انتقاد علی لاریجانی از رواج اظهارنظرهای سطحی در حوزه دین

آفتاب: رئیس مجلس شورای اسلامی با انتقاد از رواج اظهارنظرهای سطحی در حوزه دین گفت: صحبت در خصوص مسائل دینی متعلق به حوزه علمیه و مراجع است اما افرادی با سطحی‌نگری برداشت‌های ناهمگون به جامعه ارائه دهند.
 
علی لاریجانی با حضور در جمع مردم  شهر طبس در امام‌زاده حسین‌بن موسی‌الکاظم (برادر امام رضا (ع)) با اشاره به حادثه رخ داده در شهرهای طبس اظهار داشت: کسی در دنیا نام طبس را نمی‌شناخت اما طوری صحنه بوجود آمد و مقدرات طوری رقم خورد که شیطان بزرگ با دست خود کاری کرد که کتابهای زیادی راجع به این دیار نوشته شد.

لاریجانی خطاب به مسئولان کشور گفت: موقعیت کشور را بفهمید و بشناسید. ملت ایران امروز نیازمند آرامش است تا شرایط توسعه کشور را فراهم کند.

رئیس قوه مقننه در بخش دیگری از سخنانش با انتقاد از برخی اظهارنظرهای سطحی در خصوص دینی و اسلامی اظهار داشت: صحبت در خصوص مسائل دینی متعلق به حوزه علمیه و مراجع است اما افرادی با سطحی نگری برداشتهای ناهمگون به جامعه ارائه دهند.
رئیس مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: درست است که همه دین‌دار هستیم اما سطح ارتباط ما و فهم حقایق دینی راه و روش دقیق حوزوی دارد. هر کسی نمی‌تواند در این زمینه اظهار نظر صادقانه داشته باشد. متاسفانه هر‌از گاهی حرف‌های سطحی زده می‌شود که جامعه را دچار مشکل می‌کند. اگر می‌خواهیم راه انقلاب که با توسل به فکر اصیل اسلامی به‌وجود آمد ادامه دهیم باید این مسلک را ادامه دهیم. را‌ه‌انداختن برخی حرف‌های سطحی در گرایش صوفیانه، راه انداختن مسلکی نیست که امام و مراجع مطرح کرده باشند.

غفوری‌فرد: اگر دولت همچنان از اجرای قانون خودداری کند، از احمدی‌

آفتاب: یکی از نمایندگان مجلس نسبت به عدم اجرای قانون تشکیل وزارت ورزش از احمدی‌نژاد انتقاد کرد. 

حسن غفوری‌فرد در خصوص تصمیم دولت در اجرای قانون تشکیل وزارت ورزش و جوانان، خاطرنشان کرد: مجلس با توجه به تمامی جوانب این قانون را تصویب کرده و دولت موظف به اجرای آن است.

وی در خصوص وضعیت بودجه این وزارتخانه در لایحه بودجه سال 90، گفت: سازمان تربیت بدنی و ملی جوانان بخشی از وزارت ورزش هستند و مجلس از این به بعد چیزی را به عنوان این دو سازمان به رسمیت نمی‌شناسد.

نماینده مردم تهران در مجلس شواری اسلامی ادامه داد: قطعا بودجه دو سازمان تربیت بدنی و ملی جوانان در لایحه بودجه سال 90 به صورت یک‌پارچه و در قالب وزارت ورزش دیده می‌شود.

وی درخصوص احتمال تقدیم لایحه انحلال وزارت ورزش از سوی دولت به مجلس، تصریح کرد: یقینا اگر دولت لایحه انحلال وزارت ورزش را تقدیم مجلس کند وکلای مردم مخالفت خواهند کرد.

غفوری‌فرد ادامه داد: این معنا ندارد وقتی قانونی تصویب می‌شد ضد آن لایحه‌ای به مجلس ارائه شود؛ این عرف نیست که دولت لایحه‌ای بر ضد مصوبه مجلس را ارائه کند.

وی افزود: مجلس با توجه به همه جوانب این قانون را تصویب کرده است بنابراین دولت موظف به اجرای آن است.

