اصطلاحات آب و هوایی:
آق یئل: بادی است که از سمت غرب میوزد و خاصیت آن باعث زود رسیدن محصول میشود.
مه یئل: باد مه از شرق و شمال می آید که بادی است مفید و مرطوب.
دومان یئل: همان مه غلیظ یا
چن است که بصورت توده های متراکم ابرهای سفید در بالای کوهستان پیدا میشود و
علامت بارندگی برف در زمستان و باران سرد در پاییز و بهار است.
بورروغان:گردباد و طوفان که به آن تنوره هم میگویند.
سازاخ:نسیم سردی که از کوهستان به جلگه می وزد.
آیاز:آسمان بدون ابر و شفا ف
و شبهای پر ستاره در زمستان را گویند. با پیداشدن این هوا در زمستان سرما
بیداد میکند و بدنبال آن برف شروع به باریدن میکند.
اولکر:ستاره ثریا یا خوشه پروین که در میان مردم به اولکر مشهور است.
دولی/ تولی: تگرگ و دانه های یخ که از آسمان می بارد.
شه له ماخ: رطوبت و نم نم
باریدن را گویند بی آنکه بارندگی شدید باشد در چند دقیقه همه جا را خیس
میکند مانند شبنمی سیل آساست که روی زمین می نشیند.
قیروو:شبنم یخ بسته در روی زمین- شاخه های درختان و مزارع.
خشه نم:وقتی در پاییز و بهار باران ببارد و زمین خیس شود به اندازه ای که خیش گاوآهن در رطوبت فرورود گویند باران خشه نم باریده است.
قوراخلیق:خشکسالی راگویند.
چن: مه غلیظ- چنلی: مه آلود-ابر مه آلود.
چووغون: طوفان کوچک- کولاک- بوران.
چیسگین:ریز یاغیشلی: ریزش باران ریز در مه غلیظ.
قره یئل: که از شمال شرقی می وزد و وزش این باد حالت سوزندگی دارد و با وزشش محصول را می خشکاند.
اصطلاحات جغرافیایی :
گٶنی:آفتابگیر-در زبان ترکی گونی به معنای آفتابگیر و جبهه رو به خورشید کوهستان را گویند که در معرض تابش نور آفتاب باشد.
قوزی:محلی را که آفتابگیر نباشد گویند.
یوقوش:(یوخوش/یوخاری):گردنه- سربالایی- فراز به معنای گردنه کوچک و سربالایی کوهستانی است.
کوفشن:(کفشن):مزرعه کوچک پاره زمینهای پیرامون روستا که زیر کشت باشد.
کهل:(کوفول): طویله – آغل
–محل نگهداری دامها و چهارپایان را گویند که در داخل تپه ها و کوهها توسط
مردم کنده شده یا بطور طبیعی بشکل غار بوجود آمده باشد.
اصطلاحات مرتع و زمین کشاورزی:
چول:صحرا-بیابان-زمین بایر که زیرکشت نرفته باشد.
زمی:مزرعه زیر کشت غلات و علوفه.
هامار:منطقه هموار و زمین صاف و مسطح قابل کشت.
آرخاج:مکانی در پناه کوه و تپه که گوسفندان را برای استراحت می خوابانند.
دمه:(قوزولوق) محل نگهداری بره های تازه به دنیا آمده.
گدیح- گدیه:گدوک-گردنه.
قایا- قیه:صخره و تخته سنگ بزرگ.
چانقیل:قوم – سنگریزه – شن.
منبع: http://salariyan.blogfa.com/post-1174.aspx