TractorFansPortal.Com. اینروزها اگر یاری رساندن به تراختور وظیفه ما نباشد، یکی از نیازهای آینده مون هست. باور کردنش مهم نیست، چون خیلی ها خیلی چیزها را گفتند و ما قبول نکردیم. اما حالا که به اینجا رسیدیم بهمون ثابت شده است که راست می گفتند. خیلی از آنها الان هم همان حرفهایشان رو تکرار می کنند، فکر می کنید اگر به باور ما بود آنها همچنان ادامه می دادند؟ پس معلوم شد که یاری دادن به تراختور مهم است. البته یاری دادن به تراختور به این آسانی که فکر می کنیم نیست، بلکه برای یاری دادن باید خیلی زحمت بکشیم.
همه دوست دارند به تیمشون کمک کنند
مثلاً، یکی دوست دارد، آنالیز بازی را به سرمربی تیم برساند. یکی دوست
دارد از بازی تیم انتقاد کند و یا پیشنهاد کند و حتی تخریبش کند (خوب این
هم یه جور کمکه دیگه) ، یکی دیگر هم قصدش تشویق تیم است، چه داخل زمین و
چه بیرون از زمین، به همه اینها میگویند کمک کردن. یکی از جون و دل مایه
می گذارد و تمام فکر و ذکرش میشود تیم محبوبش و در هر شرایطی به فکرش
است، یکی هم فقط برای اینکه فوتبال را دوست دارد به تیمش فکر می کند.
اینجا هدف به هیچ وجه ارزیابی هواداران نیست، بلکه تفکیک آنهاست.
متاسفانه بعضی ها فکر می کنند همه باید به یک طریق ممکن تیمشان را دوست
داشته باشند و همگی آنها به یک شکل رفتار کنند. که این از محالات است.
البته مشخص است که منظور، بصورت کل بیان شده و اصلا به بازی خاصی اشاره
نگردیده است.
ره گم کردگان
گفته شد که هیچ
یک از هواداران عین هم نیست و هریک هم به وسع خود از تیم محبوبش حمایت می
کند. اما بنظر می رسد که عده ایی راه را گم کرده و به بیراهه می روند.
وقتی خودشان از چیزی خوششان آمد انتظار دارند بقیه نیز از آن مسرور شوند و
تلاش می کنند که به نحوی به دیگران بفهمانند که آن چیزی که شما می
دانید کاملاً اشتباه و چیزی که من می دانم واقعیت مطلق است ، انگار که
اینها دانای دهرند و از همه چیز خبر دارند، اما ما بی خبرانی بیش نیستیم!
اینجاست که واژه ی تلقین رنگ می گیرد و اختلاف ها شروع می شود.
آرامشمون رو حفظ کنیم
متاسفانه بعضی ها عادت دارند، وقتی تیم رنگ باخت را دید، از کاه کوه
بسازند و هرکس که برابرشان قد علم کرد، بر هم بتازند و بر چه از دهنشان در
میاید بار یکدیگر کنند (خوب حتما در اینصورت فشار روانی شون تخلیه میشه و
راحت تر میشن). اما نمی دانند اینکارشان درست هست یا خیر؟ اگر کمی فکر
کنند می فهمند که اینکارشان هیچ سودی به همراه ندارد.
اگر مشکلی وجود
دارد، باید از راه درست و منطقی اش حل کرد، نه اینکه همینجوری بیاییم و
به هم ناسزا بگوییم، اصول یک همکاری موفق صدق می کند که همه با هم یکی
شویم و حرکت کنیم به جلو. تجربه نشان می دهد که هر موقع تنها حرکت کردیم
شکست خورده ایم.
به مسائل مهمتری فکر کنیم
بازی با سپاهان تمام شده است، اما گفته می شود که هواداران تراختور همچنان
در حسرت سه امتیاز مفتی که به اصفهانیها اعطا کرده اند مانده اند. البته
ان بازی واقعا هم جای حسرت خوردن داشت؛ وقتی تراختور در جلوی 100 هزار
هوادار عاشق خود بازی می کند و این هواداران طوری نظاره گر بازی می شوند
که انگار دو تیم همشهری بازی دارند که هر دو با یک زبان تکلم می کنند،
خلق و خویشان به هم شبیه است و همه اعضای دو تیم با هم برادراند و شاید
خواهر هم باشند. همه طوری ساکت بودند که انگار مشغول تماشای یک فیلم
سینمایی ساخته شده در هالیبود هستند که روی پرده سینما اکران می شود.
انگار نه انگار که اگر تیمشان این بازی را با برد پشت سر بگذارد شانس
صعودش به آسیا چند برابر می شود. اما آه...که هواداران تراختور چقدر
احساسی و مهربان اند.
من اصلا نمیگم که تو بازی تراختور و سپاهان چیزی بنام تبانی بوده یا نبوده، ولی خودم رو خیلی خوب می شناسم، تا حالا سعی کردم که بدون دلیل و مدرک به کس خاصی تهمت نزنم، از این به بعد هم اینطوری خواهم بود، از طرفی هم دفاع می کنم که حقه و بس. البته این نوشته من بود و لزومی هم نداره که کسی با اون موافق باشه و یا نباشه و من نمی خوام که گفته م رو کسی رو تایید کنه! فضا، فضای آزادی بیان هست و هر کس هر جور که می خواد می تونه بنویسه و فردی جلودارش نیست.
ما روز جمعه 2 اردیبهشت، ساعت 18:00 یک بازی فوق العاده حساس در قزوین خواهیم داشت، که به نوعی می توان از آن به بازی مرگ و زندگی هم یاد کرد. اگه تونستیم ببریم که هیچ، امیدمون برای صعود به جام باشگاههای آسیا خیلی بیشتر و پر رنگ تر میشه، ولی اگه نتیجه ای به غیر از برد به دست آوردیم، باید همه دست به دعا بشیم و تا خدا دست تیممون رو بگیره و بکشه بالا.