عضو شاخص فراکسیون اصول‌گرایان مجلس شورای اسلامی در پاسخ به این سوال که اگر دولت همچنان از تشکیل وزارت ورزش خودداری کند اقدام بعدی مجلس چیست؟ گفت: بر اساس آیین‌نامه داخلی مجلس در صورت عدم اجرای قانون مجلس می تواند از طریق تدکر شفاهی و کتبی نمایندگان و در مراحل بعدی از طریق سوال و استیضاح رئیس‌جمهور این موضوع را پیگیری کند.

وی تصریح کرد: اگر دولت همچنان از اجرای این قانون خودداری کند از رئیس‌جمهور سوال می‌کنیم که امیدواریم کار به آنجا نکشد.

گلایه رئیس قوه قضاییه از قضات درخصوص زندانی کردن مردم

آفتاب: عضو کمیسیون حقوق قضایی مجلس گفت: آیت الله لاریجانی رئیس قوه قضاییه از زندانی کردن مردم توسط قضات گلایه داشتند و خواستار زندان‌زدایی در کشور شدند. 

محمدتقی رهبر نماینده اصفهان در مجلس در گفت‌وگو با خبرنگار جام جم آنلاین با بیان اینکه اعضای کمیسیون حقوق قضایی مجلس روز گذشته با آیت‌الله آملی لاریجانی رئیس قوه قضاییه جلسه داشتند، گفت: در این جلسه مباحث زیادی درخصوص مسائل حقوقی و قضایی به‌خصوص بحث زندانیان و افزایش زندانیان مطرح شد. 

وی افزود: رئیس قوه قضاییه از کمبود بودجه قوه قضاییه گلایه داشتند که نمایندگان مجلس نیز ضمن تایید این موضوع خواستار تعیین راه‌کارهایی جهت رفع این مشکل شدند. 

عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس با بیان اینکه موضوع زندانیان و افزایش زندانی در کشور یکی دیگر از مباحث مطرح شده در این جلسه بود، افزود: اعضای کمیسیون نسبت به افزایش زندانی در کشور گلایه کردند و از اینکه قضات تند تند و قلم به دست افراد را به زندان می‌فرستند، گلایه کردند که آیت‌الله لاریجانی نیز این موضوع را قبول داشته و از این حرکت قضات گلایه کردند. 

رهبر گفت: متاسفانه قضات به خاطر یک چک برگشتی و یا اجرای یک مهریه افراد را به زندان می فرستند در حالی که راهکارهای دیگری برای مجازات هست و نباید با کوچک‌ترین موضوع زندان‌ها را پر کنیم. 

وی افزود: زندان محل اصلاح و تربیت است نه محل افساد. زندان آخرین راه حل است نه اولین. 

نماینده اصفهان در مجلس گفت: این چه وضعی است که ما می‌بینیم یک نفر به خاطر چک برگشتی با چاقوکش‌ها، هروئینی‌ها، مواد مخدری‌ها، قاچاقچی‌ها، هم سلول می‌شود.

این‌ پول‌ کثیف‌ را از کجا آورده‌یی‌؟!

