از گذشته عبرت بگیریم(1)/بت پرستی ممنوع

از گذشته عبرت بگیریم(1)/بت پرستی ممنوع

تاریخ نشان داده است که انسان همواره در جستجوی فرد، شی یا موجودی والاتر از خود و نیرویی انسانی بوده تا به پرستش آن پرداخته و تمام ضعف ها و کاستی های خود را در پناه آن بپوشاند.

قرن ها پیش از این، انسان ها از چوب و سنگ برای خود "لات" و "عزی" هایی می ساختند و در مقابل آنها به خاک می افتادند. اینک در قرن بیست و یکم زمانی نیست که بتوان بشر را با مجسمه های چوبی و سنگی فریفت و بنابراین بت ها را در افکار مردم جای می دهند.
ایجاد تفکر مطابق با میل برخی افراد در اذهان جوامع عقب مانده و جهان سومی که مردمان آن به جای تلاش در تفکردهی بیشتر مشتاق تفکرپذیری هستند بیش از بیش احساس می شود. مردمانی که آمال و آرزوهای خود را سرکوب شده و از دست رفته می بیند سعی می کند تا این آرزوهای بربادرفته را در کالبد افرادی جستجو کند که به مدد همین انسان ها به جایگاه و جاه و مقام رسیده اند.
شاید بیشترین بت سازی و بت پرستی را بتوان در ورزش پر طرفدار فوتبال پیدا کرد که افرادی در برهه هایی از تاریخ پای بر عرصه می گذارند و با پول و احساسات همین مردمانی که آنها را برای خود بت ساختند به جایی می رسند که حتی در پاره ای مواقع به دوستداران و بت پرستان خود نیز رحم نمی کنند. با این وجود تاریخ بزرگترین و مهم ترین کتابی است که انسان باید از آن پند و عبرت گیرد و عبرت نگرفتگان سرانجامی جر فنا ندارند.
فوتبال و هواداران تراکتور نیز از این قاعده بت سازی و بت پرستی مصون نبوده اند. در فصل پیش می توان به "کرار" بازیکن عراقی این تیم اشاره کرد که تبدیل به سمبل دوست داشتن و تعصب برای هواداران شده بود و در این فصل به دلایل مادی، تراکتور و هوادارانش را ترک کرد. در این بین نباید کرار و یا هیچ بازیکن دیگری را که در مقابل دریافت وجوه بالاتر به تیم های دیگر نقل مکان می کند را مقصر دانست. همان قدر که هر یک از ما به فکر آینده و تامین آسایش خانواده ی خود هستیم وی نیز حق دارد که به این مسایل بیاندیشد و تنها مقصر خود ما بوده ایم که چنان به بت سازی و بت پرستی مشغول بودیم که شاید نتوانستیم به درستی جدایی وی را درک کرده و به طور منطقی بپذیریم.
البته این روزها نیز بسیاری به فکر بت تازه ای برای هواداران هستند تا جای خالی ای در این مورد احساس نشود. امیر قلعه نوعی مربی ارزشمندی است که در این فصل سکان هدایت تراکتور را بر عهده خواهد داشت. البته در این مقاله به هیچ وجه روی سخن و قلم مان به ایشان نیست زیرا که هنوز کاری انجام نشده تا در مورد آن به بحث و انتقاد بپردازیم و تنها می توانیم برای وی آرزوی موفقیت و سربلندی کنیم و امیدوار باشیم که نتایج قبال قبولی در این فصل حاصل شود.
آنچه مهم است شعارها و اعمالی است که این روزها از گوشه و کنار استان مبنی بر استقبال بی نظیر از سلطان، ژنرال و امپراطور و تازگی ها امیر پاشا به گوش می رسد و سیمای استان پیشگام همگان نیز به شدت بر این طبل توخالی می نوازد. باید توجه داشت که وقتی فردی به لقب سلطان، ژنرال، امپراطور و القابی همچون این نایل می شود خود به خود سایر مردم در مرتبه ای پایین تر و در مقام رعیت و سرباز قرار می گیرند و ما خود ناخواسته به فردی که تنها برای انجام وظیفه و خدمت در برابر وجهی که می گیرد پای در خاک ما می نهد چنان ارج و قربی می دهیم که هرگز نخواهیم توانست در جبران آن در آییم.
برادر و خواهر عزیز شما خود بهتر می دانی که نه تنها سرمربی و بازیکن بلکه رییس جمهور یک کشور نیز شایسته بت شدن و پرستش نیستند. تمامی اینها وظیفه ای دارند و برای انجام وظیفه ی خود نیز پول می گیرند. این خود ما هستیم که افراد را تنها به خاطر انجام وظیفه اش چنان بالا می بریم که هرگز نمی توانیم آنها را به پایین بیاوریم.
بت برای ما باید همان هواداری باشد که علی رغم بی توجهی نماینده ای که ساعت ها وقت صرف کردیم تا بازگو کننده ی مشکلات مان باشد در سرما و گرما مسیر کوهستانی را با پای پیاده طی می کند تا اندکی در کنار دوستان خود بیاساید و فریاد "یاشاسین آذربایجان" را در سینه ی خود حک کند. بت برای ما باید خاک پاک وطن باشد که بی ادعا ما را در آغوش خود می پروراند و در نهایت نیز کالبد بی جان ما را به سینه می کشد.
در پایان تنها برای آقای قلعه نوعی، و نه برای ژنرال، سلطان،امپراطور و پاشا، آرزوی موفقیت می کنیم.این القاب و القاب مشابه به آن در طول تاریخ روزها و سالهای تلخی را برایمان به ارمغان آورده اند، بیشتر مواظب القابی که سر می دهیم باشیم.
علی سرابلی
https://www.facebook.com/profile.php?id=100000199580323

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد