مردم برای وزن کم کردن و تلاش برای خوشاندام شدن بهانههای زیادی دارند... | |
در
فرنگ، مردم برای وزن کم کردن و تلاش برای خوشاندام شدن بهانههای زیادی
دارند. فلسفه دنیاییتر زندگی، مجلات و برنامههایی که شب روز لاغر شدن را
تبلیغ میکنند، توصیههای پزشکی سفت و سخت، روتینهای پوشش متفاوت و …
همه اینها باعث میشوند که شخص انگیزه و بهانه بیشتری برای وزن کم کردن و
رسیدن به وزن ایدهآل داشته باشد.
خبری که امروز خواندم هم در نوع خود جالب بود: باب میوز، یک مرد انگلیسی ۵۶ ساله، یک سال پیش بیشتر از ۱۳۰ کیلوگرم وزن داشت. او با اینکه از کمردرد و فشار خون بالا رنج میبرد و با وجود آنکه وزن زیادش مانع از این میشد که در حین راه رفتن یارای صحبت کردن داشته باشد، عزمی برای وزن کردن نداشت. اما یک روز گوگل، این وضعیت را تغییر داد. او روزی در سرویس «استریت ویو» یا خیابانبین گوگل، اندام نامتوازن خود را با شکم برآمدهاش و تیشرتی که به مانند یک چادر حجم هیکلش را دربرگرفته بود، دید. دیدن این عکس، باعث شد، او تصیم جدی برای تغییر بگیرد. او رژیم غذاییاش را متعادل کرد و به ورزش روی آورد و توانست ۴۵ کیلوگرم از وزن خود را کم کند.
حالا او ۸۹ کیلوگرم بیشتر وزن ندارد. |
مادر
دل شکسته افزود: این شکست عاطفی پسرم را افسرده و گوشه گیر کرده بود و من
با نگرانی که برای او داشتم کمینصیحتش کردم و ما خواستگاری دختر یکی از
اقوام که خانواده بسیار محترم و باوقاری هستند رفتیم.
خانواده این دختر بدون هیچ سنگ اندازی و با شناختی که از سال ها قبل از هم
داشتیم نظر مثبت خود را اعلام کردند ومجلس عقد کنان بسیار ساده و بی ریا
برگزار شد.
و سعید روزهای اول از این وصلت خیلی راضی بود ولی هنوز دو ماه نگذشته بود
که این پسر نا خلف سر ناسازگاری گذاشت و با این بهانه که همسرم چاق است و
او را دوست ندارم آن قدر نامزدش را آزار و اذیت داد که او مهریه اش را
بخشید و جانش را آزاد کرد.
مدتی گذشت و من فهمیدم سعید به خاطر عشق خیابانی،نامزدش را طلاق داده است واین اواخر حتی مواد مخدر مصرف میکند .
یکی از سوژه های متعدد حاضر در این اثر فقط ۲۲سال دارد، با چهار تولد بچه پیاپی، شوهرش قاچاقچی است و در غیاب شوهرش برادر شوهرهایش به او تجاوز میکنند و یکی از بچههایشان را نیز از آنها دارد و ... | |
یک
مستند تلخ اجتماعی که چندی پیش تولید شده، به روایت پدیده تلخ فروش
دختران و زنان ایرانی به افغانستان میپردازد. از گذشته تاکنون فروش زنان
در افغانستان رفتاری ناپسند در تمام ملل بوده و هیچ گاه تاریخ این سنت غلط
را مورد تایید قرار نداده، اما قوم خو گرفته به رفتارهای اینچنینی، این
رفتار خلاف مذهب و انسانیت را به دست فراموشی نسپرده اند و اینچنین است که
در قرن بیست و یکم میلادی هنوز کالایی به نام زن توسط افغان ها خریداری
میشود و عجبا که بخشی از این کالا توسط هموطنان خوش غیرتمان که گرسنگی
امانشان را بریده، به این کشور صادر میشود و تاسف برانگیزتر، تلاش برای
نادیدن و سرپوش گذاشتن بر چنین فاجعه ای است.