بعضی‌ از پدر و مادرها از دانشگاه‌ چنان‌ غولی‌ برای‌ فرزندانشان‌ می‌سازند که‌ جوانان‌ بیچاره‌ گاه‌ از ترس‌ قبول‌ نشدن‌ در دانشگاه‌ دچار چنان‌ اضطرابی‌ می‌شوند که‌ تصمیم‌ به‌ خودکشی‌ می‌گیرند. این‌ یک‌ واقعیت‌ غیرقابل‌ انکار است‌ که‌ قبول‌ شدن‌ در یک‌ رشته‌ تحصیلی‌ خوب‌ در دانشگاه‌های‌ تهران‌ برای‌ بسیاری‌ از دختران‌ و پسران‌ شهرستانی‌ یک‌ آرزوی‌ دست‌ نیافتنی‌ به‌ شمار می‌رود و آن‌ دسته‌ از جوانان‌ شهرستانی‌ که‌ با ورود به‌ دانشگاه‌ در واقع‌ قدم‌ به‌ شهر بی‌ در و پیکری‌ مثل‌ تهران‌ می‌گذارند خود حکایتی‌ طولانی‌ دارند. یک‌ جامعه‌ شناس‌ می‌گوید: از قدیم‌ بین‌ ما ایرانی‌ها یک‌ تصور درست‌ یا نادرست‌ وجود دارد و آن‌ این‌ است‌ که‌ پسرها در همه‌ جا و در همه‌ کار آزادی‌ عمل‌ بیشتری‌ دارند ولی‌ دخترها به‌ واسطه‌ دختر بودنشان‌ محدودترند. این‌ تصور در شهرستان‌ها قوی‌تر است‌ و بخاطر بافت‌ اجتماعی‌ شهرهای‌ کوچک‌ دخترها بسیار محدودتر هستند، چه‌ در نوع‌ پوشش‌ و رفتار و چه‌ در خانواده‌هایشان‌!
گاه‌ همین‌ موضوع‌ سبب‌ می‌شود که‌ بسیاری‌ از خانواده‌ها علی‌رغم‌ اینکه‌ دخترانشان‌ در دانشگاهی‌ غیر از محل‌ زندگیشان‌ پذیرفته‌ می‌شوند اجازه‌ نمی‌دهند آنها برای‌ ادامه‌ تحصیل‌ به‌ آن‌ شهر بروند و ترجیح‌ می‌دهند دخترشان‌ درس‌ نخواند یا یک‌ سال‌ دیرتر به‌ دانشگاه‌ برود ولی‌ شاهد مشکلات‌ و عواقب‌ ناشی‌ از دوری‌ دخترشان‌ از خانواده‌ نباشند.
حالا ما باز هم‌ یک‌ قدم‌ جلوتر می‌رویم‌ و فرض‌ می‌کنیم‌ که‌ خانواده‌یی‌ راضی‌ شود دخترش‌ برای‌ تحصیل‌ در دانشگاه‌ به‌ شهری‌ دیگر برود. گروهی‌ حاضر هستند مشکلات‌ یک‌ کوچ‌ خانوادگی‌ را تحمل‌ کنند ولی‌ دخترشان‌ را تنها به‌ شهر دیگری‌ نفرستند. بعضی‌ از خانواده‌ها برای‌ مدت‌ چهار سال‌ یا بیشتر خانه‌ و زندگی‌ خود را به‌ شهری‌ دیگر منتقل‌ می‌کنند که‌ دخترشان‌ در دانشگاه‌ آن‌ شهر قبول‌ شده‌ است‌ و بدین‌ ترتیب‌ حاضر به‌ رها کردن‌ دخترشان‌ در شهری‌ دور افتاده‌ و غریب‌ نمی‌شوند.
اما گروهی‌ دیگر از خانواده‌ها به‌ بهانه‌ اینکه‌ نمی‌خواهند آینده‌ دخترشان‌ را خراب‌ کنند یا با این‌ تفکر که‌ دختر باید روی‌ پای‌ خودش‌ بایستد و بتواند گلیم‌ خودش‌ را از آب‌ بیرون‌ بکشد یا به‌ هزار دلیل‌ و بهانه‌ دیگر، دخترشان‌ را راهی‌ شهر و دیاری‌ غریب‌ می‌کنند.
البته‌ ناگفته‌ نماند در این‌ میان‌ دانشگاه‌هایی‌ که‌ برای‌ دختران‌ خوابگاه‌ مهیا می‌کنند شاید یک‌ مرحله‌ بهتر از دانشگاه‌هایی‌ باشند که‌ در قبال‌ دانشجویان‌ شهرستانی‌ تعهدی‌ ندارند. این‌ خود دانشجو و خانواده‌اش‌ هستند که‌ باید سرپناهی‌ برای‌ خود مهیا کنند و این‌ موضوع‌ زمانی‌ حساس‌تر می‌شود که‌ پیدا کردن‌ خانه‌ در کلان‌ شهری‌ مثل‌ تهران‌ باشد. حالا می‌رسیم‌ به‌ اصل‌ قضیه‌!
یک‌ مقام‌ قضایی‌ خبرداد: طبق‌ مدارک‌ مستند و مستدل‌ قانونی‌ شماری‌ از دانشجویان‌ کشور ما دارای‌ روابط‌ غیراخلاقی‌ و نامشروع‌ هستند.
شنیدن‌ چنین‌ آماری‌ تاسف‌ بار است‌. شاید 90 درصد خانواده‌هایی‌ که‌ دخترانشان‌ در شهرهای‌ دیگر درس‌ می‌خوانند ندانند یا باور نکنند که‌ دخترشان‌ دارای‌ چنین‌ روابط‌ غیراخلاقی‌ است‌. پدر و مادری‌ که‌ برای‌ دخترش‌ خانه‌یی‌ مجردی‌ تهیه‌ می‌کند و او را در شهری‌ مثل‌ تهران‌ رها می‌کند باید احتمال‌ این‌ را بدهد که‌ فساد اجتماعی‌ شاید دامن‌ دختر او را هم‌ بگیرد.

