشان داده تنها یک دوچرخه سواری تند و تیز، یک یا دوبار در هفته میتواند به شما در حفظ نتایجی که به سختی کسب کردهاید، کمک نماید. وقتی فرصت کمی دارید، تمرینات متقاطع یا تمرینات اینتروال با شدت بالا را انجام دهید تا سلامتی و تناسب اندامتان را ازدست ندهید.
تهیه و ترجمه: elmevarzesh.com
منبع: bicycling