تصور میکنید یک کارگر افغانی پس از جمع آوری چند میلیون تومان دستمزدش در ایران که به عنوان نیروی کاری جایگزین کارگر ایرانی دریافت کرده، با رقمیکه ارزشش در افغانستان چندین برابر ایران است، چه میکند؟ برخی با سرمایه شان راهی اروپا میشوند که بعضا به دست قاچاقچیان انسان در راه تلف شده یا توسط پلیس دستگیر میشوند و دستهای دیگر به مقصد میرسند. برخی دیگر با این سرمایه در ایران سرمایه گذاری میکنند و زن ایرانی یا افغانی اختیار میکنند و حتی تلاش میکنند تابعیت ایرانی بگیرند. گروهی دیگر اما راهی افغانستان میشوند و برای خود با حاصل کارشان در ایران، ملک و همسر تهیه میکنند و همسر را همان گونه تهیه میکنند که ملک را میخرند. بسیاری از آنها، زنان شهرستانی ایرانی (به خصوص زنان خراسانی و بلوچ) را که ظاهری به مراتب بهتر از زنان افغان دارند، به عنوان زن اول، دوم و حتی سوم برمیگزینند و با مبلغی معادل چند صدهزار یا نهایتاً دو میلیون تومان به خواستگاری رفته و تحت عنوان ولیمه، زن مورد نظر را میخرند و در مقابل آنچه شنیده میشود، پاسخ مثبت پدری خوش غیرت است که امکان سیر کردن شکم سایر اعضای خانوادهاش را ندارد و ناچار فرزندش را میفروشد تا سیر بخوابد! عموماً افغانی ها با این وعده که دختران را از ایران خارج نمیکنند، پدران کم عاطفه را راضی میکنند، اما پس از مدتی، زنان ایرانی را که چون ملکشان، متعلق به خویش میدانند، به افغانستان میبرند و گاه خشونت و تبعیض بر این دخترکان ایرانی پس از چند سال، چهرهای تکیده از این ایرانیان نشسته با افغانها باقی میماند. فاجعه
آنجاست که این زنان همان گونه که خریده شده اند، پس از به دنیا آوردن ۵
یا ۶ فرزند طی ۶ تا ۸ سال و فرسوده شدن بر اثر شدت زاد و ولد و زندگی سخت،
طبق سنت برخی اقوام افغانستان فروخته میشوند و شوهرانشان زنان جوان
دیگری به جای ایشان میخرند. البته این اوج عقب ماندگی فرهنگی این کشور را نشان میدهد، چرا که اگر مردی به چنین سنتی تن در ندهد، از سوی دیگر مردان به طعنه نامرد خطاب میشود! این روایتی است حقیقی از دختران وطن که در سرزمینی غریب، مظلوم واقع میشوند، اما مردم ایران حتی به قدر خرد شدن یک برگ پاییزی زیرپای عابرین این روزها نیز، صدایشان را نشنیدهاند. فاجعه ای که برایش هنوز فریادرسی یافته نشده و به دلایل غیرقابل قبول، در قبالش نیز همواره سکوتی وهم انگیز اختیار شده، در فیلم مستند گیسوی آشفته من (My Disturbed Hair) اثر ماجد نیسی به تصویر کشیده شده است. یکی از سوژه های متعدد حاضر در این اثر فقط ۲۲سال دارد، با چهار تولد بچه پیاپی، شوهرش قاچاقچی است و در غیاب شوهرش برادر شوهرهایش به او تجاوز میکنند و یکی از بچههایشان را نیز از آنها دارد و در واقع حرامزاده است. در این شرایط، برادران شوهرش به او میگویند در صورت افشاء موضوع او را خواهند کشت! این اثر که برنده بهترین فیلم مستند داوران انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران در جشنواره کوثر و برنده جایزه دوم این جشنواره و جزو ۱۶ فیلم مستند برگزیده سال ۸۵ به انتخاب خانه سینما بوده، اما به دلایلی چندان مورد توجه قرار نگرفته! و این فیلمساز جوان که حق مطلب را در این اثر راجع به این موضوع ادا کرده، حتی نتوانسته برابر تاثیرگذاری این فیلمش، از جشنوارهها جایزه بگیرد. |