بهتر است‌ برای‌ روشن‌ شدن‌ بیشتر و درک‌ دقیق‌تر موضوع‌، داستان‌ واقعی‌ زیر را از زبان‌ یک‌ دختر دانشجو بخوانید:
سال‌ اول‌ که‌ دیپلم‌ گرفتم‌ در رشته‌ پرستاری‌ دانشگاهی‌ در تهران‌ قبول‌ شدم‌. پدرم‌ وقتی‌ شنید بشدت‌ مخالفت‌ کرد. آخر باید از شهر خودمان‌ که‌ یک‌ شهر کوچک‌ در استان‌ لرستان‌ بود به‌ تهران‌ می‌آمدم‌. پدرم‌ می‌گفت‌ تهران‌ بی‌رحم‌ است‌. من‌ خودم‌ در تهران‌ درس‌ خوانده‌ام‌ آن‌ هم‌ 25 سال‌ قبل‌، تازه‌ آن‌ موقع‌ با الان‌ خیلی‌ فرق‌ داشت‌. الان‌ تهران‌ فاجعه‌ است‌، روز روشن‌ آدم‌ را می‌دزدند! چه‌ برسد به‌ یک‌ دختر چشم‌ و گوش‌ بسته‌ شهرستانی‌! نمی‌گذارم‌ بروی‌!
خیلی‌ ناراحت‌ شدم‌، غصه‌ خوردم‌. فکر می‌کردم‌ نهایت‌ تلاش‌ و درس‌ خواندنم‌ همه‌ پوچ‌ شده‌ است‌. ولی‌ فایده‌ نداشت‌، پدرم‌ نگذاشت‌ به‌ تهران‌ بیایم‌. تصمیم‌ گرفتم‌ باز هم‌ درس‌ بخوانم‌ و این‌ بار یک‌ رشته‌ بهتر و یک‌ دانشگاه‌ دولتی‌ قبول‌ شوم‌ شاید بهانه‌ پدرم‌ برای‌ بی‌جا و مکان‌ بودن‌ و نداشتن‌ خوابگاه‌ از بین‌ برود.
یک‌ سال‌ درس‌ خواندم‌، آنقدر زندگی‌ را برخودم‌ تباه‌ کردم‌

تهران‌ بی‌رحم‌ است‌
که‌ وقتی‌ در رشته‌ دندانپزشکی‌ تهران‌ قبول‌ شدم‌، هیچ‌کدام‌ از والدینم‌ دلشان‌ نیامد به‌ من‌ جواب‌ رد بدهند. با دعای‌ خیر پدر و دل‌ نگرانی‌های‌ مادرم‌ راهی‌ تهران‌ شدم‌ و در خوابگاهی‌ مستقر شدم‌. روزها و ماه‌های‌ اول‌ همه‌ چیز خوب‌ بود. کم‌کم‌ داشتم‌ به‌ بدبینی‌های‌ پدرم‌ و حرفهای‌ او در مورد فاجعه‌ آمیز بودن‌ شهر تهران‌ شک‌ می‌کردم‌. هیچ‌ موضوع‌ نگران‌ کننده‌یی‌ اطرافم‌ دیده‌ نمی‌شد.
سال‌ دوم‌ دانشگاه‌ با دخترهای‌ شهرستانی‌ بیشتری‌ آشنا شدم‌. بعضی‌ها با من‌ در یک‌ خوابگاه‌ بودند و بعضی‌ دیگر که‌ وضع‌ مالی‌ پدرشان‌ خوب‌ بود خانه‌ مجردی‌ گرفته‌ بودند و به‌ قول‌ خودشان‌ حاضر نبودند زیر بار ساعت‌ ورود و خروج‌ و محدودیت‌های‌ خوابگاهی‌ بروند.
یکی‌ از دختران‌ شهرستانی‌ که‌ با من‌ هم‌ اتاقی‌ بود دختری‌ به‌ نام‌ مهسا بود که‌ از یکی‌ از شهرهای‌ شمالی‌ کشور به‌ دانشگاه‌ آمده‌ بود. دختری‌ زیبا و خوش‌ برخورد بود. سادگی‌ و بی‌آلایش‌ بودن‌ او مرا خیلی‌ زود به‌ خودش‌ جذب‌ کرد. از پدرش‌ می‌گفت‌ که‌ یک‌ کارمند ساده‌ دولت‌ است‌ و مادرش‌ زنی‌ خانه‌دار و سه‌ خواهر و برادر دیگر هم‌ دارد.
تقریبا دو سال‌ و نیم‌ گذشته‌ بود که‌ متوجه‌ شدم‌ مهسا بعضی‌ شب‌ها به‌ خوابگاه‌ نمی‌آید و به‌ خانه‌ بعضی‌ از دختران‌ دانشجو می‌رود که‌ خانه‌ مجردی‌ داشتند. چند بار از او پرسیدم‌ که‌ چرا شبها خانه‌ آنها می‌رود ولی‌ او هربار به‌ بهانه‌ میهمانی‌، درس‌ خواندن‌ و... شبها به‌ خوابگاه‌ نمی‌آمد.
یک‌ بار که‌ او را در دانشگاه‌ دیدم‌ از تغییر واضحی‌ که‌ در چهره‌اش‌ دیدم‌ تعجب‌ کردم‌. صورتش‌ را مثل‌ زنان‌ تمیز و آرایش‌ کرده‌ بود. گفتم‌ خیر است‌ خبری‌ شده‌؟ گفت‌: «نه‌ بابا! از قیافه‌ خودم‌ خسته‌ شده‌ بودم‌. یعنی‌ چی‌ یک‌ خروار مو توی‌ صورت‌ و ابروی‌ آدم‌ با هم‌ جنگ‌ می‌کنند؟ ولی‌ با این‌ قیافه‌ تا یکی‌ دو ماه‌ نمی‌توانم‌ برم‌ خانه‌مان‌ چون‌ مامانم‌ مرا با این‌ قیافه‌ ببینه‌ می‌کشه‌!»
کم‌کم‌ مهسا جمع‌ دوستانش‌ را از ما جدا کرد بیشتر با دانشجوهای‌ دیگر رفت‌ و آمد می‌کرد که‌ زیاد در دانشگاه‌ خوشنام‌ نبودند. بیشتر به‌ سر و وضع‌ و لباسش‌ می‌رسید. لباسهای‌ گرانقیمت‌تر، لوازم‌ آرایش‌ گران‌، موهای‌ رنگ‌ کرده‌ و... یک‌ روز پرسیدم‌: مگه‌ بابات‌ بانک‌ زده‌ که‌ این‌ همه‌ برای‌ تو پول‌ می‌فرسته‌?
گفت‌: کی‌ گفته‌ بابام‌ می‌فرسته‌?
گفتم‌: خودت‌ کار پیدا کردی‌?
گفت‌: مگه‌ با این‌ وضع‌ درس‌ و دانشگاه‌ وقت‌ کار کردن‌ هم‌ دارم‌?
گفتم‌: پس‌ این‌ همه‌ پول‌، لباس‌، خریدهای‌ جورواجور پولش‌ از کجا می‌آید؟
با خنده‌ گفت‌: ای‌ بابا مگه‌ واسه‌ پول‌ پیدا کردن‌ حتماص باید کار کرد؟ تازه‌ من‌ که‌ نا سلامتی‌ دانشجوی‌ دندانپزشکی‌ هستم‌ نمی‌توانم‌ مثل‌ کلفت‌ها بگردم‌. باید به‌ سر و وضعم‌ برسم‌. با ماهی‌ 50 40 هزارتومانی‌ که‌ بابام‌ برام‌ می‌فرسته‌ نمی‌توانم‌ حتی‌ ساندویچ‌ بخورم‌ بالاخره‌ باید یک‌ جوری‌ هزینه‌های‌ زندگی‌ را جور کرد.
بعدها فهمیدم‌ که‌ مهسا و امثال‌ مهسا چه‌ کار می‌کنند و هزینه‌های‌ زندگیشان‌ را چطور تامین‌ می‌کنند. پدر و مادرهایشان‌ هم‌ دلشان‌ خوش‌ بود که‌ دارند برای‌ بچه‌هایشان‌ زحمت‌ می‌کشند و پول‌ می‌فرستند.
از خودم‌ بدم‌ آمده‌ بود از اینکه‌ وقتی‌ جایی‌ می‌رفتم‌ برای‌ خرید، جوان‌ مغازه‌دار با طعنه‌ می‌پرسید: شما دانشجو هستید؟ از شهرستان‌ آمده‌اید تهران‌؟ با خجالت‌ از مغازه‌ بیرون‌ می‌آمدم‌ ولی‌ بعدا فهمیدم‌ که‌ آنقدر دانشجوهای‌ دیگر از این‌ دانشجو بودن‌ و شهرستانی‌ بودن‌ خود سوء استفاده‌ می‌کنند که‌ حالا تاسف‌ می‌خورم‌. شاید یک‌ موقع‌ با افتخار می‌گفتم‌ دانشجو هستم‌ چون‌ فکر می‌کردم‌ برای‌ من‌ و امثال‌ من‌ ارزش‌ و احترام‌ قایل‌ هستند ولی‌ متاسفانه‌ گروهی‌ از هم‌ قشران‌ من‌ باعث‌ سرشکستگی‌ من‌ شده‌اند.