|
|
شبکه خبری "راشا تودی" (RT) روسیه، در گزارشی با عنوان "شبکههای خبری آمریکا برای بقاء خود به بهرهبرداری از زنان روی آوردند" اعلام کرد ... | |
شبکه خبری "راشا تودی" (RT) روسیه، در گزارشی با عنوان "شبکههای خبری آمریکا برای بقاء خود به بهرهبرداری از زنان روی آوردند" اعلام کرد : با وجود منابع خبری پایانناپذیر در اینترنت، دیگر برنامه "تام بروکاو" (Tom Brokaw) و "دان رادر" (Dan Rather) به پایان عمر خود رسیده است. اما در اقدامی جالب، شبکههای خبری از مجریان و خبرنگاران زیبا و نیمه عریان در اخبار خود بهره میگیرند. اینروزها، بیشتر گزارشگران مرد در بخش هواشناسی موقعیت پرطرفدار خود را به جنس مخالف تقدیم میکنند زیرا که جاذبه جنسی یه یکی از عوامل موفقیت رسانههای خبری تبدیل شده است. در ادامه این گزارش آمده است: در شبکه خبری فاکس نیوز، که متعلق به نئومحافظهکاران طرفدار اسرائیل است و شعار آن دعوت به"بیطرفی و تعادل" است، "ماریا مولینا"(Maria Molina)، جدیدترین کارشناس هواشناسی است که به تیم زنان زیبای این کانال پیوسته است. در اولین گزارش دو دقیقهای خود و با وجود عدم تصاویر مربوط به تغییرات جوی در پشت سرش، ماریا همچنان تغییر سامانههای پرفشار، جریانهای ساحلی و الگوی جوی نیمهگرمسیری و مرطوب را توضیح میداد. نویسنده گزارش در این رابطه به نقل از "لیلیت مارکوس" (Lilit Marcus)، سردبیر سایت TheGloss.com گفت:
با کاهش تدریجی تعداد بینندگان تلویزیون، هر روز افراد بیشتری برای اطلاع
از اخبار موردنظر خود به اینترنت مراجعه میکنند بنابراین به عقیده من
بهرهبرداری جنسی میتواند راهی سهلالوصول و ارزان برای نشاندن مردم پای
گیرنده تلویزیون باشد.
هیچیک از شبکههای خبری آمریکا به اندازه شبکه فاکسنیوز از قدرت جادویی زیبایی بهره نمیبرد. این شبکه خبری کابلی و ماهوارهای به دلیل استفاده ظریف از زنان و نیز تنظیم خلاقانه زوایای دوربین به کانال شماره یک آمریکا تبدیل شده است. این در حالی است که شبکه خبری سیانان با مشکلات عدیدهای دستوپنجه نرم میکند زیرا که از تعداد تماشاگران این شبکه هر روز کاسته میشود،"لری کینگ" (Larry King) کهنه کار به دوران بازنشستگی خود نزدیک میشود و اینکه آقای "ایلوت اسپیتزر" (Elliot spitzer) ، فرماندار نیویورک نمیتواند بهاندازه همتایان زن خود موفق باشد. نویسنده گزارش به نقل از یکی از بینندگان مرد نیویورک با اشاره به شبکه خبری فاکسنیوز به عنوان غول رسانهای شماره یک ایالات متحده آمریکا، گفت: "اگر دو ایستگاه خبری به طور همزمان یک گزارش هواشناسی را پخش میکردند که گزارشگر یکی از آنها زنی زیبا بود، به احتمال زیاد من شبکهای را تماشا میکردم که گزارشگر آن زن باشد." نویسنده گزارش در ادامه به نقل از یکی از شهروندان نیویورک که در حال خروج از ساختمان مرکزی شبکه فاکسنیوز بود، گفت: "به نظر من، بیشتر اخبار تلویزیون به یک نوع سرگرمی تبدیل شده است." باوجودیکه صنعت خبرپراکنی همچنان با این چالش روبروست، ظاهراً تنها راه مقابله با این طوفان در حال وقوع بهره برداری از مجریان نیمهعریان است. |