داستان‌ این‌ دختر دانشجو شاید حرف‌ دل‌ خیلی‌ از دختران‌ دانشجوی‌ شهرستانی‌ است‌ که‌ از رفتار و کردار هم‌ قشران‌ خود احساس‌ تاسف‌ می‌کنند. او نمی‌داند مقصر کیست‌؟ شاید خانواده‌ ها و شاید هم‌ جوانان‌ که‌ وقتی‌ از یک‌ محیط‌ بسته‌ و محدود به‌ شهری‌ بی‌در و پیکر و غریب‌ می‌رسند خود را مثل‌ پرنده‌ رها شده‌ از قفس‌ می‌بینند و به‌ هر طرف‌ پر می‌کشند و شاید هم‌ مسوولان‌ دانشگاه‌ها که‌ بدون‌ در نظر گرفتن‌ شرایط‌ مناسب‌ برای‌ زندگی‌ دختران‌ و پسران‌، آنها را به‌ شهرهای‌ دیگر می‌کشانند غافل‌ از اینکه‌ فرهنگ‌ زندگی‌ و آداب‌ و رسوم‌ اجتماعی‌ مردم‌ در شهرها و قبیله‌های‌ ایران‌ با یکدیگر بسیار متفاوت‌ است‌ و این‌ تفاوت‌ فرهنگ‌ها، فجایع‌ بزرگی‌ در پی‌ دارد.

تجاوز 8 نفر به دختر دانشجو

آفتاب: یکشنبه شب هفته پیش یک دختر دانشجوی دانشگاه صنعتی یکی از شهرهای استان سمنان برای رفتن به شهر سوار یک دستگاه پراید دارای تابلوی تاکسی تلفنی می‌شود که به جز راننده 2 نفر مرد جوان نیز سرنشینان آن بوده‌اند.

به گزارش البرز، راننده خودرو پس از حرکت از مقابل دانشگاه به یک خیابان فرعی تغییر مسیر می‌دهد و دختر جوان که متوجه تغییر مسیر خودرو می‌شود به راننده تذکر می‌دهد و پس از آنکه متوجه نیت شوم آنها می‌شود اقدام به سر و صدا می‌کند که دو جوان داخل خودرو با چاقو وی را تهدید به سکوت می‌کنند.

این 3 نفر پس از انتقال این دختر دانشجو به یکی از باغ‌های روستای «ر»در 6 کیلومتری جنوب شهر به همراه 5 نفر دیگر وی را مورد تجاوز قرار می‌دهند و پس از آن وی را در یکی از خیابان‌های شهر رها می‌کنند.

ماموران پلیس امنیت اخلاقی این شهرستان با اطلاع از این موضوع سریعا تحقیقات خود را آغاز می‌کنند و در کمتر از یک هفته این 8 نفر را شناسایی و دستگیر می‌کنند که پس از تحویل به مرجع قضایی در حال حاضر در بازداشت به‌سر می‌برند.

این افراد با نصب تابلوی قلابی یکی از آژانس‌های تلفنی شهرستان بر روی خودروی خود اقدام به ربودن دختر جوان کرده بودند.